جنگ ايالات متحده آمريکا در افغانستان طولاني ترين جنگ در تاريخ اين کشور به حساب مي آيد. طولاني شدن جنگ افغانستان و ترديد در مورد پيروزي آن مقامات واشنگتن را بر آن داشت تا سياست حضور خود در افغانستان را تغيير دهد. باراک اوباما، رئيس جمهور کنوني آمريکا زماني که قدرت سياسي در دست گرفت نيروهايش را در افغانستان افزايش داد. هدف او سرکوب شورشيان در افغانستان بود تا بتواند برنامه بعدي خود را که همانا خروج نيروهاي آمريکايي از افغانستان است را عملي نمايد. براي ايالات متحده آمريکا به عنوان يک ابر قدرت جهاني سخت و دشوار است که شکست جنگ افغانستان را بپذيرد به همين خاطر، اداره اوباما تلاش نمود که گروه هاي مخالف مسلح دولت افغانستان را سرکوب نموده و با سربلندي از افغانستان خارج شود. اما، افزايش نيروهاي نظامي ايالات متحده آمريکا منتج به آن نتيجه اي نشد که آن ها دنبال آن بودند.
اکنون نيز طرح خروج نيروهاي بين المللي روي ميز مقامات واشنگتن است. در وضعيت که ناامني در افغانستان گسترش يافته است و طرح صلح با گروه طالبان و ديگر گروه هاي مخالف مسلح دولت به بن بست رسيده است آيا خروج نيروهاي بين المللي باعث بي ثباتي و سقوط حکومت مرکزي افغانستان نخواهد شد؟ آيا خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان منجر به وجهه آمريکا در سطح بين المللي ضربه نخواهد زد؟
زماني که باراک اوباما قدرت سياسي را دست گرفت خيلي ها در آمريکا چنين استدلال مي کرد که القاعده در افغانستان ديگر توانايي انسجام دوباره را ندارد. بنابراين، افغانستان ديگر اهميت براي ايالات متحده آمريکا ندارد. زيرا، منافع و امنيت آمريکا از افغانستان مورد تهديد قرار نمي گيرد. گروه طالبان اگر دوباره به قدرت باز گردد خطري متوجه آمريکا نيست. زيرا، آن ها ياد گرفته اند که ديگر از خاک افغانستان اجازه نمي دهد که عليه کشورهاي ديگر استفاده شود. به ديگر سخن، طالبان ياد گرفته اند که چگونه قدرت سياسي را بچرخاند و نگذارد که بيگانگان همانند شبکه هاي تروريستي در افغانستان لانه نمايد.
اين استدلال در واقع منجر به تغيير سياست آمريکا در قبال گروه طالبان شد. به طبع آن حکومت افغانستان نيز سياست خود را نسبت به اين گروه تغيير دادند. ريشه سياست صلح با گروه طالبان به همين جا مي رسد. حکومت افغانستان ايده صلح با گروه طالبان را مطرح نمود و ايالات متحده آمريکا نيز از اين سياست اعلان حمايت نمود. اما، هيچ يک از طرفين به رابطه گروه طالبان و شبکه القاعده توجه ننمودند. گروه طالبان در اين مدت هيچ گاه رابطه خود را با شبکه القاعده و ديگر گروه هاي تروريستي قطع ننموده است. زماني که خبر مرگ ملا عمر به رسانه ها درز کرد و ملا اختر محمد منصور، به عنوان رهبر جديد گروه طالبان منصوب شد. ايمن الظواهري، رهبر شبکه القاعده به اختر منصور پيام فرستاد و با بيعت کرد. اختر منصور بيعت او را پذيرفت. پس از حادثه يازدهم سپتامبر نشانه هاي از روابط گروه طالبان و با شبکه القاعده ديده نمي شد. اما، پيام و بيعت ايمن الظواهري نشان داد که اين دو گروه با همديگر در ارتباط است و گروه طالبان حاضر نيست که با شبکه القاعده قطع ارتباط نمايد.
پيام ايمن الظواهري به اختر منصور نشان داد که محاسبات کاخ سفيد و حکومت افغانستان در مورد گروه طالبان اشتباه بوده است. اگر به اين گروه فرصت بازگشت دوباره داده شود اين گروه بدون شک فرصت حضور و فعاليت به گروه هاي تروريستي در خاک افغانستان را فراهم خواهد کرد. به همين خاطر، گروه طالبان همچنان تهديد جدي براي منافع و امنيت ملي ايالات متحده آمريکا و حکومت افغانستان محسوب مي شود. بنابراين، پروسه که از سوي حکومت افغانستان دنبال مي شود و ايالات متحده آمريکا از آن حمايت مي کند دچار اين مشکل جدي مي باشد.
در زمان اداره جورج بوش، کاندوليزا رايس، مشاور امنيت ملي ايالات متحده آمريکا گفته بود. اين بار اشتباه گذشته را تکرار نمي کنيم و افغانستان را تنها نمي گذاريم. اين سخن ناشي از تعريف جديد از منافع آمريکا و امنيت ملي آمريکا ناشي مي شد. ناامني و بي ثباتي در افغانستان تهديد جدي براي منافع و امنيت ملي ايالات متحده آمريکا محسوب مي شد. اکنون، اين تهديد همچنان پابرجاست. به عبارت ديگر، آن طور که ايالات متحده آمريکا مي گفت که شبکه القاعده از بين رفته است و توان انسجام دوباره را ندارد. اکنون، گزارش هاي وجود دارد که شبکه القاعده دوباره در صدد جذب نيرو است. درگيري گروه طالبان و داعش در افغانستان فرصت جديد براي شبکه القاعده است تا دوباره از خلاء هاي اين دو گروه استفاده نموده و نيرو جلب و جذب نمايد. بنابراين، جدا از روابط گروه طالبان و شبکه القاعده بازگشت دوباره شبکه القاعده نيز مطرح است. از اين جهت، طرح کنوني حکومت و ايالات متحده آمريکا مبني بر مصالحه با گروه طالبان از بنياد اشتباه است. زيرا، هم بازگشت دوباره شبکه القاعده متصور است و هم گروه طالبان از يک و نيم دهه حضور ايالات متحده آمريکا در افغانستان درس نگرفته اند و حاضر نيست که رابطه خود را با اين شبکه قطع کند.
مسئله مهم و اساسي اين است که حکومت افغانستان در وضعيت کنوني بدون حضور نيروهاي بين المللي و حمايت مالي جامعه جهاني قادر به ادامه حيات خود نيست. تهديد جدي نيز از سوي گروه طالبان مي باشد. بنابراين، تهديد همچنان باقي است. اکنون نه زماني خروج نيروهاي بين المللي از افغانستان است و نه زمان مناصب براي مصالحه با گروه طالبان. صلح و مذاکره زماني به نتيجه خواهد رسيد که گروه طالبان به اين باور برسد که از راه نظامي قادر نيست قدرت سياسي را به دست گيرد. در عين حال، رابطه خود را شبکه هاي تروريستي همانند شبکه القاعده قطع نمايد. آنچه اکنون جريان دارد ريشه در همان استدلالي دارد که در اوائل حکومت باراک اوباما مطرح مي شد. اکنون به نظر مي رسد که آن استدلال خام و بي بنياد بوده است. حکومت افغانستان در شرايط کنوني تنها بودجه کلان را براي پروسه صلح هدر مي دهد. زيرا، شرايط گفتگو و مصالحه با گروه طالبان فراهم نشده است. اگر اين بودجه روي ظرفيت سازي نيروهاي امنيتي افغانستان مصرف شود و تجهيزات بيشتر نظامي خريداري شود بدون شک، افغانستان زودتر به صلح دست خواهد يافت.
در پايان بايد متذکر شوم که استدلال که با آن حکومت افغانستان به پروسه صلح روي آورده است و ايالات متحده آمريکا در صدد خارج کردن نيروهايش از افغانستان است سست و بي بنياد است. گروه طالبان همچنان تهديد جدي براي امنيت امريکا و جهان محسوب مي شود. آن را مي توان را رابطه اين گروه با شبکه القاعده درک نمود. انتظار اينکه گروه طالبان رابطه خود را با شبکه القاعده قطع کند بي جا است. تا هنوز آن درک در ميان رهبران گروه طالبان به وجود نيامده است. آن ها همچنان به جهاد جهاني مي انديشد و در پي آن است تا يک بار ديگر حمله دهشت ناک ديگر را سازماندهي نمايد.
- کد خبر 1159
- پرینت