🔸در پی فروپاشی جمهوریت، طالبان زمام امور را در افغانستان در دست گرفتند اما از اولین هفتههای حکمرانی با چالشهای متعددی مواجه شدند. بحث مشروعیت داخلی، شناسایی بینالمللی، اقتصاد در حال فروپاشی، فرار نخبگان، جنبشهای مدنی، خیزشهای مسلحانه و داعش از جمله چالشهای فرا روی حکومت طالبان بودهاند. در میان چالشهای داخلی که به نوعی زیربنای چالشهای بینالمللی هم قلمداد میشوند، مشروعیت داخلی و عدم انعطافپذیری طالبان در راستای تامین حقوق شهروندی به ویژه زنان، دو چالش مهم هستند که میتوانند استحکام و بقای حاکمیت طالبان را تهدید کنند.
مشروعیت داخلی
گروه طالبان به صورت سازمان یافته به بحث کسب مشروعیت داخلی کمتر توجه کرده و حتی ادعای محبوبیت ملی نیز دارند. با در نظر داشت اینکه مشروعیت داخلی حکومتها از مسیر رای مستقیم و غیرمستقیم مردم و یا ارائه خدمات عامه قابل قبول و مورد نظر شهروندان بدست میآید، باید گفت که حکومت طالبان تا کنون قادر به تامین مشروعیت داخلی از هیچ یک از مجراها نبوده است. از سویی قتلهای پراکنده و خودسرانه و نیز بازداشتهای مقامات سابق و فعالان زن به طور مکرر در گزارش نهادهای بینالمللی دیده میشود.
حاکمان جدید افغانستان در ارائه خدمات عامه قابل قبول برای شهروندان که زمینه ساز مشروعیت داخلی حکومتهاست نیز ناکام بوده اند. هر چند که اقتصاد فرو پاشیده میراث حکومت پیشین، بلوکه شدن ذخایر ارزی و تحریمهای آمریکا در عدم ارائه خدمات عامه نقش داشتهاند اما انتظار مردم از حاکمیت را نمیتوان با این موارد ذکر شده بر طرف کرد و طالبان به عنوان حاکمان، لابد و ناگزیر به ارائه خدمات عامه هستند.
مراجعه به آرای مردم و فعال سازی قوه مقننه از مهمترین راهکارهای ممکن برای کسب مشروعیت داخلی توسط طالبان است. در بحث مراجعه به آرای مردم، هر چند که انتخابات با شیوههای مدرن بهترین راه است اما در حال حاضر برگزاری لویه جرگه از سوی برخی از سیاستمداران سابق مانند حامد کرزی و حتی دیپلماتهای غربی مانند تام وست نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان پیشنهاد شده است؛ راهکاری که انتقادهایی را به همراه داشته است از جمله گلبدین حکمیتیار در واکنش به آن گفت که برای تشکیل دولتی فراگیر چنین درخواستی غیر قبال پذیرش است.
از دیگر راهکارهای عملی برای کسب مشروعیت داخلی، فراهم سازی زمینه فعالیت احزاب سیاسی است تا از این طریق گروههای سیاسی و اجتماعی فرصت حضور و نقش آفرینی در حاکمیت آیندهای افغانستان را داشته باشند. حضور و فعالیت احزاب سیاسی البته نه بطور نمادین، شاخص مشروعیت داخلی را تقویت میکند و مشروعیت داخلی زمینه به رسمیت شناسی بینالمللی را فراهم خواهد کرد.
حقوق زنان
در کنار عدم مشروعیت داخلی، تعهد عملی به تامین حقوق شهروندان بهویژه حقوق زنان، از چالشهای جدی فرا روی حاکمیت طالبان است. رهبران طالبان علیرغم فشارهای داخلی(جنبشهای زنان و افکار عمومی) و تاکیدات بینالمللی برای ادامه تحصیل و اشتغال بانوان، به دلیل ترس از طغیان جنگجویان تندرو خود با تناقض گفتاری و رفتاری مواجهاند. مکانیزمی که میتواند این چالش را از مسیر حاکمیت طالبان برطرف کند و مانع شورش داخلی در میان طالبان به این دلیل گردد، تبلیغ گسترده با استناد به منابع مذهبی است تا طیف تندرو طالبان تحصیل و اشتغال بانوان را با شرع مغایر ندانند. طالبان باید تفاوت شرایط «جهاد به باور آنان» را با شرایط حکومتداری برای جنگجویان خویش تفهیم نماید تا به این ترتیب زمینه اجرایی ساختن فرمان رهبر این گروه برای ادامه تحصیلات و اشتغال بانوان، بدون چالش فراهم شود. در این زمینه الگوهای کشورهای اسلامی میتواند برای حاکمیت طالبان راهگشا باشد.
- کد خبر 11036
- پرینت