در رفتارهاي ايالات متحده امريکا، ناتو و نيز حوادث و رخدادهاي افغانستان هيچ نشانه اي از پايان جنگ به مشاهده نمي رسد. صلح با طالبان، که از جهات مختلفي توسط دولت افغانستان مورد تاکيد واقع شده و در گفتگوهاي چهار جانبه پيگيري مي شود، و تلاشهاي ديگري از مجاري ديگر، نيز به دنبال آن است، سرابي بيش نخواهد بود.
مديريت جنگ در افغانستان ناتواني خود را در مهار جنگ نشان داده است. به صورت طبيعي نيز، زماني که در عرصه سياست آشوب باشد و مرجع واحدي در تصميم گيريهاي سياسي وجود نداشته باشد و اختلافات را بتوان در موضع گيري ها و تصميم گيري هاي سياسي به وضوح مشاهده کرد، امکان فعاليت نظامي واحد، جدي و موثر را در عرصه نظامي نيز نبايد داشت. وجود حکومتي در قالب حکومت وحدت ملي باعث شد، تا اين حکومت چنان به خود مشغول باشد که نتواند، کارکردهاي حکومت گذشته را بررسي و تحقيق کند. حکومت وحدت ملي نتيجه مستقيم حکومت قبلي بوده و تمامي مشکلات موجود به صورت مستقيم از حکومت قبلي بازمانده است. شکي در اين نيست که مديريت انتخابات نيز چنين حکومتي را به وجود آورده است. تمام برنامه ها طوري چيده شده بود که چنين حکومتي به وجود بيايد. اما ادامه راه اين حکومت را نمي توان مربوط به هيچ کسي جز دولتمردان در حکومت وحدت ملي دانست.
مي توان به قاطعيت گفت که مديريت جنگ عليه تروريزم در بيش از سيزده سال گذشته، کارآمدي و موثريت لازم را براي چنين جنگي نداشته است. اين ناکارآمدي نه تنها در دولت افغانستان، بلکه در نيروهاي خارجي حاضر در جنگ عليه تروريزم در افغانستان بيشتر و جديتر بوده است. فرماندهان نظامي و تئوريسين هاي نظامي ناتو و ايالات متحده امريکا جنگي را در حال باختن هستند که در آغاز، در مدت زمان بسيار کمي برده بودند، از گروهي شبه نظامي اي شکست مي خورند که در حملات اوليه در مرز نابودي قرار گرفته بودند، به کساني باج مي دهند که و براي صلح مقابل شان زاري و التماس مي کنند، که زماني جايي و راهي براي پناه و فرار نداشتند. استراتيژي نظامي ناتو و امريکا در اين جنگ، سبب تقويت طالبان شده است. لذا نمي توان تنها به مقامات نظامي افغان و طراحان استراتيژي جنگ در افغانستان خرده گرفت و انتقاد کرد که جنگ را مديريت نتوانسته اند.
در همين سالهاي نزديک، فرماندهان نظامي ناتو و امريکايي بودند که از نيروهاي نظامي افغانستان تعريف و تمجيد مي کردند و اطمينان مي دادند که آنها هيچ مشکلي در مبارزه با تروريزم و طالبان ندارند. به همان اندازه که ورود و حمله نيروهاي ناتو به افغانستان سريع بود، خروج آنها از افغانستان نيز سريع بود. تمام هشدارها به عواقب خروج سريع نيروهاي ناتو از افغانستان ناديده گرفته شد و زمينه تقويت گروه طالبان را فراهم آورد. حضور داعش در افغانستان نيز بي ارتباط به خروج نيروهاي نظامي خارجي از افغانستان نيست. افغانستان تا هنوز نيز متکي بر اطلاعات استخباراتي و اطلاعاتي کشورهاي بزرگ دوست خود مي باشد. گروه داعش تنها در خلاء استخباراتي بزرگ منطقه اي و بين المللي توانسته است در افغانستان وارد شود. حتا خبرهاي رسانه اي از ورود اين گروه در مناطق مختلف کشور ناديده گرفته شده و هيچ اقدام موثري تا هنوز براي مقابله با داعش انجام نشده است.
استراتيژيست هاي نظامي افغانستان و خارجي در افغانستان، ناتوان از مديريت جنگ در کشور هستند. شکي در اين نيست که طالبان هر چند قوي باشند، نه از نظر افراد و تجهيزات و نه از نظر پايگاه اجتماعي و مشروعيت در حدي نيستند که بتوانند با دولت افغانستان و حاميان بين المللي اش مقابله بتوانند. تنها عاملي که باعث تقويت طالبان شده، بي برنامگي و ضعف هاي دولت افغانستان و حاميان بين المللي اش در حکومتداري و جنگ عليه تروريزم و طالبان است.
- کد خبر 467
- پرینت