اکنون پس از بیست سال حمله ایالات متحده به افغانستان برای ریشه کنی تروریسم، کابل شاهد حکومت داری یکی از گروه های افراطی اسلام گرا است. طالبان پس از تصرف آسان افغانستان برای تثبیت حکومت خود پس از دو هفته کابینه موقت خود را تشکیل داد. هیئت دولت موقت، طالبان برعکس ادعای این گره مبنی بر همه شمول بودن، همه از چهره های طالبان بودند. افرادی که روزگاری مسئولیت حملات خونبار به افغانستان، قرار گرفتن در لیست تحریم های سازمان ملل، زندانی شدن در زندان های امریکا و حتی تعیین جایزه برای دستگیری ، را در کارنامه خود دارند. در این میان چهره هایی از «شبکه حقانی» ترسناک ترین شبکه تروریستی که مسئول اصلی حملات خونبار در افغانستان به ویژه علیه نیروهای خارجی هستند، در میان کابینه جدید طالبان به چشم می خورد. در حقیقت، طالبان با روی کار آمدن به قدرت وفاداری خود را به گروه هایی کمک کننده به آن نشان داد چنانچه که شبکه حقانی به عنوان همکار اصلی طالبان( به طوری که این دو گروه خود را یکی می دانند) اکنون در پست های کلیدی و مهم حضور دارند. این در حالی است که این دو گروه از همان روزهای نخستین قدرت گیری دچار اختلافات جدی شدند. با این وجود، در کنار ارتباط تناتنگ این دو گروه این پرسش خلق می شود که جایگاه شبکه حقانی در کابینه دولت طالبان به چه شکل است؟
شبکه حقانی-طالبان: از همکاری تا رقابت برای سهم گیری در قدرت؟
رابطه عمیق بین شبکه حقانی و طالبان منجر به توزیع قدرت و واگذاری پست های کلیدی و اکثرا امنیتی به این گروه شده است. هرچند پس از تصرف کابل، گزارش هایی مبنی بر اختلافات عمیق بین دو گروه بر سر توزیع قدرت وجود دارد.درواقع، در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۲۱ که طالبان کابینه دولت موقت خود به ریاست حسن آخوند را معرفی کرد به نظر می رسید نه تنها اذعان عمومی از سلسله مراتب و ترتیبات سیاسی مقرر تعجب زده شدند بلکه در درون خود رهبران طالبان نیز تردیدها و اختلاف نظرهایی به وجود آمد. چنانچه مدتی پس از انتصابات مذکور شاهد انتشار اخبار و گمانه زنی هایی مبنی بر اختلافات ملاعبدالغنی برادر با سران شبکه حقانی و درگیری های فیزیکی مابین آنها بودیم. به نظر می رسد نقش مهم فردی برجسته چون عبدالغنی برادر با نفوذ خارجی خود به ویژه در جریان به قدرت رساندن مجدد طالبان در سلسله مراتب مقرر چندان مورد پذیرش و رضایت نبود. اعلام ترکیب اصلی کابینه در ۷ سپتامبر پس از سفر فیض حمید، رئیس سابق سازمان اطلاعات پاکستان یا همان آی.اس.آی به کابل انجام شد. این امر منجر به طرح دعاوی متعددی از سوی اسلام آباد برای کنترل بر رژیم جدید طالبان و به حاشیه راندنِ شخصیت های مستقل تر مانند ملا عبدالغنی برادر، بنیانگذار طالبان و یکی از شناخته شده ترین چهره های بین المللی این گروه شد.
اما شبکه حقانی نقشی پررنگ در قدرت یابی و پیشروی طالبان در طی سال های اخیر و وصل و ارتباطات این گروه با سایر گروه های تروریستی داشته است. به طور مثال، در گزارش سازمان ملل در ماه ژوئن، شبکه حقانی به عنوان «رابط اصلی بین طالبان و القاعده» توصیف شد. رهبر آن، سراج الدین حقانی به عنوان یکی از اعضای القاعده نه به عنوان رهبر اصلی شناخته می شود. او اکنون سرپرست وزارت داخله افغانستان است و بر پلیس، سرویس های اطلاعاتی و دیگر نیروهای امنیتی کشور نظارت دارد. همچنین او را مسئول مبارزه با تروریسم انتخاب کرده اند.نوشته های مشابه
- خاموشی روزنامه ی «اطلاعات روز»؛ مشعل دارِ انقلاب رسانه ای در افغانستان
- کتاب «طوفان -۳۳۳: کا.گ.ب و اسپتسناز کابل را تصرف می کنند، جنگ شوروی و افغانستان ۱۹۷۹»؛ نوشته مارک گالئوتی
به عبارت دیگر، وجود چهره های برجسته از شبکه حقانی در پست های کلیدی کابینه موقت دولت نشان دهنده نفوذ و نقش مهم و برجسته حقانی ها در طالبان و یا هم بهتر است بگوییم در قدرت گیری این گروه و کمک های نظامی است. در واقع به نوعی وابستگی طالبان به شبکه حقانی در موارد امنیتی و نظامی منجر به حضور پررنگ شبکه حقانی(علی رغم رقبای جدی در میان طالبان مانند ملایعقوب، پسرملاعمر) در کابینه موقت طالبان شده است و حتی انتظار می رود که در آینده نیز اعضای این شبکه نقش مهم و تاثیرگذاری در دولت آتی افغانستان و بازیگری آن ایفا کند. این در حالی است که هرچند دو طرف سال ها به عنوان متحدی مهم و جدی با هم همکاری می کردند اما رقابت سنیگنی نیز وجود دارد که خود را در همان روزهای نخست حضور در کابل نشان داد.
در همین راستا می توان اشاره کرد که طبق گزارش های به دست آمده از رسانه ها، در همان ابتدای انتصابات دولت جدید تنش های داخلی در تیم رهبری ارشد طالبان به درگیری هایی بین محافظان در ۱۱ سپتامبر منجر شد که متعاقبا به دور شدن عبدالغنی برادر معاون ئیس الوزرا تا ۱۵ سپتامبر از چشم مردم منتهی شد. ظاهرا تنش بین ملا برادر و خلیل الرحمن حقانی، وزیر کنونی طالبان در امور مهاجرین و عودت کنندگان بود. چنانچه منابع مختلف از سایت های مختلف رسانه ای اعلام کردند که تنش ها بر سر ساختار دولت موقت و بین تیم های معتدل و تندروتر در تیم رهبری طالبان بر سر تشکیل دولت تشدید شده است. بر اساس گزارش ها ملا برادر اظهار داشت که موفقیت طالبان در افغانستان به دلیل دیپلماسی دوحه (ظاهرا به دلیل ارتباطات قوی وی با محمد بن عبدالرحمان آل ثانی وزیر خارجه قطر) بوده است، در حالی که خلیل الرحمن حقانی و دیگر اعضای طالبان ادعا می کردند که این گروه از طریق جنگ و جهاد پیروز شده است. همچنین گفته می شود که حقانی ها با دیدگاهی معتدل تر برای دولت طالبان از جمله اجازه دادن به اعضای سابق دولت پیشین و زنان برای خدمت مخالف بودند. با این حال، کنترل فعلی شبکه حقانی بر ساختار و خروجی دولت بدین معناست که در حال حاضر نسل قدیمی از جمله برادر به عنوان چهره های اصلی (و نمادین) و نه محرک سیاست ها باقی خواهند ماند. امری که به وضوع پس از تشکیل دولت شاهد آن بودیم و نشان از قدرت و نفوذ حقانی ها دارد. تفاوت بین نسل قدیم طالبان -که ۲۰ سال پیش علیه اتحاد جماهیر شوروی و اتحاد شمال جنگید و سپس دولت پیشین طالبان را رهبری کرد- و رهبران جدید آن، به احتمال زیاد با تفاوت در مقولاتی اساسی چون دیپلماسی و حکمرانی در مقایسه با جنگ چریکی تشدید شده است.
بدین ترتیب دو دستگی در بین نیروهای معتقد به دیپلماسی با رویکردی میانه رو با نیروهای معتقد به جنگ و جهاد با رویکردی تندرو نقطه تمرکزی از اشاعه ی اختلافات آتی خواهد بود. بنابراین تفاوت ها و اختلافات مابین آن نسلی که در تجملات نسبی در کویته/دوحه زندگی می کردند با دیگرانی که در تپه ها و کوه ها علیه نیروهای ایالات متحده/آیساف جنگیدند، به این تنش ها دامن میزند. به طور کلی باید گفت اقدامات طایفه ای حقانی ها در دو دهه گذشته نشان داده است که آنها بیشتر عملگرا هستند؛ اما نباید فراموش کرد نیاز به ایجاد و حفظ اتحادها را نیز به خوبی درک می کنند. به همین دلیل آنها به دیپلمات های طالبان -مستقر در دوحه- نیاز دارند تا این روابط را با جامعه بین المللی حفظ کنند. جلساتی که “دوحه طالبان” با انگلیس و ایالات متحده در اوایل ماه اکتبر برگزار کردند نیز نشان دهنده تمایل آنها برای حمایت بین المللی است. (Insecurity Insight,2021). بدین ترتیب شاید بتوان گفت حقانی ها از قدرت و نفوذ دیپلماسیِ برخی افراد چون ملابرادر؛ و در مقابل طالبان نیز از عملگرایی قاطعانه و کنشگری مصمم حقانی ها برای یک هدف واحد یعنی: کسب حمایت بین المللی و قدرت افزایی استفاده کردند؛ اما این استفاده ی ابزاری از مزایای متقابل لزوما ضمانتی برای اتحاد آنها نیست. به هر حال شاید بتوان همان گونه که هر انقلابی فرزندان خود را خواهد خورد، تحولات و به زیر کشیدن حکومت های وقت با جریانی از همکاری گروه های متحد المنافع در یک صف بندی نیز می تواند عواقبی از شکاف و چنددستگی های موجود را در آینده به تدریج نمایان، و بلکه شدت بخشده و نهایتا به فروپاشی دورن سازمانی و یا غلبه گروهی بر گروه دیگر و از دست رفتن قدرت از صاحبان خود منجر شود.
پاکستان تعیین کننده نقش شبکه حقانی در دولت طالبان؟
در این میان به نظر می رسد، ماهیت رابطه طالبان و شبکه حقانی در قدرت علاوه بر عوامل داخلی به نیرویی خارجی نیز ربط پیدا کند. به باور برخ تحلیلگران سیاسی، انتصاب تعداد زیادی از اعضای بلند پایه شبکه حقانی که در طول تاریخ روابط نزدیکی با پاکستان داشته اند، می تواند به پاکستان “اهرمی برای گسترش نفوذ” خود در افغانستان بدهد. این دست تحلیلگران براین باورند که دولت موقت نمایندگی قابل توجهی از شبکه حقانی دارد و ثابت کرده است سرمایه ای ارزشمند برای تأسیسات امنیتی پاکستان درجهت شکل گیری یکجانبه ی آینده افغانستان پس از آمریکا در افغانستان است. همچنین، انتخاب سراج الدین حقانی به عنوان وزیر کشور هیچ شکی باقی نمی گذارد که کابینه افغانستان توسط سازمان اطلاعات پاکستان انتخاب شده است. به گزارش وب سایت ایندیپندنت، “عناصر تشکیلات امنیتی پاکستان همچنان شبکه حقانی را به عنوان یک متحد مفید و نیابتی برای نمایندگی منافع خود در افغانستان می دانند. بدین منظور، نیروهای حقانی بارها پروژه های زیربنایی و زیرساختی هند در افغانستان را هدف قرار داده اند.”
بنابراین، شبکه حقانی با چهار عضو از طایفه خود به عنوان وزرای کابینه در دولت موقت افغانستان، اکنون قدرتمندترین موقعیت را در ساختار حکومتی این کشور دارد. تسلط قریب به اتفاق شبکه حقانی عملا به این معنی است که جناح های طالبان که روند سیاسی دوحه را اداره می کردند به حاشیه رفته اند. به طور خاص، ملا عبدالغنی برادر کنار گذاشته شده است و موقعیت او به عنوان معاون نخست وزیر بیشتر یک نماد است. به نظر می رسد به لطف حمایت پاکستان و ایجاد اتحاد محلی و منطقه ای در طول چند دهه، شبکه حقانی پیامدهای میزبانی از القاعده و سایر تروریست ها را به طور موثری مدیریت کرده است. بنابراین، پاکستان انتظار دارد انتخاب سراج الدین این اطمینان را حاصل کند که همه مخالفان مداخله اسلام آباد در امور داخلی افغانستان سرکوب می شوند. ارتباط طولانی مدت القاعده با شبکه حقانی متقابلا برای هر دو طرف سودمند بوده و به توسعه ظرفیت القاعده در راه اندازی جهاد جهانی و تقویت جایگاه و شهرت شبکه حقانی در میان گروه های مختلف جهادی کمک کرده است. شبکه حقانی همچنان در مرکز پیوندی از افراط گرایی مذهبی، حمایت از تروریسم و جهاد جهانی است که توسط گروه طالبان، پاکستان و القاعده آغاز شده است، قرار دارد. همه ی این بازیگران در اطمینان از اینکه شبکه حقانی تصمیم گیرنده اصلی در امارت اسلامی افغانستان است، منافع شخصی دارند.(KAURA,2021).
عملکرد حکومت طالبان با حضور شبکه حقانی در قدرت
انتصاب حقانی و همچنین دیگر اعضای این شبکه بر نفوذ بی شمار وی در داخل طالبان تاکید می کند. اما حضور شبکه حقانی به عنوان خوفناک ترین و تندروترین گروه افراطی این نگرانی را ایجاد می کند که دولت جدید یک برنامه سخت گیرانه را دنبال خواهد کرد، در حالی که رهبران طالبان ادعا می کنند که نسبت به تصویر وحشیانه خود اکنون به دنبال تصویری ملایم تر و معتدل تر در تلاش برای جلب رضایت طرفداران و دولت های خارجی هستند.
همچنین، حضور شبکه حقانی در قدرت سیاسی و روند تصمیم گیری در افغانستان علاوه بر تاثیرگذاری آن در داخل افغانستان که منجر به رویه های سخت گیرانه خواهد شد در بیرون از افغانستان و برروی تعاملات با سایر کشورها نیز اثر خواهد گذاشت. به طور مثال، ظهور سیاسی شبکه حقانی دولت بایدن و دیگر دولت های غربی را در موقعیت نامطلوبی به ویژه در مقابله با تهدیدهای تروریستی قرار داده است. چراکه آنها مجبور می شوند با افرادی که آنها را تحریم کرده اند، یا برای سرشان پاداش تعیین کرده اند یا مورد هدف(حملات تروریستی) قرار داده اند، ارتباط داشته باشند. این در حالی است که ۱۴ نفر از ۳۳ نفر از کابینه در لیست تحریم های سازمان ملل قرار دارند. به طوری که ایالات متحده برای هرگونه اطلاعات برای دستگیری سراج الدین حقانی ۱۰ میلیون دلار تعیین کرده است. همچنین، برای خلیل حقانی، پسرعموی سراج الدین، که اکنون سرپرست موقت طالبان در امور پناهندگان است، از طرف وزارت امور خارجه امریکا پنج میلیارد دلار تعیین کرده است.
اما به نظر می رسد که شبکه حقانی در نظام سیاسی افغانستان تنها به حضور نظامی و بخش های امنیتی اکتفا نکند. چراکه اعضای این گروه مانند خلیل حقانی در نهادهایی مانند وزارت مهاجرت حضور دارد که باب تعامل و گفت وگو و مذاکره بر بعد امنیتی غلبه دارد. به عبارت دقیق تر، شبکه حقانی در دولت طالبان به نظر می رسد درصدد آن است که در امور سیاسی و بعد نرم افزاری حکومت داری نیز ورود پیدا کند. در واقع، حقانی همچنین نشان داده است که می تواند خارج از میدان جنگ نیز عمل کند. او سال گذشته دیدگاه های خود را در مقاله ای در نیویورک تایمز با عنوان « آنچه ما طالبان می خواهیم» به اشتراک گذاشت. بسیاری از تحلیلگران آن را یک حرکت تاکتیکی زیرکانه برای تسکین نگرانی های ایالات متحده و جامعه بین المللی پس از خروج نیروهای آمریکایی تلقی کردند. به طوری که او در مقاله نوشته بود، «همه از جنگ خسته شده اند. من متقاعد شده ام که قتل و ناتوانی باید متوقف شود. در ادامه نیز او گفته بود که همه از جنگ خسته شدند. من متقاعد شده ام که قتل و ناتوانی باید متوقف شود»(Raghavan,2021).
حضور شبکه حقانی در بدنه طالبان نیز ممکن است منجر به بهم خوردن چهره متعادلی است که طالبان قصد دارد از خود نشان بدهد. شبکه حقانی اجازه نمی دهد طالبان معتدل تلقی شود. از طرف دیگر، حضور شبکه حقانی در قدرت و جایگاه آن منجر به تقویت گروه های افراطی در افغانستان خواهد شد. امر یکه طالبان از بدو ورود خود به کابل تاکید کرد که اجازه نخواهد داد از افغانستان حملات تروریستی صورت بگیرد. نگرانی اصلی ایالات متحده این است که افزایش حقانی در بدنه حکومت طالبان منجر به حضور پررنگ القاعده و احیای مجدد این گروه در افغانستان خواهد شد. همچنین، حقانی ها با حضور در دولت جدید طالبان در پی آن هستند تا نفوذ خود را در منطقه و درون جنبش طالبان افزایش دهند.
شبکه حقانی در کابینه افغانستان
به هر روی باید گفت شبکه بحث برانگیز حقانی در دولت جدید طالبان جایگاه بسیار مهمی برای خود ایجاد کرده است. سراج الدین حقانی، پسر جنگ سالار ضد شوروی و بنیانگذار شبکه حقانی، یعنی جلال الدین حقانی، به عنوان وزیر کشور معرفی شد. سراج الدین که در لیست افراد تحت تعقیب اداره تحقیقات فدرال (FBI) برای تروریسم قرار دارد؛ اکنون در سمت خود به فعالیت مشغول است و رفته رفته در جایگاه خود به چهره ای معمول و متعارف تبدیل شده است. همچنین باید گفت سه نفر دیگر از اعضای خانواده ی حقانی ها نیز علیرغم حضور در لیست های مختلف ضدتروریسم یا ارتباطات ادعاشده با گروه های تروریستی در کابینه ی مطروحه ی طالبان منصوب شده اند:
۱-سراج الدین حقانی؛ سرپرست وزارت داخله: طبق اعلام اف بی آی، “سراج الدین حقانی در ارتباط با حمله ژانویه ۲۰۰۸ به هتلی در کابل که منجر به کشته شدن ۶ نفر از جمله یک شهروند آمریکایی شد، تحت تعقیب است. اعتقاد بر این است که وی حملات برون مرزی علیه ایالات متحده و نیروهای ائتلاف در افغانستان را هماهنگ کرده و در آن ها نیز شرکت کرده است. همچنین گفته می شود که حقانی در برنامه ریزی برای ترور حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان در سال ۲۰۰۸ مشارکت داشته است.” وزارت خارجه ایالات متحده، از طریق برنامه پاداش برای عدالت، برای اطلاعاتی که مستقیما منجر به دستگیری سراج الدین حقانی شود، تا ۱۰ میلیون دلار پاداش در نظر گرفته است. او یک تروریست جهانی مشخص شده توسط سازمان ملل متحد است. فهرست سازمان ملل متحد ادعا می کند که سراج الدین “در تأمین مالی، برنامه ریزی، تسهیل، آماده سازی یا ارتکاب اعمال یا فعالیت ها به نام، به نمایندگی یا حمایت از طالبان، القاعده و جیش محمد” مشارکت داشته و او را “یکی از برجسته ترین، تأثیرگذارترین، کاریزماتیک و با تجربه ترین رهبران در شبکه حقانی” توصیف می کند. وی از سال ۲۰۰۴ یکی از فرماندهان اصلی عملیات این شبکه بوده است.
۲- خلیل الرحمن حقانی؛ سرپرست وزارت مهاجرین و عودت کنندگان: خلیل الرحمن حقانی عموی سراج الدین است. بنابر گزارش ها، پس از تصرف افغانستان توسط طالبان، او گفته است که همه افغان ها باید تحت حاکمیت طالبان احساس امنیت کنند. بر اساس وب سایت پاداش برای عدالت، وزارت خزانه داری ایالات متحده خلیل الرحمن حقانی را تحت فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ در ۹ فوریه ۲۰۱۱ به عنوان یک تروریست جهانی ویژه تعیین کرده است. اعتقاد بر این است که او یکی از چندین فردیست که مسئول بازداشت زندانیانی بوده که توسط طالبان و شبکه حقانی اسیر شده اند. گفته می شود که وی در سال ۲۰۰۲ افرادی را برای تقویت عناصر القاعده در استان پکتیا افغانستان اعزام و مستقر کرده است.
۳- نجیب الله حقانی؛ سرپرست وزارت مخابرات: نجیب الله حقانی در فهرست تحریم های ملل متحد (۱۹۸۸) و همچنین فهرست تلفیقی از تحریم های مالی هدفمند در انگلستان قرار دارد. در رژیم پیشین طالبان نجیب الله ابتدا به عنوان معاون امور عامه وزیر و بعدا به عنوان معاون وزیر دارایی خدمت می کرد. بر اساس گزارش رسانه ها، نجیب الله تا سال ۲۰۱۰ فعالیت نظامی داشت.
۴- شیخ عبدالباقی حقانی؛ سرپرست وزارت تحصیلات عالی: بر خلاف سه وزیر جدید دیگر دولت طالبان که بخشی از شبکه حقانی هستند، شیخ عبدالباقی حقانی از سوی شورای امنیت سازمان ملل (به عنوان تروریست) مشخص نشده است. با این حال، وی به دلیل نقش اداری خود در امارت اسلامی، به دلیل “فعالیت های نظامی ضددولتی” در سال ۲۰۰۳ و “سازماندهی فعالیت های شبه نظامی” در سال ۲۰۰۹ توسط اتحادیه اروپا تحریم شده است. پیش از این، زمانی که طالبان در افغانستان قدرت داشتند، عبدالباقی در مقام والی ولایت خوست و پکتیکا و معاون وزیر اطلاعات و فرهنگ فعالیت می کرد. وی همچنین در بخش کنسولگری وزارت امور خارجه کار می کرد. و به گزارش بشیر احمد قاسانی، در تازه ترین مورد بدرالدین حقانی فعال ترین عضو شبکه حقانی به حیث رییس تدارکات وزارت داخله تعیین شده است(SARAN,2021).
آیا طالبان می تواند قدرت خود را حفظ کند؟
با روی کار آمدن طالبان به قدرت به نظر می رسد این دولت تازه با چالش های جدی مواجه خواهد شد. پس از تصرف خیره کننده افغانستان توسط طالبان این گروه در تلاش است تا با نشان دادن چهره ای متعادل از خود در صحنه بین المللی با چالش های کمتری مواجه شود. اما این تلاش ها هیچ نشانه ای از رضایت مردم از این حکومت را نشان نمیدهد. علاوه بر این تغییر ناگهانی شرایط، وضعیت دشواری را پیش روی این گروه برای اداره افغانستان قرار داده است. در این میان، شاید بزرگترین چالش طالبان اقتصاد باشد. چراکه شرکای حکومت قبلی رابطه خود را با دولت جدید قطع کرده اند و نهادهای اقتصادی بین المللی و نهادهای کمک کننده محدودیت هایی را برای افغانستان اعمال کردند. علی رغم تجربه سریع رشد اقتصادی در دهه گذشته، افغانستان نتوانست یک اقتصاد ملی پایداری را ایجاد کند. چشم انداز تیره و تار اقتصادی همراه با ترس از اینکه طالبان قوانین سخت گیرانه تری از شریعت را در ماه های آینده اعمال خواهند کرد، هزاران افغان را مجبور کرده کشور را ترک کنند. وخیم شدن شرایط اقتصادی و چالش های حکومتی در افغانستان می تواند تنش های داخلی را در ماه های آینده تشدید کند. در این میان شبکه حقانی به عنوان رقیب جدی طالبان در سهم گیری از قدرت می تواند برای این گروه چالش خلق کند. چنانکه در روزهای ابتدایی گزارش هایی از اختلافات جدی بین دو گروه بر سر قدرت وجود داشت که حتی منجر به درگیری مسلحانه شده بود. این در حالی است که طالبان با گروه های دیگر نیز با چالش مواجه خواهد شد و امکان وقوع درگیری هایی مانند دهه نود بین گروه های مجاهدین وجود دارد. بنابراین، حضور شبکه حقانی در حکومت و افزاش نقش این گروه در کابینه طالبان مسیر را برای تعامل با شهروندان افغان و جامعه جهانی به ویژه ایالات متحده دردسر ساز خواهد شد.
در نهایت، به نظر می رسد شبکه ی حقانی با نفوذ گسترده و پیوندهای مداوم با دیگر گروه های تروریستی، خود به اهرمی قوی در تشکیلات سیاسی نظامی طالبان تبدیل شده و حتی فراتر از ترتیبات سیاسی و برنامه ریزی های متعادلتر طالبان برای حکومت داری، خود به تنهایی گروهی سایه در دولت جدید طالبان هستند که می توانند زمینه ساز ورود و نفوذ دیگر گروه های تروریستی به افغانستان و همچنین کشورهای حامی آنها در افغاستان باشند. در کل باید گفت شبکه ی حقانی با سابقه ی قرار گرفتن در لیست گروه های تروریستی و خشونتِ فزاینده، به وصله ای ناهمجور برای گروه طالبان و در آینده نیز به دردسری بزرگ برای سیاست های موازنه بخش طالبان به منظور تداوم قدرت و حیات این گروه تبدیل خواهند شد. از دیگر سو با طرح احتمالاتی از ارتباطات شبکه حقانی با گروه هایی چون داعش، طالبان باید درصدد کنترل و محدودسازی اقدامات اعضای شبکه حقانی باشد وگرنه دیر یا زود اختلافات داخلی با شبکه حقانی و نزاع قدرت طلبی به معضلی اساسی برای طالبان بدل شده و پاشنه آشیلی در تضعیف قدرت این گروه خواهد بود. از سوی دیگر تهدیدی که از جانب شبکه حقانی می تواند مطرح شود تعاملات نزدیک و ارتباطات این گروه با پاکستان و بسترسازی برای مداخلاتِ آتی اسلام آباد در کنترل اوضاع افغانستان با مساعدت حقانی هاست. در نهایت از آنجا که افرادی چون جلال الدین حقانی موسس این شبکه در گذشته به عنوان مهره هایی کلیدی و امیدبخش برای ایالات متحده در روند مبارزه با شوروی محسوب و به کمک سایر کشورهای دیگر چون پاکستان تامین و تجهیز می شدند، ریشه دواندن و قدرت گرفتن آنها در زمان حاضر نیز به نوعی به حامی اصلی آنها بر می گردد. کشوری که نه تها با خروج شتابزده و عجولانه نیروهای خود از افغانستان مردم این کشور را سال های به عقب کشاند، بلکه بار دیگر برای خود نمایی و قدرت طلبی گروه های تروریستی چون شبکه حقانی چراغ سبز نشان داد؛ اما این بار با مشروعیت و مدارا.
- کد خبر 10757
- پرینت