سناتور رند پال پیش از موافقتاش )در ماه آپریل( به حمایت از نامزد رییسجمهور دونالد ترمپ، مایک پمپئو برای کرسی وزارت امور خارجه، به من گفت که ترمپ «بارها و بارها به من بهطورکلی گفته که ما از [افغانستان] خارج میشویم.» براساس دوبار تجربهی مأموریت جنگیام در افغانستان بین سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۱، غرایز رییسجمهور کاملا درستاند.
ماه گذشته چهلمین سالگرد کودتای سال ۱۹۷۸ بود؛ کودتای خشونتآمیزی که حاکمان کمونیست را در کابل به قدرت رساند. دو سال بعد از آن اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان تجاوز کرد. ده سال بعد آنها افغانستان را ترک کردند و تهداب جنگ داخلی مجاهدین را گذاشتند که در سال ۱۹۹۶ منجر به ظهور طالبان و جنگ این گروه علیه اتحاد شمال شد. نبرد بین جنگجویان طالبان و نیروهای اتحاد شمال هنوز در یازدهم سپتامبر سال ۲۰۱۱ شعلهور بود که ارتش ایالات متحده وارد صحنه شد. امروزه علل اساسی جنگهای متعدد و گوناگون داخلی افغانستان هنوز پابرجاست. پس از چهل سال جنگ، نبرد طالبان علیه کابل صرفا بهخاطر مداخلهی امریکا پایان نخواهد یافت.
ترمپ هرچقدر زودتر غرایزش در مورد پایاندادن به دخالت نظامی ایالات متحده در افغانستان را به سیاست تغییر دهد، برای امریکا بهتر است. خروج از افغانستان باعث بهبودی امنیت ملی و تقویت رفاه اقتصادی امریکا خواهد شد. با اینحال، خلاصکردن سربازان امریکایی از افغانستان ساده نخواهد بود. زیرا افراد زیادی در واشنگتن هستند –از جمله رهبران نظامی ارشد امریکا- که میخواهند از وضع موجود به هر قیمتی دفاع کنند. تلاش برای جنگیدن در نبردهای ناکامِ دیروز هیچ نفعی برای ایالات متحده ندارد اما تلاش برای انجام [این مبارزه و جنگ] به نحو «بهتر» بیگمان موثر است. استراتژی شکست خورده است نه تاکتیکها.
وزیر دفاع ایالات متحده جیمز متیس، در پاسخ به پیشنهادها مبنی بر اینکه ارتش ایالات متحده باید در نهایت افغانستان را ترک کند، قاطعانه اظهار داشت که «ما برای انجام کاری در آنجا هستیم. ما بهمنظور ماندن برای همیشه در آنجا نیستیم. اما وظیفه مهمترین است.» واشنگتنپست –بدون ذکر نام- گزارش داد که یک مقام ارشد ارتش ادعا میکند رهبران طالبان «دارند پی میبرند که آنها دیگر نمیتوانند منتظر باشند ما بیرون شویم… این [گپ] خیلی کلان است.» مشاهدات شخصی من که در جریان دو بار مأموریت جنگیام در افغانستان بهدست آمده و نیز شمار زیادی از شواهد مستقل چیز دیگر و غیر از این را نشان میدهند.
در گزارشی که چند روز پیش از سوی سیگار نشر شده است، متیس گفته که وظیفهی او «تقویت نیروهای امنیتی افغانستان است تا بتوانند شورشیان را متقاعد کنند که آنها نمیتوانند در میدان جنگ برنده شوند و –نیروهای افغان- باعث شوند که شورشیان مصالحه را انتخاب کنند.»
این همان هدف مقامات ایالات متحده در سال ۲۰۱۰ است که بهعنوان هدف ۱۴۰ هزار سرباز امریکایی و ناتو –که در آن زمان با طالبان میجنگیدند- مطرح شده بود. این تلاش در آن زمان موفق نشد و حالا هم موفق نخواهد شد. نهتنها به این خاطر که ما –ایالات متحده- اکنون فقط ۱۶ هزار سرباز (ناتو) در افغانستان داریم بلکه به این خاطر که این استراتژی به طرز مهلکی ناقص است. وزیر دفاع بهعنوان یک دانشجوی Clausewitz باید درک کند که مشکلات این جنگ، مانند همهی جنگها ماهیت سیاسی دارند تا نظامی. سربازان امریکایی نمیتوانند این معما را حل کنند. و مهمتر از همه، آنها برای امنیت امریکا نیازی به حل [معمای افغانستان] ندارند. تا زمان انتشار گزارش سیگار، رهبران طالبان حتا آغاز مذاکرات صلح را رد کرده بودند؛ مذاکراتی که از سوی رییسجمهور غنی در ماه فبروری مطرح شد و واشنگتن همانند کابل نزدیک به یک دهه چشمبهراه آن بود.
بمبگذاریهای مخوف اخیر در پایتخت افغانستان و دیگر بخشهای کشور، ادامهی روند قوی و رو به رشد حملات شورشی و تروریستی بوده است. دوشنبه گذشته ۲۵ نفر –بهشمول ۹ خبرنگار- در دو بمبگذاری در شهر کابل کشته شدند. نیویورک تایمز گزارش داد که حملات «آخرین تنشج درگیریهایی است که بیش از یکونیم دهه پیش آغاز شده و هیچ نشانهیی از فروکش در آن دیده نمیشود.» اما این پایان خبرهای بد نبود.
گزارش سیگار که هفتهی گذشته منتشر شد، موارد و نمونههای زیادی را مستند کرده است که در آن اهداف نظامی، غیرنظامی و اقتصادی ایالات متحده شکست خوردهاند؛ آنهم تا حالا، که هفده سال گذشته و هنوز هم [این شکست] ادامه دارد. تشخیص علت این شکستها دشوار نیست: واشنگتن سعی میکند مشکلات سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک را با قدرت نظامی حل کند. تا زمانی که نخبگان سیاست خارجی امریکا یک استراتژی به بنبست خورده را تعقیب کنند، این شکستها عمیقتر خواهند شد و به ریختن خون سربازان امریکایی و بر باد دادن خزانهی امریکا ادامه خواهند داد.
بسیاریها در تشکیلات واشنگتن به اشتباه باور دارند که ترک افغانستان در وضعیت کنونی آن، باعث افزایش تهدیدات به ایالات متحده خواهد شد و «یکبار دیگر» افغانستان را به لانهی امن تروریستهایی تبدیل خواهد کرد؛ تروریستهایی که ممکن است روزی بخواهند به ایالات متحده حمله کنند. این استدلال برخواسته از درک ناقص شرایط عینی افغانستان و اینکه قدرت نظامی چه چیزی میتواند در این کشور انجام دهد، است. همچنین این استدلال نقطهی کوری را در خود دارد که بر نتایج عینی انتخابهایی که سیاستگذاران امریکایی در طول یکونیم دهه در افغانستان به کار بستهاند، سایه افگنده است.
امنیت امریکا را میتوان به بهترین شکل با واردعملشدن از طریق دستگاه اطلاعاتی، نظارتی و اکتشافی قوی جهانی، با تمرکز بر ترریستهای فراملی، تقویت امنیت مرزی و همچنین بهبود همکاری بین سازمان سیا، افبیآی و نهادهای محلی مجری قانون حفظ کرد. پخش نیروهای متعارف در نقاط متعدد اما جداافتادهی جهان آسیبپذیری ایالات متحده را به حملات تروریستی آینده کاهش نداده و نخواهد داد. ملتسازی هزینهبر، دارای تأثیرات خلاف انتظار و به این خاطر که منابع گرانبها -که برای بازسازی قدرت ملی امریکا ضروریاند- را خشک میکند، برای امنیت ایالات متحده مخرب است.
دیریست که واشنگتن این واقعیت را بهرسمیت شناخته که جنگ در خاک افغانستان مربوط به افغانستان است و صرفنظر از مقاصد ایالات متحده یا همکاری مالی مالیهدهندگان امریکایی، جنجال افغانستان حل نخواهد شد. افزایش یا کاهش نیروهای نظامی امریکا هرگز دینامیک سیاسی آنها را تغییر نخواهد داد.
افرادی که در میدان [افغانستان] هستند و باید با نتیجه – این استراتژی- زندگی کنند، یگانه کسانی هستند که میتوانند یک راهحل با دوام بهعمل آورند. تا زمانی که آنها تصمیم خود را خود نگیرند، خون ایالات متحده و دالرهای مالیاتدهندگان، بدون حتا امکان دستیابی به چیزی که برای امریکاییها سودمند باشد، تا بینهایت درون یک گودال بیانتها خواهد ریخت.
غرایز ترمپ و درخواستهای مصرانه سناتور پال برای پایاندادن به مأموریت ایالات متحده در افغانستان هر دو درست هستند. وقت آن است که بهخاطر امنیت و منافع اقتصادی امریکا، افغانستان را به افغانها برگردانیم و روی بازسازی ارتش خود برای مقابله با همتایان نزدیک، که در واقع ممکن است تهدید وجودی را برای امریکا در بر داشته باشند، تمرکز کنیم.
- کد خبر 6597
- پرینت