گروه طالبان اکنون به نیروی غالب در معادلات سیاسی و امنیتی افغانستان تبدیل شده است؛ گروهی که رهبران آن فرصتهای اندکی برای حکمرانی و دولتداری داشته اند.
آنها اغلب عمر سیاسی خویش را در جنگ سپری کرده اند؛ جنگی «مقدس» و ایدئولوژیک که اصول اساسی آن را ارزش های «جهادی» تشکیل می داده نه لزوما دستیابی به قدرت.
به همین دلیل به طور معجزه آسایی کاملا ممکن شده بود که به عنوان مثال رهبران دو قبیله همواره رقیب و متخاصم یعنی درانی ها و غلجایی ها یا لوی قندهار و لوی پکتیا زیر چتری واحد قرار بگیرند و برای اهداف مشترک در کنار همدیگر مبارزه کنند.
فساد، ناکارآمدی و خیانت دولت دست نشانده اشرف غنی اما به یکباره آنها را در برابر یک آزمون تازه قرار داد: دستیابی بی دردسر به قدرت مطلق.
حتی خود رهبران طالبان هم میگویند که آنها غافلگیر شدند و آمادگی لازم برای اشغال ارگ قدرت و در اختیار گرفتن زمام امور حکومت را نداشتند.
با وجود واگذاری های خیانتکارانه اشرف غنی، تصور می شود که رهبران طالبان هیچ برنامه قابل اعمالی برای دولت داری در شرایط اضطراری و موقت تنظیم نکرده بودند. به همین دلیل تشکیل دولت سرپرست یا موقت طالبان حدود یکماه به طول انجامید و در این مدت افغانستان با خلأ قدرت روبرو بود و هیچ مرجع اجرایی در کابل وجود نداشت.
اما بیتردید این تنها چالش طالبان در مواجهه سریع و غافلگیرکننده با قدرت نبود و نیست. چالش های دیگر، ناپختگی سیاسی، تحت الشعاع قرار گرفتن «اهداف مقدس و متعالی» که «جهاد» مشترک نیروهای رقیب و متخاصم را در کنار همدیگر توجیهپذیر میکرد و آغاز رقابت پنهان سیاسی و جنگ غیر رسمی قدرت برای تصاحب کرسی های مهم، رهبران گروه طالبان را در برابر این آزمون دشوار و پیچیده قرار داد.
در این میان حتی گزارش هایی مبنی بر وقوع مشاجره، مناقشه و حتی درگیری نظامی و فیزیکی میان رهبران دو جناح درگیر جنگ قدرت مطرح شد. سفر رئیس سازمان جاسوسی آی اس آی به کابل و طولانی شدن زمان تشکیل و اعلام ترکیب کابینه طالبان و در حال حاضر هم سرنوشت مبهم ملا عبدالغنی برادر که در دولت جدید طالبان به عنوان معاون اول نخست وزیر معرفی شده، به گمانهزنیها درباره مشکلات و موانع فراروی طالبان برای مواجهه معقول با قدرت دامن زده است.
اگرچه دستگاه تبلیغاتی طالبان تلاش کرده است با انتشار یک فایل صوتی و یک متن دستنویس، شایعات پیرامون کشته یا زخمی شدن ملا برادر را بی اثر کند و بی پایه نشان دهد؛ اما صرف نظر از اینکه ملا برادر کجاست و در چه وضعیتی به سر می برد به عقیده بسیاری از کارشناسان، طالبان درست با همان چالش ها و موانعی روبرو هستند که بسیاری از نیروها و جریان های شبه نظامی انقلابی و مبارز پس از دستیابی به پیروزی در فرایند تبدیل مبارزه نظامی به مدیریت سیاسی با آن مواجه اند.
در این میان به ویژه در عصر فراگیری رسانههای همگانی و شبکههای اجتماعی، مدل مدیریت و شیوه حکومت داری غیرشفاف سنتی و مبتنی بر پنهانکاری و نهانروشی طالبان که غالباً یادآور سیستم های سیاسی بسته و بسیط در قرون قدیم و اعصار کهن می باشد، چالش های آنها در عرصه مدیریت افکار عمومی و تامین شفافیت و ارائه پاسخ های صریح و صادقانه به پرسش های بی شمار مردم و جامعه جهانی را که بر عملکرد آنها نظارت می کند به طور مضاعفی افزایش می دهد.
به نظر می رسد که صحنه گردانان و مدیران پشت پرده طالبان به آسیب ها و پیامدهای زیانبار این شیوه مدیریت و حکومت داری به خوبی اندیشه نکرده اند.
آنها به ویژه به اهمیت سرنوشتساز و حیاتی سازمان بندی سیاسی و حفظ وحدت و انسجام و همگرایی در سطح رهبری گروه طالبان برای ادامه حیات سیاسی آنان و موفقیت شان در مدیریت امور و پیشبرد حکومتداری در دوران مدرن توجهی چندانی نمیکنند.
بدیهی است که اگر مشکلات و چالش هایی که هم اکنون در مقابل طالبان قرار دارد و چشمانداز سیاسی آن گروه برای حاکمیت بر افغانستان را با ابهام روبرو کرده با مدیریت مستقیم یک قدرت خارجی و دخالتهای پیوسته عنصری مانند رئیس آی اس آی قابل حل و فصل نیست. طالبان باید خود را برای مواجهه با شرایط جدید و عبور امن و مصون از مبارزه نظامی به مدیریت سیاسی یا همان چیزی که در جامعه شناسی سیاسی از آن به عنوان تغییر نهضت به نهاد یاد میشود آماده کنند.
به بیان دقیق تر، اگر رهبران طالبان بر جاه طلبی سیاسی و اقتدارگرایی ذاتی برخاسته از قدرت مطلق و نیز اختلافات و زیاده خواهی های درونی خویش غلبه نکنند، اگر آنها شرایط عبور از مبارزه نظامی به مدیریت سیاسی را به خوبی درنیابند، اگر فرآیند تبدیل نهضت به نهاد به درستی انجام نشود، اگر آنها همچنان برای ساماندهی امور سیاسی و حل و فصل مناقشات درونی و اختلافات قبیله ای خویش وابسته به یک قدرت خارجی بمانند و خود از عهده امور خویش برنیایند و مهمتر از همه اگر در مدیریت افکار عمومی در عصر فرا گیری رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی که ناظران تیزبین و همیشگی اعمال و رفتار آنان است، شفاف و مسئولانه عمل نکنند و به پرسش های بی شمار مردم افغانستان و جهان پاسخهای صریح و صادقانه ندهند، نیروی ویرانگر قدرت آنان را از درون متلاشی خواهد کرد و به این ترتیب، جریانی که تصور میکند بزرگترین ابرقدرت حال حاضر جهان را به زانو درآورده و رقبای نیرومند خویش را از میدان بیرون رانده، مغلوب دیو پنهان قدرت خود خواهد شد.
- کد خبر 10689
- پرینت