با اینکه لغو شدن اجلاس مهم سارک به دلیل اصرار پاکستان برای حضور طالبان در این اجلاس، یا عدم پذیرش درخواست طالبان برای حضور آنها در نشست های سازمان ملل و شانگهای، تاکید سازمان ملل بر تدوام تحریم طالبان و…. همگی اتفاقات خیلی مهمی هستند و نشان میدهند که جهان، از به رسمیت شناختن حکومت طالبان اعراض دارد، اما از سوی دیگر، نباید خیلی از این وقایع ذوق زده شویم.
عمیقأ باید به این نکته توجه کنیم که آیا عدم همکاری کشورهای مهم دنیا (عمدتا آمریکا و ناتو) با طالبان، تنها به دلیل عدم اعتماد آنها به طالبان است؟ یا حرفهای پشت پرده دیگری هم وجود دارد که اشتیاق آنها در همکاری با طالبان را کاهش داده؟
این نظریه که طراحان طالبان، این گروه را برای حکومت بر افغانستان طراحی نکرده اند. بلکه خوایی که برای افغانستان دیده شده، وارد کردن کشور به مرحلهای جدید از جنگ است که علاوه بر کنشگران داخلی، قدرتهای منطقه ای و همسایگان افغانستان را نیز وارد این جنگ کند از مدتها قبل بر سر زبانها بود.
هرچند که بسیاری از صاحب نظران، با این پیش بینی مخالف بودند، اما اکنون شواهدی در حال رونمایی است که نشان میدهد آمریکا، علاقمند به پایان یافتن جنگ در افغانستان نبست، بلکه تمایل دارد جنگ ادامه یابد، اما به جای اینکه هزینههای جنگ به دوش آمریکا باشد و نیروهای این کشور در معرض تلف شدن باشند، هزینه های آن جنگ بر ایران و روسیه و هند تحمیل شود.
به نظر میرسد توجه به نکات زیر، برای فهم بهتر وضعیت آینده افغانستان، مهم باشد:
۱. اینکه آمریکایی ها مدتهای طولانی با طالبان در قامت یک حکومت مذاکره رسمی کرده و قرارد صلح امضا میکنند و بعد به آنها کمک میکنند آسان تر از آب خوردن، تمام افغانستان را در اختیار بگیرند و جنایات آنها در پنجشیر و سایر نقاط افغانستان (حداقل دو گزارش قطعی از کشتار غیر نظامیان در پنجشیر توسط طالبان تا کنون منتشر شده و انتظار میرود تعداد این دست از جنایات بسیار بیش از موارد اثبات شده باشد) را کاملا نادیده می انگارند و همزمان، مقامات امنیتی ارشد آنها با طالبان در. رفت و آمد هستند و در عین حال، حکومت آنها را هم به رسمیت نمیشناسند، خیلی خیلی مشکوک است.
۲. اگر روسیه و کشورهای آسیای میانه و ایران هند،. نگاه محتاطانه ای نسبت به طالبان داشته باشند کاملا قابل درک است، اما کشورهای غربی که طی دو سال گذشته، عملیات قباحت زدایی از طالبان و رسمیت بخشیدن به آنها را با شدت بالا دنبال کردند، اکنون چرا از حکومت جدید دست نشانده خود، حمایت سیاسی آنچنانی نمیکنند؟؟
به نظر میرسد که سناریوهای طراحی شده برای آینده طالبان را باید بار دیگر و خیلی عمیق تر، مورد ارزیابی قرار دهیم تا بتوانیم وضعیت روزهای پسین کشور را تا حدی پیش بینی کنیم.
۳. از میان تمام سناریو های احتمالی، اینکه طالبان به دلایل مختلف از جمله:
- اختلافات عمیق داخلی میان شبکه های قدرتمند نظامی در درون طالبان
- نارضایتی روز افزون طالبان غیر پشتون
درگیر شدن با مشکلات اداری و اقتصادی و عدم تامین منابع مالی برای پرداخت معاشات کارمندان - و عدم امکان ایجاد یک حکومت متمرکز اقتدارگرا جهت کنترل نواحی دور دست
دچار فروپاشی از درون شوند، بسیار بالاست.
۴. همین امر، میتواند بستر های اعلام استقلال بخش زیادی از نیروهای مسلح طالبان در مناطق مختلف کشور را فراهم کند.
این گروهها کسانی هستندکه:
- امکانات فوق العاده زیاد نظامی را در جریان واگذاری جغرافیا به طالبان به دست آورده اند،
- مستقیما با سازمان های امنیتی خارجی ارتباط دارند
- هیچ تعهدی هم به کشورهای همسایه افغانستان در هیچ زمینه ای ندارند.
چنانچه این سناریو در افغانستان پیاده و اجرا شود که (احتمال آن کم هم نیست)، آنگاه کشورهای همسایه مجبور خواهند بود که علیرغم تمام تلاشهای شان در این روزها برای پیشگیری از ورودشان به مسایل افغانستان، اینبار برای حفظ جغرافیای خود، درگیر جنگ افغانستان شوند.
فرجام سخن:
بنابراین همانگونه که گفتم، نباید از به رسمیت شناخته نشدن طالبان توسط قدرتهای دنیا چندان ذوق زده باشیم. بلکه وضعیت را باید با توجه به خوابهایی که این کشورها برای آینده کشور دیده اند آنالیز کنیم.
کشورهای همسایه، از وقوع چنین سناریویی هراس دارند و از اینرو، دچار تردید در به رسمیت شناختن طالبان هستند و کشورهای غربی اگر اکنون طالبان را به رسمیت بشناسند، بعدها در همکاری با گروههای تروریستی معارض با طالبان دچار مشکل خواهند شد.
به همین دلایل، علیرغم همکاریهای عملی که برخی کشورها ناچارند با طالبان داشته باشند، فعلا افق روشنی در به رسمیت شناخته شدن حکومت طالبان وجود ندارد.
اما نکته مهم دیگری که نباید از آن غفلت کرد اینست که برای کشورهای همسایه، ورود مستقیم به مسائل افغانستان، و. پیشگیری از قدرت یافتن طالبان، تا زمانیکه نظام جمهوری مستقر بود و طالبان قدرت امروز خود را نداشتند، بسیار بسیار کم هزینه تر از آن چیزی بود که ممکن است در آینده، بر آنها تحمیل شود.
از این منظر، تصور میکنیم که غربی ها، کلاه بزرگی بر سر کشورهای همسایه گذاشته اند
همسایگان، با تصور اینکه از ورود خود به باتلاق افغانستان پیشگیری نمایند، خود را در معرض ورود به باتلاق بدتری قرار داده اند که بسیار خطرناک تر از گرفتاری های پیشین است.
سید احمد موسوی مبلغ
- کد خبر 10705
- پرینت