بحث افراطیت در دانشگاهها و مسالۀ کیفیتِ مضمون ثقافت اسلامی در دانشگاههای کشور، سرانجام مجلس نمایندهگان را واداشـت که به منظور جلوگیری از ترویج افراطگرایی در نهادهای آموزشی و مدارس و مساجد کشور، وزیر ارشاد، حج و اوقاف و نمایندهگانِ وزارتخانههای آموزش و پرورش، اطلاعات و فرهنگ و تحصیلات عالیِ کشور را استجواب کند. برخی از نمایندهگان مجلس با انتقاد از وزارت ارشاد، حج و اوقاف گفتند که متأسفانه هیچ برنامهیی در برابرِ مبارزه با افراطیگری در افغانستان وجود ندارد و همین مسأله سبب شده که از سکویِ برخی مساجد و مدارس، صدای داعش و طالب بلند شود.
هرچند افراطیت، مفهومی دیرینه در مباحث اسلامی است؛ اما مردم افغانستان در سه ـ چهار دهۀ پسین بیشتر با این معضل گرفتار بودهاند. افراطیت در یک تعریفِ ساده، قرائتِ خشک و خشن از آموزههای دینی را میگویند که در نقطۀ مقابلِ قرائتهای معتدل در جامعۀ اسلامی قرار دارد. به نظر میرسد که افراطیت در ابتدای تاریخ اسلام، از آمیزشِ آموزههای دینی با مسالۀ قدرت و بازیهای سیاسی به میان آمده و تا اکنون، به انحای مختلف به حیاتِ خود در شریانهای جوامع اسلامی ـ از جمله افغانستان ـ ادامه داده است.
اینکه یک نمایندۀ مجلس میگوید که شماری از دانشگاههای افغانستان به مرکز جلبوجذبِ نیرو برای داعش تبدیل شدهاند، با همۀ صراحتِ نهفته در آن، هرگز کشفی نو و سخنی تازه و ادعایی بیبنیاد نبوده و نیست. اگر از برخی مساجد و مدرسهها و دانشکدههای شرعیات بگذریم، به دلیلِ پیشینۀ ذهنی و تاریخیِ افراطیت در جوامع اسلامی، ما حتا با بسیاری از افراد و اشخاص روبهروییم که ظاهرِ دموکراتیک دارند و نان در نظام دموکراسیِ دینیِ افغانستان میخورند اما با ادبیاتِ داعشی و کلۀ طالبانی سخن میگویند و شعار سر میدهند. از اینرو بسیار مهم است که علمای اعلم و اصلحِ دین، برای حلِ این معضل و تناقضِ ویرانگر، اقدامات بسیار جدی و اساسی را روی دست گیرند.
گفتیم «علمای اعلم و اصلح»، به این دلیل که برخی جاهلان و جاعلان نیز لباسِ عالمانِ دین را به تن کردهاند و برداشتهای نازل و سفیهانۀشان از اسلام را به مردم میفروشند. این عده را میتوان بازرگانانِ دین نامید که کمتر بویی از جوهرِ عقلانی و اخلاقیِ اسلام نبردهاند و با سخنانِ میانتهی اما آتشینشان بذرِ نفرت را دلها میکارند و با گزارههای ساده، بر ذهنهای سادۀ جوانان و نوجوانان فرمانروایی میکنند. طرفه اینکه، شهرت و ثروتی که از این درک نصیبِ آنها شده و میشود، باعث شده که به راهِ خویش (افراطیت و دینفروشی) ادامه دهند و جوامع را به پرتگاه سوق دهند.
اما اسلامِ اصیل و یا اسلامِ ناب محمدی، همان آیینِ انسانسازی و انساندوستییی است که پیامبر گرامیمان در گفتار و کردار آیینهدارش بود. آیینی که در آن حتا بر ترحم به حیوانات و نباتات و از این دو مهمتر، ترحم به دشمنان و همسایهگانِ بد و دیگراندیشان تأکید شده است. آیینی که در سایۀ آن، پیامبرش به عیادتِ یهودییی میرود که هر روز بر سرِ او خاکستر میریخته و موجب آزارِ او میشده است.
بیماری افراطیت را فقط علمای واقعیِ دین میتوانند از جامعۀ اسلامی بزدایند. هماکنون جدا از داعش و طالب، جریانهای دیگری مانند حزب تحریر و جمعیت اصلاح وجود دارند که به گونۀ نرم و زیرپوستی در حال اشاعۀ قرائتِ خشن از دین و افکار تروریستی در میانِ جوانها اند. اگر از عقبههای مالی و استخباراتیِ این گروهها چشم بپوشیم، میتوان گفت اینها همه گرفتارِ جهل و افراطیتاند و تلاش دارند همه را به سمتِ خود دعوت کنند. اما علمای دینییی که با روحِ قرآن و سنتِ پیامبرِ رحمت آشنایند، میتوانند با روشنگری، اصلاحگریِ دینی و معرفی اسلامِ ناب، این گمراهان را به جادۀ هدایت راهنمایی کنند.
علما و دانشمندان راستینِ کشور میتوانند اسلام را از قرائتهای خشن و مبتنی بر حذف و نفیِ دیگری برهانند و الگویی از زیستِ مسلمانوار و انسانوار را به معرفی بگیرند که در آن هرگز تفاوتِ رای و نظر، جواز به قتل و رجمِ دیگری نمیدهد. دولت میتواند در هماهنگی با نهادهای دینی و مدنی مثل شورای علمای کشور، به این مهم جنبۀ عملی و اجرایی ببخشد.
- کد خبر 3048
- پرینت