تحولات میدانی افغانستان در نزدیک به یکماه و نیم گذشته، شاهد چندین حمله تروریستی بوده است؛ در تمامی موارد نیز این گروه تروریستی «داعش» بوده است که مسئولیت انجام این عملیاتها را به عهده گرفته است.
مهمترین این حملات که محور این تحلیل به شمار میروند، عبارتاند از:
۱٫ حمله تروریستی به ساختمان مسجد حزب اسلامی هنگام برگزاری نماز جمعه در تاریخ ۱۱ آذرماه، با هدف حذف «گلبدین حکمتیار»، از چهرههای بارز سیاسی افغانستان که با کشتهشدن مهاجمان انتحاری به پایان رسید.
در زمان این رویداد منابع خبری گزارش دادند که این حمله به «مسجد ایمان» در دفتر حزب اسلامی حکمتیار در منطقه «دارالامان» از حوزه ششم امنیتی کابل صورت گرفت. شاهدان گفتند مهاجمان که گفته میشود دو نفر بودند، قصد انفجار خودروی بمبگذاری شده را داشتند تا پس از آن وارد این دفتر حزب اسلامی شوند، اما در درگیری با محافظان کشته شدند.
۲٫ حمله به هتل محل اسکان اتباع چین در منطقه «شهرنو» کابل در تاریخ ۲۱ آذرماه، که ۲۱ کشته و مجروح به جای گذاشت و در نهایت به کشته شدن ۳ فرد مهاجم انجامید.
به دنبال این حمله، «داعش» با صدور بیانیهای ضمن به عهده گرفتن آن، عملیات خود را به این شکل توصیف کرد: «دو عنصر انغماسی داعش به یک هتل بزرگ که معمولاً محل حضور و اقامت چینیها میباشد حمله کرده و دو چمدان حاوی مواد انفجاری را که از قبل در هتل جاسازی شده بود، منفجر کردند. یکی از این چمدانها در میان تجمع عناصر چینی و دیگری در سالن پذیرش مسافران در طبقه اول منفجر شد. سپس دو عنصر انغماسی داعش در طبقه دوم کمین کرده و یکی از آنها به سوی عناصر طالبان که تلاش میکردند به طبقات بالاتر بروند بمب دستی پرتاب کرده و دیگری به تخریب درب های آپارتمانهای هتل توسط بمب های مغناطیسی و شلیک به سمت ساکنان اتاقها پرداخت». طبق ادعای داعش این عملیات منجر به کشته و زخمی شدن دستکم ۳۰ نفر و آتش گرفتن بخشی از هتل شد.
۳٫ انفجار تروریستی مقابل درب ورودی ساختمان وزارت امور خارجه افغانستان در روز چهارشنبه هفته گذشته که آمار مختلفی از تلفات آن منتشر شد.
درباره جزئیات این انفجار گفته شده است بر اثر انفجار ناشی از حمله انتحاری عامل ناشناس در ساعت ۱۶:۰۰ روز ۲۱ دی ماه، در مقابل ورودی ساختمان وزارت خارجه طالبان واقع در منطقه دوم شهر کابل، ۲۲ نفر از جمله تعدادی از کارمندان این وزارت کشته و بیش از ۴۰ نفر زخمی شدند. عامل انتحاری زمانی که کارمندان وزارت خارجه طالبان در حال خروج از ساختمان وزارت بودند، اقدام به عملیات انتحاری کرده و باعث کشته و زخمی شدن دهها نفر از غیرنظامیان و کارمندان این نهاد شد.
گروه تروریستی داعش با انتشار بیانیه و تصویری از «خیبر القندهاری» عامل انتحاری این حمله، مسئولیت آن را به عهده گرفته است.
۱٫ ارزیابی عملیاتها؛ اتباع چین در کانون حملات فیزیکی و روانی
جدای از سوء قصد به جان «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامی که تنها گزینه افغانستانی در عملیاتهای اخیر بوده است، بررسیها نشان میدهد که در سایر موارد این اتباع کشور چین بودهاند که هدف عملیات گروهک تروریستی «داعش» قرار گرفته و سعی بر این بوده است که تا جای ممکن، بیشترین تلفات انسانی نیز متوجه آنان شود!
به طور کوتاه و اشارهوار در مورد سوء قصد به جان حکمتیار، این نکته گفتنی است که دو عامل را برای این انتخاب «داعش» میتوان برشمرد؛ یکی اختلاف دیدگاهی طرفین، که داعش با اتخاذ موضع «تکفیری» هیچ دیدگاه دومی را نمیپذیرد و دوم ایجاد بدبینی در میان رهبری و هواداران حزب اسلامی به حاکمیت موجود، چه اینکه پیش از این عملیات، گلبدین حکمتیار مواضع انتقادی نسبت به حاکمیت را در پیش گرفته بود.
اما درباره هدف قرار دادن اتباع چین و سعی بر تلفاتگیری از آنها، نوع و شدت عملیات داعش در حمله مستقیم به هتل «لونگان»، که محل استقرار دیپلماتها و تجار چینی در منطقه «شهرنو» کابل بوده است، بیانگر این مطلب است که آنها سعی داشتهاند تا جایی که میتوانستند «تابوت» به پکن ارسال کنند!
در عملیات تروریستی مقابل درب ورودی وزارت امور خارجه افغانستان نیز گفته میشود که در زمان حادثه، قرار بوده است هیئتی از کشور چین با همتایان افغان خود دیدار و گفتگو داشته باشند. اگر اخبار مبنی حضور هیئت چینی در زمان عملیات مذکور درست باشد، حداقل هدف این حمله را میتوان ایجاد جو وحشت و ارعاب در میان چینیها دانست که پس از عملیات اول داعش، دستور تخلیه تمام شهروندان چینی از افغانستان توسط «پکن» داده شد!
به نظر میرسد این دستور، طراحان عملیات تروریستی در هسته فکری داعش را بر آن داشت که عملیاتهای مشابه، حتی با دامنه و وسعت کمتر اگر تداوم داشته باشد، میتواند بر شکنندگی چینیها بیفزاید و آنان را وادار به ترک واقعی افغانستان نماید.
۲٫ چرا چینیها «سیبل» عملیات تروریستی هستند؟
با توجه به آنچه درباره هویت و هدف مستقیم و غیرمستقیم عملیاتهای اخیر داعش گفته شد، حال این سؤال مطرح میشود که چرا اتباع چین، «سیبل» عملیاتهای فیزیکی و البته روحی، روانی داعش در افغانستان قرار گرفتهاند؟
برای پاسخ به این پرسش، نگاهی به فعالیتهای اخیر چینیها در افغانستان به ویژه رویکردهای اقتصادی آنان تا حدود زیادی میتواند کارگشا باشد؛ اما عمده فعالیتهای اقتصادی چینیها در افغانستان کدام است؟
أ) نگاه پکن به معادن افغانستان
مطالعات مختلف درباره منابع معدنی افغانستان، این کشور را به عنوان «جدول مندلیف جهان» معرفی کرده و نشان میدهد این کشور منابع معدنی ویژهای را در دل خود دارد. سازمان زمینشناسی آمریکا(USGS) با استناد به بررسیهای کارشناسانهای که صورت داده است ذخایر معدنی این کشور آسیایی را حدود یک تریلیون دلار تخمین است؛ البته برخی از مقامات افغان ارزش واقعی معادن افغانستان را بین یک تا سه میلیارد دلار نیز برآورد کردهاند.
با استناد به بررسی های به عمل آمده میتوان گفت افغانستان دارای منابع معدنی کمنظیری همچون مس، طلا، نفت، گاز طبیعی، اورانیوم، بوکسیت، زغال سنگ، سنگ آهن، عناصر خاکی نادر، لیتیوم، کرومیوم، سرب، روی، سنگ های قیمتی، تالک، سولفور، کبالت، تراورتن، گچ و سنگ مرمر است.
نظر به وجود منابع معدنی سرشار و قرابت جغرافیایی با افغانستان، پکن طی سالیان اخیر توجه ویژهای را نسبت به ظرفیت های معدنی افغانستان مبذول داشته است.
افغانستان در کنار کشورهای بولیوی، شیلی و استرالیا از جمله معدود کشورهایی می باشد که از معادن و منابع لیتیوم ویژه ای برخوردار است. در همین رابطه سازمان فضایی آمریکا (NASA) ضمن آنکه ارزش معادن لیتیوم افغانستان را حدود یک تریلیون دلار تخمین زده است، بیان داشته است که مهم ترین معادن لیتیوم افغانستان به طول ۸۵۰ تا ۹۰۰ کیلومتر و عرض ۱۵۰ تا ۲۰۰ کیلومتر از ولایت هرات آغاز می شود و تا ولایت نورستان ادامه دارد.
شایان ذکر است که آژانس بین المللی انرژی(IEA) پیشبینی کرده است که تقاضای جهانی برای لیتیوم که یک عنصر اساسی برای ساخت باطری خودروهای برقی، گوشیهای هوشمند، پنلهای خورشیدی و مزارع بادی است تا سال ۲۰۴۰ میلادی بیش از ۴۰ برابر خواهد شد. مع الوصف، شواهد موجود حاکی از آن است که در ولایتهای نیمروز، هرات و غزنی، ذخایر لیتیوم قابل توجهی به بزرگی ذخایر کشور بولیوی وجود دارد(در حال حاضر بزرگ ترین معدن لیتیوم جهان با ظرفیت ۲۱ میلیون تُن در بولیوی وجود دارد) که میتواند در صورت استفادۀ صحیح، به اندازه نفت عربستان سعودی برای افغانستانِ بحران زده عایدی داشته باشد.
مطالعات روی منابع معدنی افغانستان سالیان زیادی است که انجام شده و نتایج آن از دید کمتر کشورهای بزرگ از جمله چین که در رقابت فعال اقتصادی با رقبای خود هستند، پنهان مانده است.
بر این اساس، با سقوط دولت اشرف غنی، زمینه حضور چینیها در این عرصه بیش از پیش افزایش پیدا کرد. تابستان امسال منابع خبری اعلام کردند «محمد عبدالکبیر» معاون سیاسی نخست وزیر طالبان با هیئت شرکت چینی امسیسی-جیسیال پیرامون آغاز پروژه استخراج معدن مس عینک دیدار و گفتگو کرده است. براساس بیانیه منتشر شده توسط طالبان، در این دیدار «اوو مین» رئیس اجرایی، «ژانگجی» معاون رئیس، «صفت الله رحیمی» نماینده ارشد، «ژانگ جی کوی» معاون بخش امنیتی و «یوی لایانگ» دبیر این شرکت حضور داشتند.
عبدالکبیر در دیدار مذکور به هیئت چینی اطمینان داد که طالبان آماده همکاری بیشتر برای آغاز هرچه زودتر روند استخراج پروژه مس عینک است و با هماهنگی با شرکت چینی تلاشهای لازم را در این زمینه به خرج میدهد.
یکماه پیش نیز «ذبیحالله مجاهد» سخنگوی طالبان اعلام کرد که کار پروژه «مس عینک» لوگر که یکی از مهمترین پروژههای افغانستان با کشور چین است، از سر گرفته شده و انتظار میرود که براساس قرارداد بیش از ۶٫۸ میلیارد متر مکعب مس به چین انتقال مییابد.
همین گزارش افزوده است مواردی چون ساخت جاده، سرمایهگذاری در بخش انرژی و زیرساختها، ساخت نیروگاههای برق و انتقال نفت و گاز از کشورهای آسیای مرکزی از جمله پیشنهاداتی است که چین در مذاکرات خود با طالبان به آنها اشاره کرده است.
ب) چین و حوزه نفت آمو
شرکت ملی نفت چین «CPEIC» و وزارت معادن و پترولیوم طالبان در ۱۵ دی ماه، قرارداد اکتشاف و استخراج نفت و گاز میادین حوزه دریایی آمو، واقع در استانهای شمالی افغانستان را به مدت ۲۵ سال امضاء کردند. مراسم عقد این قرارداد با حضور شهاب الدین دلاور، وزیر معادن و پترولیوم (نفت خام) طالبان، مولوی عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست وزیر طالبان و وانگ یو، سفیر چین در افغانستان صورت گرفته است.
بر مبنای این قرارداد، شرکت ملی نفت چین روزانه به طور متوسط از ۱ تا ۲۰ هزار تن مواد نفتی را از میادین نفتی قشقری، زمردسای، بازارکمی، آق دریا و انگوت با مساحت ۴۵۰۰ کیلومتر مربع در استانهای سرپل، جوزجان و فاریاب استخراج خواهد کرد. شرکت ملی نفت چین همچنین متعهد شده است که در سال اول قرارداد ۱۵۰ میلیون دلار و در طول سه سال آینده ۵۴۰ میلیون دلار بر روی میادین نفتی حوزه دریایی آمو سرمایهگذاری نماید. همچنین سهم طالبان از این میادین نفتی، طی سالهای ابتدایی ۲۰ درصد و در سالهای آینده تا ۷۵ درصد افزایش خواهد یافت. گفتنی است که طالبان برای جلوگیری از نقض مفاد قراردادی طی سال اول، فسخ یکجانبه آن را به عنوان پیش شرط مطرح کرده و چینیها نیز آن را پذیرفتهاند.
حوزه نفتی دریایی آمو به میادین نفتی استانهای سرپل، جوزجان و فاریاب گفته میشود که میزان نفت استخراج شده از پنج میدان آن بیش از ۸۷ میلیون بشکه نفت خام عنوان شده است و دهها میدان نفتی دیگر آن هنوز اکتشاف و استخراج نشده است.
۳٫ صحنهگردانی آمریکا با عناصر گروه تروریستی «داعش»
چنان که شواهد و مطالعات میدانی نشان میدهد افغانستان در کمربند معدنی و زمینشناسی جهان قرار گرفته است. همین مزیت فوقالعاده سبب شده است که چشم اقتصادهایی نظیر چین، ژاپن، ترکیه و قطر نیز به این معادن بکر متمرکز شود.
اما در این میان به اذعان رسانهها و نهادهای مرتبط آمریکایی به نظر میرسد تا اینجای کار، آنکه در میان سایر طرفهای درگیر قضیه بیشتر خسارت دیده باشد، دولت آمریکاست.
دفتر بازرسی ویژه آمریکا در امور افغانستان(سیگار) در گزارش جدیدی مدعی شده است پروژه واشنگتن برای استخراج معادن افغانستان با صرف بیش از ۹۰۰ میلیون دلار شکست خورده است. اداره سیگار افزود: پروژه آمریکا برای توسعه و ایجاد ظرفیت در بخش استخراج معادن افغانستان ناکام شد.
بر اساس این گزارش، آمریکا از سال ۱۳۸۲ بیش از ۹۶۲ میلیون دلار را جهت «جلب سرمایهگذاری در بخش معادن افغانستان» هزینه کرده است که فعلاً راه به جایی نبرده است.
«لس آنجلس تایمز» نیز در آبان امسال طی گزارشی نوشت: « این داشتههای طبیعی افغانستان[معادن لیتیوم]، قدرتهای دیگر مانند روسیه، چین و ایران را وا داشته است تا از مزایای آن محروم نمانند، اما در این میان، ایالات متحده که از تعامل با طالبان خودداری کرده است، حضور ندارد» .
اما آیا آمریکا کشوری است که نظارهگر بازی رقبایی همچون چین در میدان اقتصادی باشد، بدون اینکه هیچ واکنشی از خود نشان دهد؟!
چه به لحاظ درنظرداشت سود و زیان، و چه به لحاظ خوی استعمارگری و شرارت آمریکا، پذیرش اینکه اتاقهای فکر آمریکایی عرصه را به رقبایی همچون چین و ایران در عرصه سیاسی و اقتصادی افغانستان رها کنند، نگاهی سطحی و سادهاندیشانه است.
بر این اساس و با توجه به حمایتهای آمریکا از گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق از پشتیبانی لجستیک تا حمایت و حفاظت از نیروی انسانی این گروهک تروریستی و انتقال و جابجایی آنها از مناطق در معرض خطر به مناطق امن و حتی از جغرافیای یک کشور به کشور دیگر، مرور آنچه در این اواخر در افغانستان گذشته است و حضور اتباع غیرافغان در آن، این نظریه را به شدت تقویت میکند که صحنهگردان اصلی عملیاتهای تروریستی اخیر در افغانستان با استفاده از عناصر داعش، آمریکاییها هستند.
آمریکا از طریق ایجاد ناامنی و البته هدف قراردادن مستقیم اتباع کشورهایی مانند چین که رقیب اقتصادی آنان در افغانستان به حساب میآیند، با استفاده از عناصر «داعش»، سعی در بیرون راندن سایر رقبای خود دارند. این رفتار قبلاً نیز با انفجار مقابل سفارت روسیه نیز تکرار شده است، که اتفاقاً علاوه بر درنظرداشت رقابت سیاسی آمریکاییها با روسها، نباید علاقهمندی روسیه به حضور در اقتصاد افغانستان، به ویژه در بخش معدن را در این اتفاق از نظر دورداشت.
تا اینجای کار، البته طرف چینی از منافع خود کوتاه نیامده است و هر چند پس از حمله داعش به هتل چینیها در شهرنو، فراخوان بازگشت اتباع خود را داد، اما قرارداد اخیر درباره استحصال منابع حوزه «آمو» بیانگر این مطلب است که فعلاً چینیها قصد ندارند، میدان را به آمریکاییها واگذار کنند.
آمریکاییها نیز چنان که مسبوق به سابقه است، نشان دادهاند که آنچه برایشان در اولویت مطلق است، تنها و تنها منافع سیاسی و اقتصادی خودشان است و نه هیچ طرف دیگر، ولو جان شماری از انسانها.
از نظر آمریکاییها مهم تسلط بر منابع سرشار افغانستان است، تفاوتی هم ندارد که در این مسیر چند یا چندصد هزار افغان قربانی شوند؛ مانند آنچه که در مقابل ورودی وزارت خارجه افغانستان رخ داد و شماری از خانوادههای افغان را داغدار کرد.
موضعگیری این روزهای آمریکاییها درباره تحولات افغانستان، از منظرهای دیگری نیز قابل تحلیل و ارزیابی است که میتوان در نوشتار بعدی به آن پرداخت.
- کد خبر 11461
- پرینت