شماری از اعضای شورای ملی می گویند که دولت آینده امریکا باید برای پایان جنگ در افغانستان و تطبیق توافقنامه امنیتی کابل- واشنگتن توجه کند؛ در غیر این صورت، بهتر است این توافقنامه لغو شود. آنان می گویند که دولت آینده امریکا در چارچوب این توافقنامه باید برای تامین صلح و امنیت در افغانستان تلاش کند.
شریفی بلخابی؛ یک عضو مجلس، گفت: “دولت آینده امریکا باید توافقنامه امنیتی با افغانستان را درست عملی کند. ما انتظار داشتیم این توافقنامه در دو سال گذشته آنطوری که در متن آن آمده است عملی می شود؛ ولی چنین نشد و انتظارات مردم افغانستان از آن، برآورده نشد”.
محمد آصف صدیقی؛ عضو مجلس سنا نیز گفت که امریکا باید پیمان امنیتی را عملی سازد و در مورد پایان دادن به جنگ و تامین صلح در افغانستان بر پاکستان فشار بیشتر وارد کند تا دست از مداخله در امور داخلی افغانستان و حمایت از تروریزم بردارد.
با این حال، هنوز به درستی مشخص نیست که رییس جمهوری آینده امریکا و دولتی که او تشکیل خواهد داد، به صورت مشخص، چه رویکردی را در قبال مساله افغانستان، صلح، مبارزه با تروریزم، دولت سازی و نیز برخورد با پاکستان به عنوان اصلی ترین کشور حامی تروریزم در همسایگی افغانستان، روی دست خواهد گرفت.
هنوز هیچ تصویر و تصور روشنی در این زمینه وجود ندارد؛ اما برخی گزارشهای غیر رسمی حاکی است که آقای ترامپ به احتمال قوی، روی کمکهای میلیاردی امریکا به افغانستان، تجدیدنظر خواهد کرد؛ کمکهایی که از نظر او «پول مفت» محسوب می شود و باید قطع شود.
در مورد پاکستان اما هنوز موضع مشخصی از ترامپ مشاهده نشده است. با این حال، نباید فراموش کنیم که در سیستم سیاسی امریکا، این تنها رییس جمهور نیست که تصمیم می گیرد. به بیان دیگر، همه راه ها به رییس جمهور ختم نمی شود. کابینه، کنگره، مشاوران، گروه های فشار، لابی ها، رسانه ها، افکار عمومی، احزاب مخالف و مهمتر از همه، واقعیت های پیچیده و چندلایه سیاست، همه و همه، رییس جمهوری جدید را تحت فشار قرار خواهند داد تا موضعگیری هایش را با نظریات، دیدگاه ها، منافع و اهداف آنها همسو و هماهنگ سازد.
با توجه به این مهم، انتظار می رود مساله افغانستان و پاکستان نیز که تا همین چندی پیش، از اولویت های اصلی سیاست خارجی دولت امریکا بود، تابع این عوامل و الِمان های تصمیم ساز، سیاست خارجی دولت آینده امریکا به رهبری دونالد ترامپ را در این زمینه شکل دهد.
در خصوص پاکستان اما نشانه های جنبی دیگری وجود دارد که نشان می دهد دولت جمهوری خواه به رهبری ترامپ، احتمالا نگاه سختگیرانه تری علیه اسلام آباد خواهد داشت. یکی از نشانه ها، اظهارنظرهای ضدپاکستانی صریح شماری از چهره های تأثیرگذار جمهوریخواهان برعلیه پاکستان و به طور مشخص، سیاست های این کشور در قبال مساله تروریزم است.
به عنوان نمونه، زلمی خلیلزاد که از مهره های اصلی دولت جمهوری خواه به رهبری جورج بوش بود و پس از هردو جنگ امریکا در افغانستان و عراق، نقشی مهم و محوری در عرصه سیاسی این کشورها به نمایندگی از ایالات متحده، ایفا کرد، پیش از این، حمله های تندی علیه پاکستان و مشی این کشور در برابر تروریزم داشته است.
مشهور است که او خواستار انزوای بین المللی پاکستان، قطع کمک های ایالات متحده به این کشور و تبدیل آن به کوریای شمالی دوم شده بود؛ خواسته ای که شاید تحت فشار آن، دولت اوباما مجبور شد ۳۰۰ میلیون دالر از کمک هایش به پاکستان را متوقف کند و فروش چند فروند جنگنده اف ۱۶ به این کشور را نیز به حال تعلیق درآورد.
دومین نشانه، موضع گیری های صریح و کوبنده خود ترامپ در مبارزه با تروریزم و حمله های هدفمند او بر استراتژي دولت کنونی امریکا در این زمینه است.
با این حساب، شاید دور از انتظار نباشد که دولت آینده به رهبری ترامپ، سیاست سختگیرانه ای را در قبال پاکستان، اتخاذ کند.
این مهم، البته لزوما به آن معنا نیست که ترامپ به اجرای آن بخش از مفاد پیمان امنیتی افغانستان- امریکا که مشمول تعهدات امریکا در قبال امنیت افغانستان و مبارزه با تروریزم می شود نیز کاملا پایبند باشد؛ زیرا او به عنوان یک رییس جمهوری تجارت پیشه، احتمالا به همه چیز نگاه اقتصادی خواهد داشت و به همین سبب، شاید مایل نباشد پول های بیشتری را صرف یک جنگ بی فایده و عبث در افغانستان کند.
- کد خبر 2407
- پرینت