رییسجمهور غنی در مصاحبههای اخیر خود، هشدار داده، در صورتی که مذاکرات صلح با پاکستان و طالبان در طول ماههای آینده نتیجه ندهد، عبور از سال ۲۰۱۶ برای کشورش دشوار خواهد بود. او میگوید افغانستان پس از یک سال تهاجم سنگین شورشیان طالب که تلفات زیادی بر نیروهای امنیتی و مردم ملکی از سال ۲۰۰۱ به اینسو بر جای گذاشت،به سختی به پا ایستاده است. پیش از ۲۰۱۴ حملات پاکستان در وزیرستان شمالی، صدها تن از جنگجویان خارجی از مناطق قبایلی برای جنگیدن بر ضد رژیم بشار اسد به سوریه رفتند. مردان قبیلهای و اعضای طالبان در منطقه میگویند که این جنگجویان نخست به کویته رفته و از آنجا به قطر میروند. در آنجا پاسپورت جدید بهدست آورده و سپس به ترکیه میروند، از آنجا آنها وارد سوریه میشوند. راه دیگر رفتن به سوریه از طریق زمینی است که از پاکستان به ایران و سپس به عراق میروند.
آقای غنی در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود پرسیده است: «چقدر وضعیت بدتر خواهد شد؟ این موضوع به این بستگی دارد که تا چه اندازه ما میتوانیم هماهنگیهای منطقهای مطمین را حفظ کنیم، و اینکه چقدر میانجیگریهای بینالمللی و فشارها میتواند قواعد بازی میان کشورها را بهوجود آورد.» منظور رییسجمهور غنی این بود که فشارهای بینالمللی بر پاکستان وارد شود تا دست از تجاوز بردارد.
منتقدان رهبری افغانستان میگویند که این اشتباه پاکستان نیست که همسایهاش در وضعیت بدی قرار دارد. آنها به این نظراند که تعداد زیادی از چالشهای داخلی دولت افغانستان ناشی از تقسیمات سیاسی، نهادهای ضعیف، جنگسالاران و فساد میباشد.
اما آگاهان به شواهد زیادی دست یافتهاند که نشان میدهد پاکستان با طالبان همکاری کرده و برایشان تسهیلات فراهم میکند. امریکا و چین از پاکستان خواستهاند طالبان را به حاضر شدن در مذاکرات صلح تشویق کند، اما افغانستان ادعا دارد که اسلامآباد برای کنترول طالبان کاری انجام نداده است.
این رفتار تنها موضوعی برای افغانستان نیست. پاکستان در چندین کشمکش خارجی شرکت داشته است. سرویس استخباراتی پاکستان از دیرزمانی به اینسو، نیروهای مجاهدین بینالمللی را مدیریت کرده که بسیاری از آنها افراطگرایان سنیاند، حتا گمانهزنیهایی وجود دارد که استخبارات پاکستان در ظهور گروه داعش نیز نقش داشته باشد.
پس از سال ۲۰۱۴ حملات طالبان شدت پیدا کرد. نیروهای ناتو و امریکا نیز در این سال به عملیات نظامی خویش در افغانستان بهگونه رسمی پایان دادند. پاکستان نیز تصمیم گرفت پس از سالها دروغگویی، دست به پاکسازی مناطق قبایلی این کشور از حضور جنگجویان طالب و القاعده در وزیرستان شمالی بزند. عملیات ارتش پاکستان بر ضد طالبان بهگونه جدی اجرا شد و پایگاهها، شکنجهگاهها و دیپوهای مهمات این گروه از بین رفت. بازارهای مناطق جنگی تخریب شد و میلیونها شورشی و شهروند ملکی بیجا شدند.
جنگجویان طالبان گفتند که ملیشهها به زودی فعال شدند، اما صدها تنشان فرار کردند. یک تعداد زیادی از آنها به این سوی مرز افغانستان آمدند، این دقیقا زمانی صورت گرفت که افغانستان برای بهدست گرفتن امنیت کامل خود از نیروهای ایتلاف آماده میشد. مقامهای افغان هشدار دادند که ۹۰ جنگجو با فامیلهای خود در تابستان به ولایت پکتیکا در شرق افغانستان رسیدند.
علاوه بر این، در امتداد مرز پکتیکا، جنگجویان طالبان، پایگاههای سیاه را تصرف کردند. یک قانونگذار منطقهای برایم هشدار داد که ممکن طالبان از موقعیتهایی که بهدست آوردهاند، برای حملات سنگینتر به داخل افغانستان و حتا کابل استفاده کنند. این در حالی است که بعضی از خطرناکترین حملات انتحاری در جریان ماههای اخیر در همین ولایت رخ داده است. در همین حال، در پاکستان شبکه حقانی یکی از خطرناکترین شاخههای طالبان از وزیرستان شمالی به منطقه خرم این کشور نقل مکان کرد. این گروه، از آنجا بهعنوان پناهگاه امن استفاده کرده و عملیاتهای تروریستی را بر ضد نیروهای امریکایی، بینالمللی و افغانستان راهاندازی کردند.
پاکستان، افغانستان را بهعنوان حیاط خلوت خود میبیند. این کشور تلاش کرده تا از نفوذ رقیب بزرگش هند در افغانستان جلوگیری کند. از سوی دیگر، اطمینان حاصل شود که افغانستان بهعنوان اردوگاه اسلامگرای سنی باقی بماند. پاکستان از طالبان بهشکل انتخابی استفاده کرده و گروههایی را که بیشتر فعال بوده حمایت و گروه کمتر فعال را سرکوب کرده است. برعلاوه پاکستان عین نقش را در قسمت گروه القاعده و سایر جنگجویان خارجی نیز استفاده کرده است.
حتا دانستن این موضوع شگفتانگیز است که مثلث جهادی تندرو بهگونه آزاد در پاکستان فعالیت دارد. نخست سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی و فرد دوم طالبان است. او آزادانه در پاکستان گشتوگذار میکند، و حتا از پایگاه سرویس استخباراتی پاکستان در راولپندی که برای کمپاین در افغانستان استفاده میگردد، دیدن کرده است.
همچنان ملا اخترمحمد منصور رهبر جدید طالبان، آزادانه جلسات رهبری و نظامی این گروه را در نزدیک شهر کویته پاکستان برگزار میکند. از زمانیکه او به قدرت رسیده، طالبان تعدادی از حملات مهم را در افغانستان راهاندازی کردهاند. این گروه برای مدت کوتاهی شهر شمالی کندز را تصرف کردند و تلاش دارند کنترول ولایت غنی از مواد مخدر هلمند را بهدست گیرند.
سرانجام، ایمنالظواهری رهبر القاعده از پناهگاههای پاکستان استفاده میکند. یک گزارش اخیر موقعیت او را در قسمت جنوبغربی بلوچستان نشان داده است. او تلاش داشت کمپهای آموزشی را در جنوب افغانستان ایجاد کند. در ماه اکتوبر، نیروهای ویژه امریکایی برای برچیدن این کمپها، چندین روز حملات هوایی و زمینی راهاندازی کردند. فرماندهان امریکایی میگویند گروهی که میجنگیدند، مربوط شبکه القاعده در شبهقاره هند میشد که جدیدا از سوی الظواهری اعلان شده است. این گروه در میان حملات دیگر، مسوولیت کشتن وبلاگنویسان و فعالان را در شهر کراچی و بنگلهدیش به عهده گرفته است.
اما پاکستان پناه دادن به طالبان و القاعده را رد میکند و ادعا دارد که این کشور خود قربانی تروریسم است. اما بسیاری از تحلیلگران به این باوراند که ارتش این کشور گروههای اسلامگرا را پرورش داده و بهعنوان ابزاری برای سرکوب جنبشهای ملی بهخصوص در میان اقلیت پشتون در داخل و خارج از کشور استفاده میکند. شاید نگرانکنندهترین موضوع این باشد که گزارشهایی وجود دارد که پاکستان در ظهور گروه داعش نیز نقش داشته است.
یکی از سیاستمداران پاکستانی به من گفت در صورتی که این محاسبات درست باشد، پاکستان با کشور قطر و شاید دیگر کشورها، همکاری کرده تا جهادگران بینالمللی سنی (شامل ۳۰۰ پاکستانی) را از مناطق قبایلی پاکستان، که بیش از این آنها را در آنجا نیاز نداشتند، به میدان تازه نبرد در سوریه فرستادهاند. این یادآوری دیگری از دخالت پاکستان در بهوجود آوردن و مدیرت گروههای تندرو جهادی میباشد.
این روند بیش از ۳۰ سال است که از سوی پاکستان عملی میشود. در سال ۱۹۹۰، من در بسی با جوانان اویغور چینایی برخوردم؛ مسلمانانی از قسمت ناآرام شمال غربی چین بودند. آنها ماهها در مدارس پاکستانی آموزش دیده و خواب تاخت و تاز در افغانستان و جنگ در این کشور را در سر داشتند. آنها با گذرنامههای پاکستانی به خانه برمیگشتند؛ تحفهای که در آن زمان از طرف پاکستان برای کسانیکه در جهاد شرکت میکردند داده میشد.
سالها بعد، اسامه بنلادن در این کشور پیدا و سپس کشته شد. من با یکی از فرماندهان چریکی، از منطقه مورد مناقشهی کشمیر مصاحبهای داشتم. این فرد ۱۵ سال در استخدام ارتش پاکستان بود و برای کمک و آموزش شورشیان به کشورهای بوسنیا، چچن، کشمیر و افغانستان سفر کرده بود.
در سال ۲۰۱۲ طالبانی را دیدم که تازه از مدارس حقانی در پاکستان فارغ شده و به خانههای خود در افغانستان بر میگشتند. آنها پول نیز به همراه داشتند و در مساجد به ثبت و تنظیم دستههای طالبان میپرداختند.
من در سال ۲۰۱۳ از مدارس دیدن کردم؛ جایی که طالبان افغان از آنجا ظهور کردند و تعداد زیادی از رهبران این تنظیمها در آنجا آموزش دیدند. این روحانیون به شدت از طالبان حمایت میکردند. یوسف شاه، سخنگوی مدارس به من گفت: «این یک حقیقت سیاسی است که یک روز طالبان قدرت را بهدست خواهند گرفت.» او گفت: «ما طالبان را میشناسیم و یک تعداد زیاد مردم هنوز از طالبان حمایت میکنند.»
مدارس پاکستانی از دیرزمانی ابزار دست سازمان استخباراتی پاکستان بوده و مردمان از اقلیت قومی شمال افغانستان در کنار، مراجعان خاص پشتون خود را آموزش دادهاند. هدف از این کار، هنوزهم تسخیر شمال افغانستان توسط این جوانان تازه فارغ شده میباشد. برعلاوه ، این گروه از آنجا به آسیای مرکزی و قسمت غربی چین چشم دوختهاند. ملاهای پاکستانی همچنان اویغورهای چین و تندروان کشورهای جمهوری سابق شوروی را آموزشهای تندروی میدهند.
تا اکنون کسی از پاکستان نخواسته است تا برای چنین عملکردهایش حساب پس دهد. چرا پاکستان تا هنوز چنین رویکردی را حفظ کرده است؟
- کد خبر 680
- پرینت