دست یابی طالبان به پایتخت افغانستان کابل و عقب نشینی شهید استاد ربانی و شهید احمد شاه مسعود به خواجه بهاا لدین و تغیراسم و پرچم افغانستان توسط طالبان بنام امارت اسلامی افغانستان و بعضی مواهع دیگری که طالبان داشتند باعث گردید تا احتمال ورود حکمتیاردر همسویی با طالبان به تاخیر بیافتد. .
اما وجود شخص احمد شاه مسعود وبرهان الدین ربانی یکی از مانع اصلی ورودرسمی حکمتیار در ارگ کابل بود.
موضع گیری خصمانه حکمتیار به نسبت شهید مسعود وشهید برهان الدین ربانی و هاکذا مخالفت های آی اس آی پاکستان نسبت به شخص استاد ربانی و انجینر مسعود، یکی از دلایل دیگری پاکستان به نسبت حکمتیار بود که مورد توجه طالبان و پاکستانی ها قرار داشت.
اما حکمتیار به خوبی میدانست که با وجود شهید برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود در بین مردم افغانستان امتیاز آنچنانی نخواهد داشت. که همسو با طلبان و پاکستان واردکابل گردد!
میکانیزم توطئه شهادت احمد شاه مسعود نشان میدهد که پاکستانی ها و عربها در اندیشه افغانستان قسمت شده و ضعیف بوده اند.
ترور احمدشاه مسعود فرصتی بود تا حکمتیار با تعامل طالبان عربها و پاکستان همچنانیکه امروز آمده است آنروز وارد کابل گردد.
اما توطئه فوق العاده پیچیده آمریکا اسرائیل عربستان در رابطه با زدن برج های دو قلو ، نقشه عملی پاکستانیها و عربها وطالبان را منتفی نمودو آمریکا خود ابتکار عمل را بدست گرفت. آمریکا به بهانه جلو گیری از تروریزم والقاعده طالبان را از معادله قدرت حذف و خود بر سرنوشت مردم افغانستان مسلط گردید .
ده سال تفاهم بین استاد ربانی و آمریکایی مبنی بر حضور مشروط آمریکایی ها در افغانستان تمام نشده اورا هم چون شهید مسعودبه شهادت رسانیدند.
اما گذشت زمان وشهادت شخصیتهای ضد پاکستان وسایر دولتهای متجاوز برای جامعه جهانی به سرپرستی آمریکابخصوص شخصیت های جدید الورود غیر جهادی هم به جای رسید که پاکستان وسیاست مداران پاکستان را عامل اصلی تداوم بحران ونا امنی افغانستان میدانند.
تصمیم اوباما مبنی بر خروج سربازانش از افغانستان تصمیم عاقلانه ای بود که اگر چنانچه به آنچه عمل می نمو دند واز تشدید عملیات طالبان پاکستانی جلو گیری نموده بودند و سلاح های موجود افغانستان را به پاکستان نداده بودند ودر اختیار اردوی ملی افغانستان میگذاشتند مسئله ورود افراد وابسته به پاکستان بخصوص طالبان و داعش والقاعده در پوشش های مختلف منتفی بود.
خلیل زاد کارشناس و سیاست مدار افغانی الاصل آمریکا و صفیر امریکا در عراق و افغانستان و هکذا عضو برجسته امنیت ملی آمریکا همواره بر این نظر تاکید نموده وهنوز هم می نمایند که راه حل بحران افغانستان بستگی به فشار امریکا بر پاکستانی ها میباشد.
اما تعامل بین آمریکا وپاکستان فراتر از این بوده واست که آمریکا در بازی های منطقه یی پاکستان را تنها بگذارد.
ازطرفی هم پاکستان تنها امید آمریکا،عربستان وانگلیس است که داعش شکست خورده در خاورمیانه را در منطقه آسیای میانه وافغانستان پناه بدهد.
آمریکا برای درد سرسازی کشور های آسیای میانه بخصوص جمهوری اسلامی ایران بهتر از پاکستان کسی را نداشته و ندارد.
همانگونه که پاکستان در میان تمامی طرفداران وحامیان افغانی خودش بهتر از حکمتیار نداشته وندارد.
اوباما با حفظ وگسترش سیاست استرا تیژیک آمریکا و پاکستان در رابطه با کشور های منطقه ی حوزه آسیای میانه، قبل از اینکه در اندیشه ثبات افغانستان باشد در اندیشه تقویت پاکستان بوده است.
از کجا معلوم که اخراج نیروهایش از افغانستان ودادن سلاح های که باید به اردوی افغانستان بدهد به پاکستان میدهد در راستای تصاحب افغانستان صورت نگرفته باشد.
عدم موفقیت پاکستان در رابطه با تصاحب افغانستان و پایان دوره اوبا ما با مواضع جدید ترامپ وشکست داعش در خاورمیانه سبب شد تا پاکستان آخرین ذخیره های خودش را با آوردن حکمتیاربا دامن زدن به جنگ مذهبی در پوشش جنگ های زبانی و قومی به نمایش بگذارد .
حکمتیار هنوزهم ندانسته و نمیداند که بهای به چه قیمتی را می پردازد.
او که به بهانه تحقق حکومت اسلامی ، وجود ملیشه و تعامل با بقایای حکومت دست نشانده مارکسیزم را نپذیرفت ، و با مسعود وربانی ودولت اسلامی درگیر شد، اینک برای نابودی اسلام ومسلمین با دشمنان اسلام ومسلمین هم دست وهم داستان شده و به برادر کشی می پردازد.!
وچه بسی که ریش با ریشه اش رابرای بعضی ریش تراشیده های تکتایی دار دایم الخمر فرش راه نموده هم چنانیکه دیگران نمود و کاری هم نتوانستند.
براستی اگر حکمتیار بخشی از پروژه طراحی شده نبوده باشد این سوال پاسخ میطلبد که حکمتیار چه میخواهد؟
وبرای چه وارد بازی شده است که پایان آن جز رسوایی وشکست ندارد؟
واگر چنا نچه او بخشی از پروژه بوده است او در کجای این پروژه است؟
مهم تر از همه اینکه حکمتیار آیا میتواند کشتی طوفان زده ی افغانستان را به ساحل نجات هدایت کند یاخیر؟
شرایط حاکم بر واقعیت سیاسی افغانستان بگونه ایست که ازحکمتیار کاری ساخته نیست . زیرا شخص حکمتیار بیشتر از سه حالت نمی توان داشته باشد.
حالت اول: یا با دشمنان ملت ما که حاکم بر افغانستان است همسو شده ودر خدمت آنها باشد .
که دراین صورت حکمتیارمبارزو مسلمان ،مجاهد و مستقل سالهای چهل وپنجاه وشصت که صحبت از اسلام وکشور واستقلال و برادری مینمود،نبوده ونخواهد بود. اگر چنانچه این چنینی باشد که احتملاً شده است در این صورت او همه چیزی را که می خواست و می گفت ومی نمود به پای دشمنان خدا واسلام وکشور وملت ما گذاشته ومانند آدم بیماری که خردش را از دست داده باشد همه را تقدیم دشمنان ملی وبین المللی ما نموده است.
از آدم خرد مند آنهم مثل حکمتیار که تحمل همسنگر و همراه و همرزم وهم اعتقاد خودش هم چون شهید مسعود و شهید ربانی را نه نموده وبخاطر حضور ملیشه ها ودوستم کابل را بخاک وخون کشید!
چگونه ممکن است با دشمنان اسلام و جهاد و استقلال کشورتعامل نموده و مجری جنگ مذاهب و اقوام گردیده و برای تحکیم پایه های دشمنان خدا واسلام وکشوروفاداری اش را به اجنبی ثابت نماید.
اینجانب ضمن احترام به دلایل و نظریات هر فرد از ملت خودم اعلام می کنم:
ماچه بخواهیم ویاچه نخواهیم قدرتها ودولتها چه بخواهد چه نخواهد ملت ما به اهداف مطلوب شان خواهند رسید، حتی اگر زور گویان سیاسی ، اقتصادی و یا نظامی مدتی ملت ما را بنا به مشکلات اقتصادی ، سیاسی و یا نظامی ویا مذهبی و قومی و گروهی که دارند ، در پیچ و خم بازی های منطقه یی و بین المللی توسط افراد و اسخاص وابسته به خودشان به بند کشانیده وبه بازی بگیرند. ویا اینکه رویا روی هم قرار بدهند.
آنها باید بدانند که ملت ما اراده کرده اندتا نشان بدهند که تصمیم شان مبنی برتعین سرنوشت خودشان بر خواسته از اراده جمعی و ملی آنهاست. وبه کوری چشم دشمنان جهاد و اسلام ،پیش کسوتی و جایگاه شانرا در دفاع از اسلام ، جهاد وارزش های جهادی در راستای شگوفایی انقلاب اسلامی تثبیت نموده و فروپاشی غرب و آمریکا را هم چون شوروی و انگلیس از آن خود خواهد نمود .انشا الله.
- کد خبر 5642
- پرینت