واقعیت در حال رشد و گسترش تظاهرات در شهرها وانعکاس اراده مردم آمریکا در رابطه با ترامپ پس از کسب آراء اکثریت رأی مردم آمریکا نشان میدهد که غرض از رأی به ترامپ نه تنها غیر از انتخاب ترامپ بوده که مخالفت ملت آمریکا با سیاست حاکم وتداوم آن نیز بوده است.
برادران و خواهران
حقیقت نهفته در اراده بر خواسته از ملت آمریکا به نسبت حضور در انتخابات فی مابین هلاری کلنتون و ترامپ واقعیت غیر قابل انکاری مشاهده میشود که مورد توجه و نیاز مند تحلیل و بر رسی میباشد.
مخالفت و تظاهرات در حال گسترش علیه ترامپ آنهم پس از رأی به ترامپ نه تنها قابل بحث و گفتمان رسانهها میباشد که نیاز مند تحقیق پیرامون گذشتههای نه چندان دور سیاه و یا تداوم فرورفته در بحران حال و آینده نگران کننده آمریکا و سر نوشت ملت آن میباشد.
برای این منظورقبل از هر چیز از عموم تحلیل گران و صاحب نظران و محققین و بخصوص سیاست مداران و جامعه شناسان میخواهم اندکی به این رویداد کم نذیر توجه نموده و به اراده و تصمیم دقیق و عقلایی ملت آمریکا توجه بفر مایند.
اینجانب از منظر دقت و هوشیاری ملت آمریکا به نسبت درک دور نمای سیاست غلط سیاستمداران آمریکا و دست درازیهای غیر عاقلانه و یا آله دست شدن سیاست مدران آمریکا بخصوص کاخ سفید، عکس العمل ملایم ونرم ملت آمریکارا نه تنها بعنوان هشدار تلقی نموده که تداوم حرکت ملایم منطبق به دیموکراسی پس از حادثه والستری میدانم که با وسعت و پهنای بیشتر به نمایش گذاشته میشود.
ملت آمریکا بادرک صحیح از وضعیت آمریکا و رابطه سیاست مداران حاکم آنها بر ملل ودولتهای ضعیف جامعه بشری به این خود آگاهی رسیدهاند که سایر ملل جهان صرف نظر از اعتقادات و باورهایشان نه تنها از سیاست امریکا که از سایر قدرتهای حاکم بر جهان به ستو ه آمدهاند و چه بسی که از زندگی، آزادی و بازی باسرنوشت خودشان خسته شدهاند و سالهاست که قدرتهای بزرگ جهانی و صاحب وتو هم چون انگلیس و اسرائیل وفرانسه همراه با سیاست توام با تذویر خود تفرقه افگنی نموده واز ملتها و دولتهای ضعیف بهره بر داری میکنند و اینک آمریکارا پس از شوروی جلو انداخته وخود بهره داری میکنند.
سیاست مداران وابسته به لابیهای مرتبط با اسرائیل، و انگلیسی تبارهای عربی و پاکستانی مرتبط با صهیونیزم ببین المللی آمریکا ومنافع آمریکا را بچالش کشیده وازدور ساقط
بناً این احتمال ممکن است که اراده ملت آمریکا نادیده گرفته شده و سیاست مداران همچون گذشته اغفال شوند..
تجربه تلخ حضور و تجاوز آشکار جامعه جهانی در افغانستان و عراق درزیر پوشش آمریکا نه تنها باعث نجات مردم افغانستان، عراق و امنیت منطقه نگردیده که باعث ایجاد طالب، القاعده، داعش، دهشت افگنی و وسیله برای استفاده سایر قدرتها و دولتهای قوی و بزرگ جهانی وبدنامی آمریکا وبحران بین المللی گردید ه است وچه بسی که با ادامه آن آمریکا را از مو قعیت و جایگاهی که دارد به نابودی و حذف بکشاند!
بدون شک که آگاهی وخرد ورزی ملت آمریکا بعنوان گذار سیاسی باعث میگردد که سیاست مداران و حاکمان بر سر نوشت ملت آمریکااز این غفلت و بی خبری نجات یافته و به سمت عقلا نیت و اعتدال توام با منطق و خرد جمعی کشانید ه شود. اینکه چگونه توفیق این امر نیکو وپسندیده ممکن میگردد بستگی به سیاست مداران حاکم بر آمریکا و شخص ترامپ دارد.
اراده بر خواسته از دور نگری ملت آمریکا به نسبت اشتباهات سران سیاست گذار آمریکا، عملاً منعکس کننده مخالفتشان علیه سیاست مدران آمریکا وتداوم سیاستی ایست که منجر به بدنامی آمریکا گردیده است. دولت مداران و گردانندگان اصلی سیاست آمریکا اگر چنانچه اقدام به باز نگری سیاسی نکنند ویا دست از سیاست ظالمانه خود بر ندارند دیری نخواهد گذشت که دولت و سیاست مداران حاکم بر ملت آمریکا در مقابله با ملت و اراده آنها مبنی بر باز نگری روبرو خواهند شد.
بناً سیاست مدران آمریکا همراه با شخص ترامپ هر روز با مشکل جدید وجدیدتر روبرو خواهند شد. اینکه آقای ترامپ با چه سیاستی ملت آمریکارا مطمئن و امید وار میسازد بستگی به اتخاذ سیاستی دارد که ملت آمریکا میخواهد.
انتخاب وزرای کلیدی بر خواسته از بستر انعطاف سیاسی غیر از اراده ایست که ملت آمریکا میخواهد. این روش برای ترامپ ممکن است آرام بخش و مسکن قوی باشد اماباید بداند که مطلوب ملت آمریکا نخواهد بود.
مطلوب ملت آمریکا کاملاً شفاف و روشن است وریشه در خواست واراده جمعی آنها دارد آنها از دخالتهای بی جا بر سرنوشت سایر ملل جهان و مصارف انگفت بودجه وزارت دفاع و سایر مصارف امنیتی و اقتصادی سیاست مداران آمریکا در رابطه با کشورهای دیگر نارازبوده واز سیاست مداران خود. صداقت سیاسی و نظامی میخواهند. آنها در اندیشه این اهستند که آمریکای متجاوز، زورگو، دروغ گو، ظالم و دهشت پرور را جا گزین آمریکای بدور از تذویر و دروغ و تجاوز و زور گویی نموده ویاور مظلوم بسازدند. آقای ترامپ عملاً در یک مرحله گذار قرار گرفته است.
بعبارت دیگر اگر چنانچه اندکی به زمان نه چندان دور سر نوشت حزب کمونست شوروی زمان مقاومت مجاهدین افغانستان مراجعه کنیم شباهتهای بین روی کار شدن چرننکو و ترامپ با این تفاوت که چر ننکو ماحصل انتخاب حزب و ترامپ ماحصل رأی اکثریت مردم امریکاست روبرو میشویم.
چرننکو فرصتی بود برای روی کار شدن آندرو پف و اخراج شوروی از افغانستان و آوردن پروستری کا ی گور باچف و نها یتاً نجات شوروی از محاصره مجاهدین افغانستان.
واقعیت امر اینکه برای ترامپ فرصتی بوجود آمده است که اگر چنانچه از آن در راستای اراده ملت آمریکا تغیر سیاست ندهد دیری نخواهد گذ شت که به سرنوشت چرننکو ی پس از برژنف مبتلا گردیده و فرصت را از دست بدهد. زیرا لابیهای صهیونیستی و مافیای بین المللی با دور زدن ترامپ ملت آمریکا را با تداوم سیاست غلطی که دارد به نابودی میکشاند.. قابل توجه است که مردم آمریکا فراتر از یک پروستری کای هم چون گور باچف نیاز دارد زیرا ساختار داخلی و خارجی سیاست حاکم بر آمریکا از افغانستان تا خاور میانه وسوریه و عراق ولبنان و یمن و لیبی والجزایر و مراکش و آمریکای لاتین و شاخ آفریقا و غیره تحولی را میطلبد که نه تنها به مزاق لابیهای حاکم بر دولت و ملت آمریکاخوش آیند نیست که در دشمنی با اسلام ومسحیت وسایر ادیان الهی بخصوص تفاهم در حال شکل گیری ادیان توحیدی و کشف رمز متناسب به اراده الهی کینه دیرینه دارند. آنها مصمم هستند نگذارند که طرافداران و معتقدین به ادیان توحیدی نجات انسان را به مطالعه گرفته و رمز گشایی کنند.
واقعیت غیر قابل انکار نشان میدهد که نمیتوان فتنه لابیهای مرتبط با گوساله پرستان سامری مرتبط با صهیونیستها را در ساختارهای دولتها ی دست نشانده وغاصب و زور گو و فتنه گستر و دشمنان خدا نادیده گرفت. ملت آمریکا با ید بداند که دخالت سیاست مداران ولابی های وابسته به اسرائیل و شبکههای یهودی تبار عربی به ظاهر مسلمان و پاکستای های انگلیسی الاصل وابسته به صهیونستها نمیگذارند که طرفداران توحید وادیان توحیدی پیرامون امنیت منطقه یی وجهانی اندیشد کنند، اندیشه که تمامی ملتهای همسو با ملت آمریکا را از و ضعیت حاکم بر جهان نجات داده و به رستگاری و فلاح برساند. واقعیت تداوم ستیزه جویی دشمنان انسان و انسانیت است که در مخالفت با اسلام، آمریکا را عنوان نموده وهمواره تشدید مینماید..!
این درحالی ایست که سیاست انقلاب اسلامی ایران از ابتدای امر حمایت از ملت آمریکا بوده ورابطه اش را مشروط به تغیر سیاست تأثیر پذیر از لابیهای یهودی صهیونستی دانسته که در همسویی با بقایای شجره خبیثه دشمنی با انقلاب اسلامی را تشدید مینمایند. بدوشک میتوان گفت: که این دشمنان موسی و مسیح علی نبینا و محمد (ص) است که رابطه خوب و دوستانه فی مابین ملت ایران و آمریکا و سایر ملتها را تبدیل به چالش نموده و نمیگذارد که بی اعتمادیها تبدیل به اعتماد و دشمنیها تبدیل به دوستی و محبت گردد.
آقای ترامپ بعنوان نقطه عطف دراین گذاربا امتحان دشوار ودر عین حال ممکن روبروشده است که اگر چنانچه خویشتن داری نموده و به واقعیتهای داخلی و خارجی آمریکا اندیشه کند این احتمال میرود که اراده ملت آمریکادر رابطه با تغیر بنیادی سیاست آمریکا به همکاری و همسویی ترامپ موانع را با درایت پشت سر بگذارد به این عبارت که قبل ازروی کار شدن اندرو پوف توفیق هم چون گور باچوف را در یافته و آمریکا را نجات داده و به طرف شگوفایی مدیریت نماید و باعث قوام سیاست جدیدتری گردد. در غیر آن منتظر بحران فراتر از این بحران باشد
عملکرد آقای ترامپ در رابطه با بکار گیری افراد و اشخاص در پستهای مهم کشوری ومملکتی نخستین تناقص سیاسی بجای تضاد ورقابت سیاسی است که به سادگی ممکن نیست. زیرا تحول وتغیر روی کرد ناشی از سیاست شخص ترامپ هیچ گونه معیار و مبنای منطقی در عالم دیپلماسی ندارد.
دیپلما سی جدیدآقای ترامپ بعنوان سوء استفاده از آراء مردم آمریکانه تنها به معنی واقعی کلمه در گیر نمودن سیاست با سیاسیون و آغاز رویارویی دیپلماسی مبتنی بر بی اعتمادی ودروغ گویی ملی وبین المللی خواهد بود که سوء استفاده از آراءملت آمریکاست. چیزی که آبروی سیاسیو ن و سیاست مداران را زیر سؤال میبرد.
استخدام وزارت دفاع در رابطه با بودجه انگفت و هکذاوزارت خارجه در ررابطه با آنچه که ترامپ میگوید و آنچه میخواهد و آنچه را وعده داده بود نشانده دیپلماسی جدیدیدی ایست که بنای آن مبتنی بر نبود استراتیژی سیاسی ناپایدار استوار است. واین چیزی یست که زودتر از پیش بینیهای احتمالی احتمال میرود.
- کد خبر 3213
- پرینت