عکس العمل تجاوز بر یمن بصورت طبیعی مقاومت ملت یمن و توفیقات سیاسی نظامی را همراه با تشکل های مردمی در پی داشت.
اما شکست نظامی سیاسی داعش در سوریه و عراق و شکست توطئه اقلیم کردستان، آمریکا و عربستان سعودی و سیاست مداران سیاسی نظامی عربستانی و آمریکایی را عملاً درمانده نموده است. واگر غیر از این بود دست به گروگان گیری شخصیت سیاسی دیپلماتیک مثل حریری نخست وزیر لبنان نمی زد.
برای ملت عربستان که دولت مداران شان در ظاهر امر وظیفه دار حرمین شریفین میباشند این عمل غیر قابل جبران است که به اختطاف و آدم ربایی نخست وزیری بزند که دولت و ملتش از تمامی حقوق بین الدول برخوردار است.
باورکردنی نیست که یک تعداد افراد در راس ملت عربستان این گونه به آبروی هزار و چند صد ساله ملت عربستان و علمای آن که به سکان داری حرمین شریفین مشهور هستند این گونه بازی می کنند. که رئیس جمهور آمریکا باتوهین به آنها این گونه باج ستانی میکند ویا آنها را این گونه توهین نموده و استعمال میکند!
دولت مداران عربستان جبران شکست نظامی طالبان و داعش در سوریه و عراق را با فشار برملت یمن وگروگان گیری نخست وزیر لبنان آقای حریری به نمایش می گذارد.
زنده باد عربستان سعودی و درود بر همت و غیرت دولت مداران عربستان و افتخار بر آنها و علمای آنها که به اسم سکان داری حرمین شریفین این گونه مردانگی، عرب را برخ ملت جهان به نمایش می گذارند ! واقعیت این عمل بیانگر این است که آنها لیاقت خدمت رسانی به مکه ومدینه را ندارند.
بگمانم یک بار دیگر مکه مکرمه نیازمند( ابابیل) پرندگان الهی است که با سجیل از حریم امن خودش حمایت کند.
اینجانب با مطالعه دقیق و غیر قابل انکارگره خورده به جهاد ومقاومت ملت مجاهدافغانستان ورهبری بر خواسته از انقلاب اسلامی بدو شاخصه مهم انقلاب اسلامی اشاره می کنم.
شاخصه اول:
عصبانیت توام باترس ودلهره آمریکا ، اسرائیل وعربستان سعودی است که هریک بنا به دلایلی که فکر کرده ومی کنند نه تنها نگران بودند که احساس خطر هم کرده و میکنند .
اگرچه این نگرانی و احساس خطر، یک امر طبیعی بوده است . اما اگر چنانچه توطئه نمی نمودند و به اصطلاح سنگ لای چرخ نمی گذاشتند وضعیت این گونه هم نبود.
تصمیم شتاب آلود وغلط مثلث شوم ( آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی ) در رابطه با سیاست گذاری های منطقه یی و خاور میانه موقعیت مثلث شوم را عملاً به چالش کشید.
فشار روی کشور های ضعیف و تحریم های نابرابر و تحمیل جنگ و کودتاها و حمله نظامی به طبس و حمایت از دشمنان داخلی ایران وضعیت را به نفع جمهوری اسلامی ایران و کشورهای نیمه مستقل از تسلط آمریکا رقم زد.
مقاومت و پایداری ایران با خرد ورزی رهبری بزرگترین شاخصه برای دولتها وملتها گردید. اندیشه ی مبنی بر اینکه، ایدولوژی حکومت کرده نمیتواند و یا دوران حکومت ایدولوژی به سر آمده است.
وچه بسی روشنفکران دینی که قربانی تحلیل های روشنفکرانه غرب در رابطه با شکست مارکسیزم در خدمت تحلیل های غربی قرار گرفتند و به عنوان آفت روشنفکر دینی به چالش کشانیده شدند.
اما نگاه بلند در حساس ترین لحظات سیاسی اجتماعی بگونه انقلاب اسلامی و ایران را هدایت نمود که در نوع خود بدیل نداشت. به این عبارت که خود صحبت ا زاصلاحات نموده و با پیوند کلمه دین ، اصلاح را وظیفه دینی عموم ملت بخصوص روشنفکران دینی دانسته . در حقیقت دشمنان را نا امید و فریب خوردگان را خلع شعار نمودند و زحمات دشمنان وسر مایه های آنهارا نقش درآب نمودند و آنها را عصبی ساختند.
شاخصه دوم:
عربستان سعودی اگر چنانچه در اندیشه زعامت ورهبری امت اسلامی می بود از بیداری امت اسلامی هرچند تاثیرپذیر از اندیشه انقلاب اسلامی ایران و جهاد ملت مسلمان افغانستان بود ، می توانست بهره برداری لازم را انجام بدهد.
اما برعکس عربستان سعودی از بیداری اسلامی نه تنها استقبال ننمود که در انحراف بیداری و سر کوب عوامل درونی آن اقدام نمود.
و نگذاشت بیداری امت اسلامی در کشور های عربی به نتیجه اسلامی خود برسد.
انحراف بیداری امت اسلامی توسط مثلث فوق برنامه ریزی شده و بصورت دقیق وحساب شده از مصر که پایگاه سالها مبارزه شخصیت های چون حسن البنا و اخوان المسلمین بود شروع وپس از زهر چشم نشان دادن به انقلابیون همه را بر سر جایشان نشایدند.
برعکس لیبی وسودان را آ سیب پذیر نمودند اما سوریه و عراق و یمن را بخاطر وحشت از همسویی شان با جمهوری اسلامی ایران نشانه گرفته تا نگذارند انقلاب اسلامی ازمرزهای شان عبور کند . بی خبر از اینکه انقلاب اسلامی نه تنها از مرزهای خودشان عبور کرده که مغز های شانرا هم منفجر کرده است.
مثلث شوم عربستان سعودی، آمریکا واسرائیل باید قبول کنند که زمان نه تنها جلوتر ازآنچه آنان فکر میکنند موانع ومشکلات را در نوردید ه است و زمینه ها را پشت سر گذاشته است که برگشت ناپذیر است.
زیرا زمان و شرایط بزرگتری آزمون توام با عبرت است که میشود از آن آموخت .و چه بسی افرادی که از زمان وزمیه های اتفاق افتاده و موجود استفاده بهینه میکنند.
بناً منطقی و شایسته این بود که سران مثلث شوم ، بعنوان کشورهای موثر در جهان اسلام و غیر اسلامی به نسبت تحولات زمانی و پیشرفت های علمی در برابر اراده جامعه بشری قرار نگرفته و از لجاجت همیشگی و خوی استکباری و منش زورگویی که از گذشتگان شان به ارث برده اند، به واقعیت اثرگذار انقلاب اسلامی از خراسان بزرگ اسلامی تا مدینه که محور اصلی نبوت و امامت است اندیشه کنندکه بستر عملیاتی حرکت از مکه بطرف بیت المقدس توسط میراث بران تعالیم الهی با تعلیم وتربیت انسان ولایت مدار، آغاز غیر قابل جلو گیری است و سران عربستان سعودی اگر چنانچه به وعده الهی ایمان داشته باشند می توانند با ایمان بخدا و وعده الهی دراین امر بزرگ مفید وموثر واقع شوند . در غیر آن همانگونه که تا حال نتوانستند جلو بیداری امت اسلامی و جهان متفکر کشورهای غیر اسلامی را بگیرند بعد از این هم نمی توانند و نخواهند توانست.
برای جهموری اسلامی ایران و تحلیل گران این مطلب مهم بوده واست که چرا بیداری عرب قبل از اینکه به مسیرش ادامه بدهد تبدیل به بهار عربی گردید.
این جانب باور دارم که دلیل اصلی و مهم تبدیل بیداری عرب به بهار عربی در ضعف مدیریت گره خورده به باور ولایت مداری آنها بوده است.
بزرگترین مشکل مجاهدین افغانستان چیزی جز عدم تمکین و احترام به زعامت جهادی وشهدای جهاد و باور به ولایت مداری نبوده است.
واقعیت شاخصه اول و دوم علماً و عملاً گره خورده به حقیقت وعده الهی از آغاز به اراده و خواست ابراهیم خلیل و موحد شکل گرفته است و در پایان به وعده الهی رقم زده شد ، چیزی که زود است مثلث شوم و دولتمداران دیگر آنرا درک کنند
چیزیکه مثلث شوم ودولت های حامی بر سرنوشت امت اسلامی از درک آن نه تنها عاجز اند که نمی دانند.
جرقه های این نبه بزرگ ورستا خیز بشری در زمینه های مختلف به نمایش گذاشته شده و میشود .
این جانب با مشاهده موج عظیم انسانی از سراسرجهان با تکیه بر دو فاکتور عملی که در حال گسترش است، مرگ وزوال ستم گران ومستکبرین و هم پیمانان شانرا مشاهده نموده و قطعی میدانم.
فاکتور اول:-
مشاهده واقعیت رو به رشد، و احسا س توام با باورملتها نسبت به نابودی ستم گران وزورگویان و تحقق وعده الهی مبتنی بر فرمایشات اسلام وامت اسلامی .
فاکتور دوم:-
واقعیت بر خواسته ازاعتقاد متفکرین جامعه انسانی بخصوص جهان غیر از اسلام به نسبت باور به اسلام و امت اسلامی است. که همواره به تعداد آنها افزوده شده و درحال جهانی شدن است.
واقعیت برآمده از باور به ولایت و رهبری و هکذا فراگیر شدن اهمیت رهبری گره خورده به ولایت مداری بویژه در منطقه خاور میانه وکشورهای درحوزه بیداری اسلامی نشان داده و میدهد که یکی ازدلایل مهم شکست بیداری کشور های عربی ناشی از ضعف اعتقاد به ولایت مداری بوده است وچه بسی که تبدیل نمودن بیداری عربی به بهار عربی ناشی از ضعف رهبری اسلامی و باور به اندیشه ولایت مداری بوده که در رهبری سوریه و عراق و یمن درحال شکل گیری است.
- کد خبر 5733
- پرینت