به گفتهی آگاهان و دیپلماتهای برحال و سابق، همزمان با گسترش حملات خونین طالبان در افغانستان و پایان رسمی عملیات رزمی ایالات متحده در این کشور، رهبران چین تحت فشار برای برعهدهگرفتن نقش فعالتری در روند صلح افغانستان که مدتها متوقف شده بود، قرار گرفتهاند.
برای ناظران دیپلماسی چین، چنین تعهدی شگفتآوری است؛ چراکه چین اغلب تلاش میکند تا در مناطق و کشورهای در حال جنگ، رویکرد عدممداخله را حفظ نماید.
دو یوکنگ، که در گذشته در اسلامآباد پاکستان به عنوان دیپلمات خدمت کرده است و حالا مدیر مرکز مطالعات جنوب آسیا در دانشگاه فودان در شانگهای است، میگوید: «دورنمای بزرگتر روی پرده این است که ایالات متحده بیشتر نیروهای رزمیاش را از افغانستان خارج خواهد کرد، درحالیکه یک ماموریت ضدتروریسم ناتمام را برجا میگذارد… بمبگذاریها هرگز متوقف نشدند، حتا در پایتخت. افغانستان با چین هممرز است، بنابراین در چنین وضعیتی چین باید بهمنظور پیشرفت مذاکرات و حفظ ثبات در منطقه مداخله کند».
بااینحال، چنان که مقامات و محققان میگویند، اگر چین قرار است نقش سازندهای در مذاکرات صلح با طالبان ایفا کند، این کشور نیاز دارد تا متحد خود پاکستان را متقاعد نماید که یک افغانستان آرام و بدون جنگ، که از لحاظ سیاسی و اقتصادی با تمام قدرتهای منطقهای ازجمله هند تعامل داشته باشد، به نفع پاکستان است.
وزیر امور خارجهی افغانستان، صلاحالدین ربانی، روز دوشنبه دیدار رسمی چهار روزهای را در پکن آغاز خواهد کرد و انتظار میرود مسئلهی گردآوردن جناحهای متخاصم افغانستان بر سر میز مذاکرات در اولیت جلسات او با رهبران چینی باشد.
سفر آقای ربانی میتواند به این معنا باشد که چین سهم عمدهای در ازسرگیری مذاکرات صلح دارد که هنوز در مراحل اولیه قرار دارد و چند ماه قبل متوقف شده بود.
یکی از دلایل چین برای درگیرشدن در روند صلح این است که یک افغانستان باثبات میتواند به یک مرکز مهم ترانسپورتی و بازاری برای کالاهای چینی تبدیل شود. و درنتیجه، فرصت سرمایهگذاری برای طرحهای اقتصادی بزرگ رییسجمهور شین جی پینگ برای آسیای مرکزی باشد.
بااینوجود، نگرانیهای امنیتی نیز در کنار انگیزههای اقتصادی وجود دارد. نگرانی چین دررابطه با خشونتهای شورشیان در منطقهی سین کیانگ در مرز غربی این کشور رو به افزایش است، و مقامات میگویند اویغورها، گروه قومی مسلمان عمدتاً سنیمذهب و ترکزبان، ممکن است تحت تاثیر عناصر افراطی بیرون از چین قرار بگیرند و این تعدادی از آنها را برای انجام حملاتی در سین کیانگ تحریک کند.
از سال ۲۰۰۱ تاکنون، اویغورها در افغانستان جنگیدهاند، و مقامات افغانستان میگویند که آنها دررابطه به دهها تن از اویغورهایی که بهتازگی در این کشور دستگیر شدهاند، به پکن اطلاع دادهاند. برخی از تحلیلگران بر این باور هستند که ابراز نگرانی چین از خشونتهای تروریستی سازمانیافته در سین کیانگ خالی از اغراق نیست.
به گفتهی آقای دو، شبهنظامیان اویغور در افغانستان پاکسازی نشدهاند، چراکه دولت این کشور «قادر به اعمال کنترل بر سراسر منطقهی تحت حاکمیت خود نبوده است».
چین مدتهای طولانیست که تمایل به درگیرشدن در جنگ افغانستان دارد اما نمیخواهد بهعنوان حامی هیچکدام از طرفها شناخته شود. اما مقامات افغانستان، از آغاز دولت رییسجمهور کرزی، در هر فرصتی که به دست آوردهاند، مصرانه رهبران چین را تحت فشار گذاشتهاند تا با استفاده از نفوذ خود بر اسلامآباد، طالبان را مهار کند – گروهی که پاکستان برای تشکیل آن در دههی ۱۹۹۰ سهم داشته است.
بارنت آر.روبین، محقق آمریکایی امور افغانستان در دانشگاه نیویورک و مشاور سابق سازمان ملل متحد و ایالات متحده، میگوید: تشکیل گروه همکاریهای چهارجانبه که قرار است نشست سوم خود را در اوایل فبروری در اسلامآباد برگزار کند، اقدامی قابلتوجه بوده است، چراکه این گروه «تنها نهادی است که تاکنون درنتیجهی همکاریهای سیاسی ایالات متحده و چین در افغانستان ایجاد شده است».
او میافزاید: «این بدان معناست که این دو کشور درحال هماهنگساختن سیاستهای خود به شیوهای بسیار بهتر از گذشته هستند… یک طرف ایالات متحده است با قدرت نفوذ در کابل، و طرف دیگر چین قرار دارد با قدرت نفوذ در پاکستان».
او میگوید: «یک نقش مهم برای چین در این روند، اطمینانبخشیدن به پاکستان است. اگر چین از مواضع مشترک ایالات متحده و دولت افغانستان دفاع کند، برای پاکستان مقاومت دربرابر آن بسیار دشوارتر خواهد بود».
درحالیکه هدف گفتوگوها در این مرحله تنها بر طراحی مسیر مذاکرات آینده متمرکز است، دستآوردهای قابلتوجهی هم در این میان وجود داشته است: بهدستآوردن موافقت چین که میتواند از قدرت خود برای حمایت از مذاکرات چهرهبهچهره میان طالبان و دولت افغانستان استفاده کند.
دور قبلی مذاکرات سال گذشته با افشای مرگ بنیانگذار طالبان، ملا محمد عمر، با شکست مواجه شد. رهبر طالبان دو سال پیش از آن مرده بود و این خبر باعث ایجاد شکافهایی در صفوف شورشیان و عدماطمینان میان کشورهای شرکتکننده شد. یکی از انتظارات شرکتکنندگان این است که درنهایت پاکستان وادار خواهد شد تا طالبان را تحت فشار قرار دهد.
اما پاکستان مدتها با افغانستان بهعنوان یک قلمرو استراتژیک برخورد کرده است که باید به هر قیمتی از قرارگرفتن تحت تاثیر رقیب بزرگش، یعنی هند، دور بماند. اینکه آیا پکن میتواند رضایت پاکستان را جلب کند، سوالی است که بهشدت ذهن مردم افغانستان را درگیر کرده است.
داوود مرادیان، رییس مرکز مطالعات استراتژیک افغانستان و مشاور آقای کرزی میگوید: «چین بهمنظور پیشبرد منافع اقتصادی خود، به منطقهای باثبات و صلحآمیز در همسایگی خود نیاز دارد». او به طرح جادهی جدید ابریشم اشاره میکند که تلاشی است از سوی پکن، با هدف گسترش نفوذ اقتصادی خود به سمت غرب اروپا ازطریق افزایش تجارت و توسعه در آسیای مرکزی. اگر افغانستان بتواند بر درگیریهای مرگباری که انجام کسبوکار و تجارت در این کشور را تقریبا غیرممکن میسازد غالب شود، میتواند نقش مهمی در طرحهای چین ایفا کند.
به گفتهی آقای مرادیان، جاهطلبیهای اقتصادی چین با جنبههای مهمی از دیدگاه استراتژیک این کشور در تضاد قرار میگیرد، چراکه پکن اتحادش با پاکستان را ضرورتی برای ساخت سنگری منطقهای علیه هند و ایالات متحده میبیند، حتا با اینکه پاکستان از گروههایی مانند طالبان که موجب برهمزدن ثبات در منطقه میشوند، بهعنوان «ابزار سیاست خارجی» استفاده میکند.
آقای مرادیان میافزاید: چین میتواند با وادارکردن پاکستان به تصدیق حمایتش از طالبان، تفاوتی عمده بهوجود آورد، اما تاکنون، چین و واشنگتن «بر سیاست دلجوییکردن از پاکستان متکی بودهاند».
او میگوید: «من باور ندارم که پاکستان تحت تاثیر این رویکرد قرار بگیرد، و حقیقت این است که دولت افغانستان نیز برای فشارآوردن و یا تشویق پاکستان، هیچ چیزی برای ارائهکردن به پاکستان ندارد».
آقای مرادیان در ادامه میگوید: «درمیان دیپلماتهای چینی، تاحدی سادهانگاری و زودباوری وجود دارد. تنها در سالهای اخیر آنها شروع به درک این منازعه کردهاند. ممکن است در چند سال آینده آنها مجبور شوند تا از روایت پاکستانی آن فاصله بگیرند».
به گفتهی آقای دو، مشوقهای اقتصادی چین برای کمک به روند صلح، در تلاش برای ایجاد امنیت، در درجهی دوم قرار دارند. کار در معدن مس عینک که توسط یک شرکت دولتی چینی در بیرون از کابل اداره میشود، به کندی جریان دارد. دلیل این امر، وضعیت امنیتی بیثبات و مخاطرهآمیزبودن حملونقل در افغانستان است. او میگوید: «اگر جنگ هرگز متوقف نشود، چهگونه میتوانید سرمایهگذاری کنید، استخراج کنید، و بعد همه را از آنجا خارج کنید؟»
مسعود خان که در گذشته سفیر پاکستان در پکن و سازمان ملل متحد بوده است، میگوید چین «نقشی حمایتی و سازنده» در این گفتوگوها ایفا خواهد کرد و میافزاید، تمام شرکتکنندگان این حضور را بهعنوان اقدامی دیدهاند که موجب اعتمادسازی شده است.
لی شاوکسین، یک محقق چینی و معاون انجمن مطالعات شرق میانهی چین، باور دارد برای چین مهم است که ارتباط مستقیمی با نمایندگان طالبان ایجاد نماید.
آقای لی میگوید: «من به در سال ۲۰۰۰ به این کشور رفتم، و باید بگویم که طالبان به این راحتیها از بین نمیروند، چراکه آنها ریشههای عمیقی در بخشهای مختلف جامعه پراکندهاند و نمایندهای از پشتونها هستند» – او به گروه اکثریت قومی در افغانستان اشاره میکند. او میافزاید: «بنابراین، درحالحاضر پکن، واشنگتن و کابل، همه این واقعیت را پذیرفتهاند که ما نیاز داریم تا آنها را در روند آشتی و صلح شامل کنیم».
آقای لی میگوید: اعضای طالبان به او گفته بودند «چین قابل اعتماد است، چراکه از لحاظ تاریخی تنها کشوری بوده است که مردم افغانستان را مورد اذیتوآزار قرار نداده است».
- کد خبر 398
- پرینت