آزموده ای که اگر آزمودنش خطا نباشد، ریسک است و دشوار !
از دوران راکت یار تا مسئولیت پذیری انتحار و ادعای کار!
آنهم در زمان سخت ودشوار!
نه از آنجهت که استراتیژی داشته است و شعار، بل از آنجهت که می دانست، از عواقب کار و سرنوشت کشور ملت و این روزگار!
سرانجام درمانده به سرنوشتی نکبت بار! چیزی که خود کرده و مردم همگی هم طلب کار و آشفته به روز گار! تا چه میکند آقای حکمتیار!
اما واقعیت بنام حکمتیار از آنجا شروع میشود که میزان ۱۳۲۷ در ولسوالی امام صاحب ولایت کندوز دیده به جهان گشود او از سلسله خروتی قوم پشتون بوده است. گفته میشود نامبرده از ناقلین پشتون ها در آن منطقه بوده است. اینکه حکمتیار تخلص می کند از آنجهت است که نام جدش حکمت خان بوده است. او دوران ابتدایی را در کندوز خواند و از صنف هشت به بعد در لیسه حربی شونحی در مهتاب قلعه کابل و از آن تا صنف دوازده در لیسه عالی شیرخان ولایت کندوز درس خواند. و از آن به بعد وارد فاکولته انجنری کابل گردید. تا اینکه در سال ۱۳۴۸ وارد حلقه نهضت جوانان مسلمان گردید. بناً دوران مبارزات او را در پنج مقطع زمانی مورد بررسی قرار میدهیم .
حقیقت گره خورده به واقعیت زندگی حکمتیار عبارت است از نیم قرن کشمکش های مبارزات اعتقادی ، سیاسی، جهادی ، ارزشی و ضد ارزشی که اگر چنانچه با دقت توام با واقعیت شخصیتی او مورد بررسی قرار نگیرد توفیق شناخت دقیق متناسب به میکانیزم ساختاری او در راستای جایگاه تعلیمی و تربیتی که دارد بستر مطالعه شناخت موقعیت انسان (ظلوماً و جهولا) را از مجرای طبیعی آن منحرف نموده بگونه ای که تصور بدی از انسان باعظمت و زیبای آفرینش را به تصویر می کشاند!
اینکه آقای حکمتیار چگونه راه را از بستر موجود در حال سقوط و یا صعود بطرف بی نهایت صعود هدایت نموده و رهبری می تواند. یا بطرف بی نهایت سقوط می کشاند، بستگی به انتظار نگاه پر از یاس و نا امیدی ملتی دارد که شخص ایشان در جریان نیم قرن حضور در صحنه های متفاوت سیاسی اجتماعی و نظامی از خود ساخته است!
به هرصورت جناب انجینر گلبدین حکمتیار در شرایطی عزمش را جزم نموده است تا وارد ماجرای شود که اگر چنانچه توانمندی مهار بحران و یا مدیریت آنرا نداشته باشد . دار و ندارش را با تقرب بطرف صفر ممکن می سازد که اگر چنانچه به طرف صفر تقرب پیدا کند با الطبع صفر خواهد شد! بعبارت علمی جدول لوگارتم حیات سیاسی، نظامی و اعتقادی حکمتیار در مخالفت، و هماهنگی و همسویی و انعطاف پذیری بازی های انجام شده ودر حال انجام بخصوص پاکستانی ها و آمریکا یک جدول فوق العاده پر چالش خواهد بود.
از آی اس آی بگیر تا سی آی ای و ک،گ ،ب و تا انتلجنت سرویس انگلیس و ارتباط با استخبارات عربستان سعودی و ایران اسلامی و سایر کشور های منطقه و هکذا شخصیت های حقیقی و حقوقی آنها، این تحلیل شکل می گیرد که در کنار شخصیت غیر متعادل و پر از دغدغه و حادثه جویی شخص حکمتیار، یک سوال؟ و چندین تعجب!! و یا یک تعجب! و چندین سوال ؟؟؟ گذاشت ؟ !
اگر مبالغه نکنم چیزی جز این نیست که هر سیاست مدار و صاحب نظر در امور سیاسی اجتماعی می تواند تحلیل خودش را نسبت به شخص حکمتیار داشته باشد.
این جانب در روشنایی شناخت ایشان از دور و نزدیک و هکذا رسانه ها اعم از دوستان و آشنایان مواق ومخالف ، خوش بین و بد بین و بی تفاوت و با تفاوت ، با گذری به دورانهای متفاوت زندگی سیاسی و اجتماعی او ، بابی را باز میکنم تا حکمتیار محصل نیمه تمام فاکولته انجینری ، مبارز فعال و خستگی ناپذیر دوران تعلیم و تحصیل در پوهنتون و خوابگاه و تظاهرات وتفریح قرغه و باغ بالا و شمالی و استالف و مستبدالرای در میان نهضتی ها، رقیب سرسخت و در عین حال تسلیم به استاد ربانی شهید، اوپوزیسیون ساز تشکیلات در اندرون تشکیلات ، مستعد تشکل سازی استخباراتی درون گروهی بنام ستون پنجم، مطیع و ساکت در برابر انجینر پل تخنیک ، شهید حبیب الرحمن، و بگو مگو های تند مسلحانه سال ۱۳۵۴ به نسبت دلخوشی پاکستانی هایی وابسته به آی اس آی پاکستان در مقابله با داودخان و روسی سازی افغانستان در راستای استرتیژی بلند مدت پاکستان بخصوص پس از پیروزی مجاهدین دوران جهاد، که چیزی جز دست آورد بزرگ تلاش خودش و یاران شهیدش نبوده است قرار گرفته است . و به ساده گی علیه دولت بر آمده از جهاد و مقاومت که خود صدر اعظم آن بود قرار گرفت!
چیزی که نه تنها شایسته او نبود که دور از ذکاوت او بود . و این نشان داد که پاکستانی ها در شناخت شان ازنقطه ضعف شخصیتهای جهادی افغانستان موفق عمل کرده اند و بیم ملت از آن میرود که این بار هم آی اس آی به بهانه تشدید قوم به همکاری کرزی و غنی و آمریکا طالب و داعشش را با یک بازی ابتدا روبرو بعد هم کنار یکدیگر قرار داده پرونده افغانستان را بگونه ببندد که آی اس آی میخواهد، آمریکا و عربستان سعودی و کشورهای دیگر هم تحمل کرده نمیتواند. بناً حکمتیار را اغفال کرده و خود را از شر او و طالب و آمریکا نجات داده و گلیم اورا با بد ترین حالت برچیند. چیزی که هم مایه نگرانی ما از نبودش میشود و هم جای نگرانی از بودنش می میشود. واگر چنانچه پاکستانی ها صادق باشند که بعید است. زیرا این سومین بار است که حکمتیار وسیله دست پاکستانی ها در مخالفت با منانفع کشور ملت ما استعمال میشود ! که اگر چنان باشد باید قبول کند که سرنوشتی جز سرنوشت یاران دوران مبارزات اسلامی و ارزشی اش همچون استاد ربانی شهید ، مسعود شهید ، حبیب الرحمن شهید، ندارد . از شان حکمتیار بدور است که با وجود بازی های انجام شده از سال ۱۳۵۴ تا حالا بخصوص دوران صدارتش که دولت آن بر آمده از تلاش خود و یاران و پیشگامان خودش بود، توسط شبکه های استخباراتی دولت و احزاب سیاسی ، پاکستان و وعده های دروغین جامعه جهانی و آمریکا به بازی گرفته شود بگونه که خود با یک اقدام غیر مترقبه تصمیم آمدنش و یا اوردنشش به کشور را بگیرد . که اینجانب باب ویا فایلی را برایش گشوده باشم.
امیدوارم حد اقل آن همانگونه که حکمتیار میباشد را بیان کرده باشم. انشا الله.
با نگاهی این چنینی است که عنوان فوق را انتخاب نموده تا برای خواننده گان بابی را بگشایم مبنی بر اینکه طرف مطالعه شان یک آدم معمولی نبوده و نیست که به سادگی وارد ماجرای شود زیرا با نیامدنش خلق بحران نموده و اینک با آمدنش در اندیشه رفع بحران و یا مدیریت بحران میباشد.
حکمتیار شاید استثنایی ترین کسی باشد که با وجود صدر اعظم بودنش در دولت بر آمده از زحمات خودش و سایر مجاهدین ، پایتخت را محاصره نموده و با قدرت تمام کابل را به آتش میکشد. وبادشمنان دولتی که خودش صدراعظم آن است به تفاهم میرسند تا آنرا ساقط کند.
حکمتیار خود بهتر از هر کسی دیگر میداند و می بپذیرد که هیچ یک از شخصیتهای فعلی از کرزی گرفته تا اشرف غنی و اتمر و محقق و امثال آنها سلامت رفیق دیرینه اش شهید ربانی و رقیبش احمد شاه مسعود که از اعضای نهضت جوانان مسلمان بودند نمیباشند.
ادامه دارد…
- کد خبر 4871
- پرینت