شما اینجا هستید
مقالات » ضرورت مبارزه مشترک با داعش در منطقه

داعش به عنوان يک گروه تروريست خطر جدي براي افغانستان، پاکستان، کشورهاي آسياي ميانه و روسيه است. اين گروه تهديد بالقوه براي تمام کشورهاست اما داعش براي کشورهاي مذکور تهديد جدي تر محسوب مي شود. کنفرانسي که در مسکو برگزار شده بود، بر مبارزه مشترک با داعش تأکيد شد. اگر چه پاکستان در اين کنفرانس حضور نداشت با اين حال، خطري که پاکستان را تهديد مي کند، بيشتر از کشورهاي آسيايي ميانه و افغانستان است. با اين حال، آنچه در کنفرانس مسکو تأکيد شد نيازمند آن است که از سوي نخبگان و نهادهاي حکومتي کشور هاي شرکت کننده دنبال گردد. نوشتار کنوني تلاش دارد تهديد جدي داعش را عليه کشور هاي مذکور به بحث بگيرد.

زمينه هاي رشد بنيادگرايي در افغانستان، آسياي ميانه و پاکستان وجود دارد. زيرا، در افغانستان و پاکستان انديشه هاي بنيادگرايانه در سطح جامعه رشد چشمگير داشته است. در نظر سنجي که در پاکستان صورت گرفت بخش عظيمي از جمعيت و نفوذ مردم نسبت به حضور داعش بي تفاوت بود. اين بي تفاوتي نشان مي دهد که مقاومت مردمي در برابر بنيادگرايي و گروه هاي تندرو و تروريست همانند داعش وجود ندارد. اين مسئله سبب مي شود تا داعش بتواند به آساني در پاکستان نفوذ نمايد. در افغانستان نيز بخش از مردم فهم بنيادگرايانه از دين و آموزه هاي مذهبي را پذيرفته اند. از اين جهت، گروه داعش به آساني مي تواند در افغانستان سرباز گيري و نيرو گيري نمايد. گزارش هاي که در مورد افغانستان منتشر شده است نيز نشان مي دهد که گروه داعش در اکثر ولايات افغانستان حضور دارد. بنابراين، در افغانستان و پاکستان زمينه هاي اجتماعي رشد و سربازگيري داعش فراهم است.

در کنار زمينه هاي اجتماعي اما، در کشور هاي افغانستان و پاکستان سياست هاي رسمي نسبت به گروه هاي تندرو و دهشت افکن ضعيف است. به عبارت ديگر، سياست رسمي نسبت به گروه هاي بنيادگرا تا اندازه ابزاري است. بدين معني که حکومت پاکستان به صورت ويژه و حکومت افغانستان نيز از گروه هاي بنيادگرا در بسي مواردي حمايت مي کند و عليه همديگر براي دست يابي به منافع ملي خود استفاده مي کند. اين سياست فرصت ها و زمينه هاي رشد گروه هاي بنياگرا همانند داعش را ممکن مي گرداند.

در کشور هاي آسيايي ميانه حکومت ها نسبت به حقوق اساسي شهروندان بي توجه است و اين مسئله باعث شده است که شکاف جدي و عميق ميان مردم و حکومت شکل گيرد. اين شکاف باعث شده است که مردم کمتر احساس تعلق نسبت به حکومت داشته باشد. اين شکاف منجر مي شود که مردم براي دست يابي به حقوق و آزادي هاي اساسي خود به گروه هاي خارج از دولت مراجعه نمايد. از طرف ديگر، مردم آسيايي ميانه در طول ساليان سال قادر نبوده است در فضاي عمومي از آزادي هاي ديني و مذهبي خود دفاع نمايد. مردم در آسياي ميانه هم تعلق خاطر نسبت به حکومت در اين کشور ها ندارد و هم سلب حقوق اساسي از سوي حکومت اين کشورها موجب شده است که مردم گرايش به گروه هاي تندرو و مذهبي داشته باشد.

در گزارشهايي که در رسانه هاي بين المللي منتشر شده است نشان مي دهد که داعش بخش از نيروهاي خود را از کشور هاي آسياي ميانه جلب و جذب مي کند. اين بدين معني است که کشور هاي آسيايي ميانه تا اندازه زيادي زمينه هاي جلب و جذب داعش وجود دارد.

کشور هاي آسياي ميانه ساحه نفوذ روسيه محسوب مي شود. به هر ميزان که گروه هاي بنيادگرا در آسياي ميانه رشد نمايد به همان ميزان منافع روسيه در اين کشورها در خطر مي افتد. از اين جهت، روسيه به صورت غير مستقيم از سوي گروه داعش تهديد مي شود. با توجه به اينکه روسيه با اين کشورها مرز مشترک دارد، رشد داعش در اين کشورها مي تواند امنيت داخلي روسيه را نيز تهديد نمايد.

کشور هاي آسياي ميانه داراي منابع طبيعي سرشار است. اين منابع مي تواند يکي دلايل علاقه داعش به اين کشور ها باشد. زيرا، عملکرد داعش در عراق نشان مي دهد که آن ها به دنبال منابع طبيعي است. زيرا، منابع طبيعي فرصت و زمينه هاي نيروگيري بيشتر را براي اين گروه فراهم کند. بنابراين، وجود منابع سرشار طبيعي در آسياي ميانه عامل جدي براي علاقمندي گروه داعش نسبت به اين کشور هاست. با اين حال، داعش در منطقه تنها تهديد براي کشور هاي مذکور نيست. بلکه داعش خطري براي ايران، هند و چين نيز محسوب مي شود.

در فهم داعش از آموزه هاي ديني مذهب شيعه جايگاه رسمي ندارد. داعش شيعه ها را رافضي و کافر مي داند. با توجه به اينکه شيعه مذهب رسمي ايران است و جمعيت زياد ايران داراي مذهب شيعه است. رشد داعش خطري جدي براي اين کشور است. داعش به صورت مشخص نظام موجود در ايران را مورد تهديد قرار مي دهد. از اين جهت، ايران و مذهب حاکم بر اين کشور عاملي براي تحريک داعش محسوب مي شود. از اين جهت، بايد گفت که به همان ميزان که افغانستان و پاکستان و کشورهاي آسيايي ميانه مورد تهديد داعش است ايران به همان ميزان در معرض خطر واقع است.

در کشورهاي منطقه به هر ميزان که بنيادگرايي رشد نمايد به همان ميزان منافع هند و امنيت هند مورد تهديد واقع مي شود. زيرا، اولين تهديد اين است که کشمير تحت حاکميت هند ناامن مي شود. در سال هاي که گروه طالبان در افغانستان حاکميت داشت کشمير هند يکي از ناامن ترين مکان ها بود. زيرا، بنيادگراها در صدد آن بودند تا از طريق کشمير هند را مورد حمله قرار دهد. با اين حال، آنچه هند را مورد تهديد قرار مي دهد رويکرد پاکستان نسبت به گروه هاي دهشت افکن است. هند به عنوان يک ابرقدرت منطقه و داراي رشد اقتصادي سريع به بازار هاي جديد نياز دارد. ناامن شدن کشور هاي همانند افغانستان و آسياي ميانه اقتصاد هند را ضربه مي زند.

چين به عنوان دومين قدرت اقتصادي جهان با خطري بزرگتر از ديگر کشورها مواجه است. زيرا، چين براي رقابت با آمريکا در سطح جهان نيازمند همگرايي و ثبات در کشورهاي منطقه است. گروه داعش تهديد کننده جدي ثبات منطقه است. بي ثباتي در منطقه هم باعث مي شود که چين قادر به تأمين انرژي مورد نياز خود نباشد هم بازار هاي منطقه را از دست بدهد. بنابراين، چين نيز به صورت غير مستقيم از رشد بنيادگرايي و داعش ضربه مي خورد.

مسائل مذکور بيانگر اين مسئله است که داعش تهديد جدي براي منطقه است. کشور هاي منطقه نيازمند هماهنگي و مبارزه مشترک با اين گروه است. فراموش نکنيم که داعش در حال سربازگيري در منطقه است. گذشت زمان باعث تقويت و نيروگيري داعش در منطقه مي شود و آن زمان براي اقدام مشترک دير خواهد بود.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

افغان کلکین – اخبار افغانستان | مطالب روز جامعه افغانستان