شما اینجا هستید
آرشیو مطالب » افغانستان بهانه ای برای تداوم بحران، نه ثبات

تجربه تلخ و فراموش ناشدنی عدم توجه به اراده مردم از طرف منادیان دموکراسی لکه ننگ در تاریخ دموکراسی جهان است.

دولت ساخته و پرداخته آمریکا بنام ( وحدت ملی ) آخرین نماد ستم و بدترین جفای وارده بر شعار دموکراسی بوده است که از طرف بانیان دموکراسی بر پیکر دموکراسی وارد میشود. واقعیت ستم و جفای وارده بر شعار  دموکراسی در قلمرو کشورهایی که هرکدام در تحقق دموکراسی یک  سر و گردن از دیگران خود را بالاتر میدانند بگونه ای اعمال میشود که  صدای شکستن استخوان دموکراسی کمتر از صدای شکستن استخوان کمونسیزم و سوسیالیزم  نبوده است.

رئیس جمهور و  وزیر خارجه آمریکا بعنوان بزرگترین پرچم داران دموکراسی بدترین ضربه را بر نتایج حاصله از دموکراسی در کشور بنام افغانستان فرود آوردند که با گذشت زمان بزرگ و بزگتر خواهد شد به اندازه ای که آثاری از دموکراسی نخواهد ماند. اما ستم و جفای وارده بعنوان لکه ننگ بر پیشانی دموکراسی غرب باقی خواهد ماند. نتایج حاصله از نادیده گرفتن آراء مردم وتشکیل (دولت وحدت ملی) بدترین آمیزشی بود که بر مردم ما تحمیل گردید.

ضرب المثل مشهوری بوده است که گفته و هنوزهم می گویند. سالی که نیکوست از بهارش پیداست.  و یا می گویند با این ازدواج بچه نمیشود اگر شود بزرگ نمیشود.

آمیزش اشرف غنی و عبدالله چیزی جز سقط جنین بدنبال نداشته است.

تداوم بگومگو های ع و غ در خانه باعث گردیده که به محکمه طلاق کشانیده شوند اما ارباب نه تنها صیغه طلاق را نمی خواند که فرزند خوانده ای را بنام  حکمتیار بر ع وغ تحمیل نموده و می نماید.

اما چه فرزندی که نه تنها  اطاعت از پدر خوانده  نمیکند که در انتظار اطاعت پدر خوانده نیز میباشد و براستی که ما در عصر فرزند سالاری هستیمو

فرزند، بدتر از پدر با گذشته سیاه ودستان خون آلود در شرایطی مدعی خدمت گذاری میشود که پدر خوانده اجازه  نمیدهد پسر ، از میراثی که هنوز در دست پدر خوانده است استفاده کند.  زیرا افغانستان هنوز هم بهانه برای تداوم بحران در منطقه میباشد نه ثبات !

انتحارهای خونین شهرکابل جلال آباد و سایر جاهای دیگر آنهم در ماه مبارک رمضان و شکل گیری های جدید سیاسی تبلیغی بگونه ای در حال شکل گیری است که زمینه برای سوار شدن بر موج جدید را ممکن میسازد.

اما حکمتیارکسی نیست  که توانمندی سوار شدن بر موج را داشته باشد  و مردم افغانستان بخصوص پایتخت کشور ملتهب و درحال انفجارگذشته راکتیار را فراموش نکرده اند و هرگز اجازه نمی دهندکه  حکمتیار تجربه تکرار شده را تکرارکند.

همزمانی ورود حکمتیار در کابل و از سرگیری انتحار و انفجار آنهم در ماه مبارک رمضان نشان میدهد که بازی گران پشت صحنه بخصوص پاکستان، انگلیس، آمریکا و عربستان سعودی حکمتیار را بعنوان یکی از مهره های بنام جهاد عنوان میکنند تا او را نیز مصرف کنند. اینکه حکمتیار توفیق جبران گذشته های سیاه خود را می توا ند و یا به ادامه آن مبادرت می ورزد بستگی به برخورد آقای حکمتیار دارد.

برای پاکستان مهم شخص حکمتیار و یا افرادی دیگری مثل ایشان با آنهمه سابقه اطاعت پذیری و تمکین مهم نیست. مهم منافع  پاکستان است.

فعال شدن بندر چابهار بعنوان راه موصلاتی افغانستان از طریق آبهای خلیج فارس و همسویی ایران و هند و روسیه بزرگترین تهدید منافع پاکستان است.

سفر اشرف غنی در چین و اینکه چین از پاکستان میخواهد تا مانع حملات ترورستی پاکستان در افغانستان شود بعنوان بازی جند جانبه پاکسان چین و شخص آقای اشرف غنی می باشد.

اینکه چین هر چند گاهی میخواهد نقشی در رابطه با قضایای افغانستان داشته باشد منظور های متفاوتی را دنبال می کند.

به عبارت دیگر صحبت از کم کردم حملات انتحاری در داخل افغانستان بوساطت چین در نشست اشرف غنی در راستای اطاعت فرزند خوانده از پدر ناتنی را بدنبال دارد. و از طرفی هم زمینه حضور چین در بازی های منطقه یی را ممکن میسازد و چه بسی که رقابت با روسیه را  فعال و باب جدید برای ورود در حوزه هند بگشاید تا نقش چابهار را در رابطه با سیاست اقتصادی  افغانستان  هند و روسیه از طریق آب های آزاد آسیب پذیر نماید.

ورود بی درد سر حکمتیار در قضایای سیاسی اجرایی کشور  بصورت فعال  مستلزم شروطی ایست که پاکستانی ها و آمریکایی ها از حکمتیار انتظار دارند.

حضور مردم افغانستان بخصوص همشهریان کابل در صحنه هر چند در مخالفت با آمدن حکمتیار نسبت به عملکرد گذشته حکمتیار است اما دلایلی  وجود داررد که نوع فشاریست بر  حکمتیار است تا او را متقاعد به پذیزش شروط کنند.

واقعیت بازی در حال انجام حکایت از بیچاره گی اشرف غنی ، عبدالله  و حکمتیار میکند و آن اینکه ملت  افغاستان را  به نام پشتون و فارس دو دسته میکنند. که حداقل آن  نفرین مردم و عذاب خدا را در پی دارد زیرا آنها نه با مردم باورداشته و دارند و نه با خدا ایمان که این گونه به قدرتهای غیر الهی دل بسته کرده اند!

حکمتیار هرگز فکر نمیکرد که با این همه سابقه جهادی و مبارزاتی به پای کسانی کوچک و ذلیل شود که نه تنها در کل افغانستان که در داخل حزب خودش نیز  در مانده گردد. و  این گونه به پای بیافتند که در دشمنی با اسلام و مردم افغانستان و آرمان شهدای جهاد خیانت کرده و می کنند

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

افغان کلکین – اخبار افغانستان | مطالب روز جامعه افغانستان