شما اینجا هستید
آرشیو مطالب » چشم‌امید تکنوکرات‌ها به مجاهدین برای انتخابات ۲۰۱۹ افغانستان

«سید محمد جاوید حسینی» کارشناس مسائل سیاسی افغانستان طی یادداشتی اختصاصی به خلأهای انتخابات سال ۲۰۱۹ افغانستان پرداخت.

در این یادداشت آمده است: در ماه‌های اخیر مذاکرات رئیس جمهور افغانستان با «عطامحمد نور» از رهبران جهادی افغانستان که مهمترین حامی عبدالله عبدالله در انتخابات جنجالی ۲۰۱۴ بود و در حال حاضر در بین تاجیکان جایگاه قابل توجهی دارد، پیشرفت زیادی داشته است.

این مذاکرات اکنون از مرحله انکار به فاز آشکار رسیده است و بر اساس اظهارات عطامحمد نور، اشرف غنی با درخواست اختصاص ۱۵ ولایت، ۳۰ سفارت‌خانه و ۱۵ سناتور انتصابی، برخی از اداره‌های مستقل و نیمی از تمام کنسولگری‌های دولت به «جمیعت اسلامی» موافقت کرده است.

غنی برای اثبات حسن نیت خود، حکم انتصاب نور به عنوان والی بلخ را امضا کرد؛ امری که پس از دو و نیم سال و در سایه توافقات اخیر، صورت پذیرفت. از آنجا که نور مهمترین و قدرتمندترین حامی سیاسی عبدالله محسوب می‌شود، هدف وی از این مذاکرات چیست؟

هر چند عده‌ای فرضیه تضعیف عبدالله عبدالله رئیس اجرایی دولت وحدت ملی را هدف مذاکرات رئیس جمهور افغانستان با عطامحمد نور بیان کرده‌اند اما به دلایلی باید گفت که هدف، ورای تضعیف عبدالله است.

تلاش کاخ ریاست جمهوری افغانستان برای مذاکره با متحدان سیاسی عبدالله که اغلب از طیف مجاهدین هستند، هدفی بالاتر از تضعیف سمت ریاست اجرایی را دنبال می‌کند و آن، یارگیری برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ افغانستان است.

گزینه مطلوب برای هر رقیبی، حذف کامل طرف مقابل از میدان رقابت است اما این قاعده برای ۲ شریک دولت وحدت ملی امکان پذیر نیست زیرا به رغم ناکارآمدی و پس‌گردهای دولت وحدت ملی و همچنین خواست گروه‌ها و احزاب سیاسی افغانستان، آمریکا و متحدان غربی آن به دلایلی که برخی از آنها منطقی به نظر می‌رسند، عزمی برای پایان بخشیدن به این دولت ناکارامد را ندارند و بر تداوم این دولت تا پایان دوره پنج ساله با حضور رئیس جمهور و رئیس اجرایی اصرار می‌ورزند.

از این روی اشرف غنی به عنوان کسی که بر خلاف توافقنامه، قدرت بیشتری را در قبضه دارد، باید سمت ریاست اجرایی را تا پایان دوره بپذیرد. از سویی دیگر، تیم ریاست اجرایی نتوانست، قدرت و اختیاراتی را که توافقنامه به آن بخشید بود در این کارزار رقابت کسب کند.

امروز پس از گذشت حدود ۲ و نیم سال از زمان تشکیل این دولت، هیچ یک از خواسته‌های کلان عبدالله که در توافقنامه تشکیل دولت وحدت ملی قید شده بود، اجرایی نشده است.

مهمترین اصول توافقنامه تشکیل دولت وحدت ملی افغانستان، تقسیم مساوی قدرت بین اشرف غنی و عبدالله، اصلاحات در نظام انتخاباتی و تبدیل ریاست اجرایی به صدر اعظم اجرایی (تغییر نظام) از طریق برگزاری لویه جرگه بود.

در کشمکش قدرت بین ۲ جناح، تیم غنی موفق‌تر عمل کرد و توانست، موازنه قدرت را به نفع خود سنگین‌تر سازد. اظهارات حامیان سیاسی و متحدان ریاست اجرایی حکایت از نارضایتی آنان از عملکرد عبدالله عبدالله دارد.

هر چند کاخ ریاست جمهوری افغانستان، تمام قدرت سیاسی کشور را در قبضه ندارد و هنوز کاخ سپیدار می‌تواند همچون مانعی فراروی تصمیمات سیاسی آن عمل ‌کند، اما واقعیت این است که فراتر از توافقات، قدرت را در سیطره خود گرفته سیاست داخلی و خارجی افغانستان در اختیار این جناح است.

آینده‌نگری برای تضمین بقا

طبیعی است که تیم حاکم برای بقای خود در قدرت، نیم نگاهی نیز به آینده داشته باشد. برای تضمین بقا، مشروعیت و مقبولیت خارجی (بین‌المللی) و داخلی نیاز است. در بعد خارجی، اشرف غنی در قیاس با سال‌های آخر حکومت حامد کرزی، توانسته است نظر مساعد متحدان غربی افغانستان را جلب کند.

در بعد منطقه‌ای اما وی نتوانسته است که اعتمادسازی لازم را با کشورهای اطراف افغانستان انجام دهد. روابط کابل با تهران، اسلام آباد، مسکو و دوشنبه، به گرمی دوران کرزی نیست اما با دهلی‌نو، ریاض و عشق‌آباد روابط صمیمانه است.

با این وجود در سطح منطقه به جز پاکستان، کابل با هیچ کشور دیگری روابط چالشی ندارد.

نقطه ضعف تیم اشرف غنی در بعد داخلی

نقطه ضعف تیم اشرف غنی در بعد داخلی است. به اذعان بسیاری از ناظران داخلی و خارجی، آراء اعلام شده در انتخابات ۲۰۱۴ ماحصل مهندسی و تقلب وسیع در انتخابات توسط هر دو جناح به ویژه تیم اشرف غنی بود.

در افغانستان به شدت قومی، اشرف غنی حتی در میان پشتون‌ها جایگاه حائز اهمیتی نداشت و تکیه بر رأی معاونان ازبک و هزاره، اندک سهم از پشتون‌ها و آراء تقلبی سبب شد تا میزان رأی اعلام شده را کسب کند. با درس از این تجربه، آینده‌نگری برای انتخابات ۲۰۱۹ منطقی به نظر می‌رسد.

از میان ۴ قوم پشتون، تاجیک، هزاره و ازبک، پس از پشتون‌، تاجیک بیشترین جمعیت افغانستان را دارا می‌باشد، در حالی که غنی، هیچ یک از رهبران اثرگذار تاجیک را در ترکیب خود ندارد.

در انتخابات ۲۰۱۴، سران تاجیکان متحد شده و از جناح عبدالله حمایت کردند و از میان چهره‌های شاخص این قوم، فقط احمد ضیاء مسعود به تیم غنی پیوست که نفوذ چندانی ندارد.

اشرف غنی برای پیروزی در انتخابات ۲۰۱۹ نیازمند آن است تا خلاء وجود تاجیکان در تیم خود را پر کند، در غیر این صورت با توجه به اختلافات به وجود آمده با عبدالرشید دوستم ازبک‌تبار، در انتخابات آتی، وی همراهی دو قوم تاجیک و ازبک را از دست خواهد داد و شکست وی قطعی خواهد بود.

نشانه دیگری که تقویت کننده فرضیه یارگیری غنی برای انتخابات ۲۰۱۹ است، تلاش همزمان با برای جلب نظر مردم و سران قوم هزاره، سومین قوم بزرگ افغانستان است.

در انتخابات ۲۰۱۴، غنی نتوانست رأی غالب مردم شیعه را کسب کند که علت آن حضور «محمد محقق» در ترکیب تیم عبدالله بود. هر چند غنی، سرور دانش را به نمایندگی از قوم هزاره در تیم خود داشت، اما به دلیل این که دانش از کریم خلیلی نمایندگی می‌کرد و خلیلی نتوانسته بود در دوران طولانی معاونیت کرزی، اهداف هزاره‌ها را برآورده سازد، سهم غنی از رأی هزاره‌ها اندک بود.

با علم به اثرگذاری رأی هزاره‌ها، غنی در تلاش است تا برای انتخابات ۲۰۱۹، سهم قابل توجهی از رأی مردم هزاره را در صندوق خود داشته باشد. بهمن ماه سال جاری کاخ ریاست‌جمهوری افغانستان میزبان سمینار علمی‌ به ‌مناسبت ۸۶‌امین سالگرد درگذشت فیض محمد کاتب هزاره و تجلیل از مقام علمی و تاریخ‌نگاری وی بود.

این نخستین بار بود که دستگاه دولتی افغانستان از مقام علمی این مورخ هزاره تجلیل به عمل آورد. مهمترین دلیلی که برای این اقدام و اقدامات دیگری نظیر آغاز پروژه‌های زیربنایی در مناطق هزاره‌جات می‌توان بیان کرد، نیم نگاه غنی به انتخابات آینده ریاست جمهوری و نقش اثرگذار هزاره‌ها است.

بنابراین، تلاش رئیس جمهور افغانستان برای جذب عطامحمد نور، استفاده از وی در ترکیب تیم انتخاباتی خود در کارزار سیاسی ۲۰۱۹ افغانستان است.

جمعیت؛ تکیه‌گاه سیاسی عبدالله

جمعیت اسلامی، حزب اسلامی به رهبری عبدالهادی ارغندیوال، حزب وحدت به رهبری محمد محقق و اعضای ائتلاف ملی سابق، ۴ رکن اساسی تشکیل دهنده تیم عبدالله هستند. ستون و محور این تیم، جمعیت اسلامی است.

هیئت رهبری و اکثریت هواداران جمعیت اسلامی که یکی از بزرگترین و منسجم‌ترین احزاب سیاسی افغانستان با قدمتی چند دهه می‌باشد را تاجیکان تشکیل می‌دهد.

این سازمان سیاسی در چند دهه اخیر از بازیگران داخلی موثر و اثرگذار افغانستان بوده است. جمعیت اسلامی به رهبری «برهان‌الدین ربانی» توانست پس از پیروزی مجاهدین و شکست دولت دکتر نجیب‌الله در سال ۱۳۷۱، حاکمیت افغانستان را به دست گیرد.

در زمان جنگ‌های داخلی نیز این حزب یکی از قدرتمندترین احزاب افغانستان بود. با ورود طالبان به عرصه افغانستان و تصرف کابل، عمده‌ترین جناحی که تا سال ۲۰۰۱ در برابر این جریان مقاومت کرد، جمعیت اسلامی بود و به همین دلیل در کنفرانس بن، توانست مهمترین کرسی‌های امنیتی، دفاعی و  سیاسی دولت انتقالی را از آن خود کند.

پس از شهادت برهان‌الدین ربانی، انسجام رهبران جمعیت به شدت دچار گسست شد اما پس از دور اول انتخابات ۲۰۱۴، رهبران تاجیک خطر را احساس کرده و یک بار دیگر به طور منسجم عملکرده کرده و از عبدالله حمایت کردند. مهمترین عنصر جمعیت اسلامی در حمایت از عبدالله، عطامحمد نور والی مقتدر و ثروتمند ولایت بلخ بود.

در درون جمعیت گروه‌های متعددی را می‌توان برشمرد که متعلق به یک جناح یا جریان است.

جناح بدخشی‌ها و پنجشیری‌ها تاکنون بیش از سایرین اثرگذار بوده‌اند اما در سال‌های اخیر، شمال افغانستان، پایگاه استراتژیک حزب جمعیت محسوب می‌شود که در کنترل و سیطره نور قرار دارد.

ثروت، قدرت و جمعیت تاجیک‌تباران مستقر در شمال افغانستان، عوامل رشد و نفوذ نور در شمال افغانستان می‌باشند. از آنجا که نور مهمترین و قدرتمندترین حامی سیاسی عبدالله محسوب می‌شود، جذب عطا محمد نور، نقش عمده‌ای در تضعیف جایگاه عبدالله خواهد داشت.

هر چند برخی از سران جمعیت اسلامی منکر آن هستند که مذاکرات نور با غنی، اثرات منفی بر جمعیت و تیم عبدالله دارد اما جدال‌های لفظی طیف عبدالله با اطرافیان نور پرده از اختلافات برداشته و نشان داد که تیم عبدالله خطر را حس کرده است.

مذاکرات برد – برد

اشرف غنی برای تکمیل ترکیب قومیتی تیم خود برای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹، نیازمند جذب یک تاجیک به عنوان معاون اول است و بر همین اساس، تلاش برای جذب مهمترین مهره تاجیک‌تباران را آغاز کرده است.

این مذاکرات با پیشرفت همراه بوده و هر چند به دلیل تعدد بازیگران داخلی، رقابت‌ها و اختلاف نظرها ممکن است به کندی پیش رود، اما به نظر می‌رسد مذاکراتی برد – برد برای هر دو طرف است.

غنی با جذب عطامحمد نور، در کوتاه مدت جناح عبدالله را دچار گسست و ضعف کرده و در دراز مدت، با استفاده از نور، زمینه پیروزی در انتخابات آینده را فراهم می‌سازد. نور هم در پی این مذاکرات و ائتلاف اهداف گوناگونی دارد.

یکی از این اهداف همان گونه که خود وی بیان کرده است، کسب امتیاز به نفع جمعیت اسلامی است. هدف دیگر، آن گونه که «فاضل سانچارکی»، معاون اجتماعی عبدالله عبدالله در گفتگو با یک رسانه بیان کرده، آزادسازی سرمایه‌های بلوکه شده وی است. علاوه بر موارد بیان شده، کسب جایگاه رهبری قوم تاجیک می‌تواند از اهداف نور باشد که هر چند نتوانست و نمی‌تواند رهبری جمعیت اسلامی را در دست گیرد اما با کسب جایگاه معاونت اولی ریاست جمهوری، می‌تواند به این هدف برسد.

بررسی دیدگاه بازیگران منطقه و فرامنطقه

با توجه به آنکه کشورهای متعددی در افغانستان در قالب‌های مختلفی ایفای نقش می‌کنند، ترکیب ساختار دولت برای برخی از آنها با اهمیت بوده و غنی نیازمند نظر مساعد برخی بازیگران است. در ذیل به بررسی دیدگاه مهمترین آنها در قبال این پیوند پرداخته می‌شود.

مهمترین بازیگر صحنه افغانستان و بزرگترین تامین کننده مالی این کشور، آمریکا است و به همین دلیل دیدگاه کاخ سفید درباره ترکیب ساختاری دولت افغانستان حائز اهمیت است.

هر چند با روی کار آمد دونالد ترامپ، ابهاماتی در زمینه سیاست خارجی آمریکا در زمینه افغانستان وجود دارد اما با توجه به جایگاه افغانستان در استراتژی امنیت ملی آمریکا، وابستگی ترامپ به جمهوری‌خواهان که افغانستان پسا ۲۰۰۱ مخلوق آنان تلقی می‌شود و نمادین بودن افغانستان در ویترین ملت – دولت سازی، افغانستان در دوره ترامپ همچنان محور توجه آمریکا خواهد بود.

بر این اساس انتظار می‌رود، دولت جدید آمریکا برای نظم بخشیدن به اوضاع افغانستان، همکاری با کابل را در پیش گیرد.

از آنجا که اشرف غنی یک تکنوکرات بوده و در مدت دو سال دولتداری خود، علاوه بر تلاش برای مبارزه با فساد اداری، نقش یک رئیس جمهور متحد آمریکا را به خوبی ایفا کرده است، احتمال همکاری کاخ سفید با اشرف غنی بسیار محتمل است.

از این روی برقراری پیوندهای سیاسی از سوی غنی که منجر به تقویت جایگاه وی گردد، از سوی کاخ سفید استقبال خواهد شد.

اما این اتحاد به مذاق پاکستان، بازیگر مهم افغانستان خوش نخواهد آمد. نور سابقه‌ای طولانی در نبرد علیه مواضع و زیاده‌خواهی‌های پاکستان در افغانستان دارد. ژنرال‌های راولپندی هرگز حضور چنین چهره‌هایی را در سمت‌های مهم دولتی برنتابیده‌اند.

حضور عطا در کنار غنی جبهه‌گیری کاخ ریاست جمهوری افغانستان را علیه پاکستان تقویت خواهد کرد و به همین دلیل، نزدیکی عطا به غنی، از نگاه پاکستان خوشایند نیست.

 عربستان سعودی پس از ۲۰۱۴ به یکی از بازیگران فعال صحنه افغانستان تبدیل شده و روابط گرمی با اشرف غنی برقرار کرده است. غنی سفرهای متعددی به ریاض داشته و در سایه این روابط گرم، عربستان سرمایه‌گذاری روی چندین پروژه فرهنگی – آموزشی را در چندین نقطه افغانستان آغاز کرد.

ریاض برای بسط نفوذ خود در بین ائتلاف شمال سابق، هیئتی به ریاست عبدالله را به ریاض دعوت کرد که در این هیئت عطامحمد نور نیز حضور داشت.

استقبال بی‌سابقه از این هیئت و متعاقب این سفر، موضع‌گیری‌های رسانه‌ای و سیاسی تیم عبدالله به نفع ریاض نشان داد که تمایل برای برقراری روابط بین این ریاض و تاجیکان که سال‌ها در دو جبهه متفاوت حضور داشتند، وجود دارد. بر این مبنی می‌توان انتظار داشت که عربستان نیز از حضور نور در جناح غنی استقبال کند.

برای جمهوری اسلامی ایران که روابط گرمی با نور دارد، این ترکیب سیاسی از دو جنبه قابل بررسی است. تاجیک‌تباران در چند دهه اخیر روابط گرمی با تهران داشته‌اند و حضور یک متحد قوی در ترکیب تیم غنی، که تهران روابط گرمی با آن دارد، مورد استقبال قرار خواهد گرفت.

اما سوی دیگر این قضیه، انشقاق در بین تاجیکان است که ممکن است، خوشایند تهران نباشد. بدین لحاظ از نظر تهران، پیوستن نور به غنی، اندکی چالش محسوب می‌گردد.

جمع‌بندی

در دولت وحدت ملی، غنی توانسته است، سهم چشمگیری از قدرت را به خود اختصاص دهد و شریک قدرت را به حاشیه براند. ضعف عملکرد عبدالله، نارضایتی متحدان سیاسی وی را به دنبال داشته است.

عطامحمد نور مهمترین حامی سیاسی عبدالله، اکنون به دلایل متعدد از جمله نجات قوم تاجیک از به حاشیه رفتن، در پی ائتلاف با اشرف غنی است.

این ائتلاف از دیدگاه نور، هر چند باعث تضعیف هر چه بیشتر جناح ریاست اجرایی دولت وحدت ملی خواهد شد اما منافعی را در پی دارد و به همین دلیل عده‌ای از سران تاجیک هم از آن حمایت خواهند کرد.

نگاه عطامحمد نور در دراز مدت، حضور در ترکیب تیم اشرف غنی و کسب جایگاه معاون اولی ریاست جمهوری است.

هر چند که تاجیکان برای تغییر نظام از ریاستی به صدارتی تلاش کرده‌اند و این تلاش‌ها ادامه خواهد داشت، اما ۲ سال و نیم تجربه حکومت وحدت ملی نشان داد که در حال حاضر احقاق حق از این راه میسر نیست و پشتون‌ها، جایگاه اول سیاسی را در سیطره خود خواهند داشت و حاضر به تقسیم قدرت نیستند.

نور می‌تواند جایگاه مرحوم «قسیم فهیم» در زمان کرزی را در دولت اشرف غنی تصاحب کند و با قدرت و نفوذ خود، نقش تعدیل کننده را ایفا کند.

پیامد منفی این اقدام نور، ۲ دستگی و یا چند دستگی تاجیکان خواهد بود که ممکن است با تدبیر سیاسیون تاجیک، از انشقاق جلوگیری شده و دو جبهه ایجاد گردد که یکی در ترکیب ریاست جمهوری ایفای نقش کند و دیگری برای تثبیت جایگاه صدارت تلاش کند.

اشرف غنی و تیم تکنوکرات وی که مجاهدین را به حاشیه رانده‌اند، با درس گرفتن از انتخابات ۲۰۱۴ و تجربه حاکمیت ۳ ساله، اکنون دریافته است که بدون حمایت مجاهدین با نفوذ، پیروزی در انتخابات و به قدرت رسیدن ممکن نیست.

از این رو، مذاکره با چهره‌های متعدد مجاهدین از جمله عطامحمد نور، محمد اسماعیل و عبدالرب رسول سیاف را آغاز کرده است. از این بین، مذاکره با نور اهمیت بسزایی داشته و تاکنون روند موفقی را طی کرده است.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

افغان کلکین – اخبار افغانستان | مطالب روز جامعه افغانستان