درک یک احساس آشنای دلهرهآور و حتا مایوسکننده، همزمان با اینکه پنتاگون بر درخواستاش مبنی بر افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان تاکید میکند، سخت است. آنجا جایی است که ایالات متحده ۱۶ سال را در جنگیدن طولانیترین جنگ در تاریخاش به قیمت بیش از ۸۰۰ میلیارد دالر و حیات ۲۰۰۰ امریکایی سپری کرده است. جایی که هنوز در آنجا صلح وجود ندارد و جایی که ظاهرا همه چیز به عقب برمیگردد. جایی که طالبان دوباره ابتکار عمل را به دست گرفتهاند، حمله میکنند چون این کار خرسندکننده است و قلمروش را گسترش میدهد، و جایی که دیگر بنیادگراها – القاعده و دولت اسلامی – نیز حضور دارند.
اکنون حدود ۸۴۰۰ سرباز امریکایی در افغانستان هستند. فرماندهان ارتش خواستار ۵۰۰۰ سرباز تازهنفس دیگر شدهاند. آنها استدلال میکنند که صرف یک افزایش نسبی، یک افزایش «کوچک» در تعداد سربازان. اما ۵۰۰۰ سرباز تعهد امریکا را تقریبا ۶۰ درصد بالا خواهد برد، یک سرمایهگذاری مجدد قابل توجه در جنگی که رییسجمهور باراک اوباما قول داده بود به آن پایان بدهد. اینکه فرماندهان ارتش امریکا بهدنبال پیروزی خواستار سرباز و سلاح بیشتر میشوند، اتفاق غیرمعمولی نیست. اما آیا آنها موجب یک تغییر قاطع خواهند شد؟ وقتی ایالات متحده در یک مقطع زمانی تقریبا ۱۰۰۰۰۰ نیرو در افغانستان داشت و قادر به شکست دادن طالبان و تامین ثبات در این کشور نبود، چگونه ۳۰۰۰ یا حتا ۵۰۰۰ سرباز بیشتر امریکایی میتواند پیروزی را تضمین کند؟ و در هر حال، پیروزی به چه قیمتی خواهد ماند؟
فرماندهان پیشنهادشان را به رییسجمهور ترامپ فرستادهاند و تاکنون او چیزی نگفته است. باوجود هزینهی حضور امریکا، ۳.۱ میلیارد دالر در هر ماه، این مسأله در جملهی اولویتهای او نیست و در واقع بهسختی به نظر میرسد که در مورد آن فکر کرده باشد. در جریان مبارزات انتخاباتی به این جنگ توجه اندکی شد و تنها اذعان اخیر او از وجود آن جلسهیی با اشرف غنی، رییسجمهور افغانستان، در هفتهی گذشته بود که در آن او رهبری آقای غنی را تقدیر کرد و شجاعت سربازان افغانستان را ستود.
قرار گزارشها در کاخ سفید بر سر این مسأله اختلاف وجود دارد. تعدادی از کارشناسان میگویند که افزایش نیرو به مشاوران امریکایی اجازه خواهد داد تا تعداد بیشتری از نیروهای افغان را آموزش داده و به آنها کمک کنند و سربازان امریکایی را نزدیکتر به خط مقدم قرار میدهد. افغانها هنوز در مسایل ابتدایییی چون مدیریت وسایط نقلیهی نظامی، رساندن گلوله و بنزین برای سربازان در میدان جنگ و ادارهی معاشات به کمک نیاز دارند. آنها همچنین به کمک استخباراتی نیاز دارند.
واشنگتن مدتها پیش به این نتیجه رسید که راهحل نظامی غیرقابل تصور است. آنچه که افزایش نیرو میتواند انجام بدهد خرید زمان برای چیزی است که در نهایت باید اتفاق بیافتد – یک توافق سیاسی بین طالبان و حکومت افغانستان. در حالیکه تلاشهای قبلی در راستای راهاندازی مذاکرات هیچ نتیجهیی نداشتند، تعدادی از کارشناسان میگویند نشانههایی وجود دارند که، اگر نیروهای افغان و امریکایی فشار نظامی را بیشتر کنند، طالبان به گفتوگو متقاعد خواهند شد. اما این یک استراتژی هماهنگ را که ابتکار عملهای نظامی، دیپلماتیکی و اقتصادی را ترکیب کند پیشفرض قرار میدهد. هیچ نشانهیی از این وجود ندارد که حکومت ترامپ کار طرح چنین استراتژییی را آغاز کرده باشد، حکومتی که در چندین جبهه غرق است و توسط رییسجمهوری رهبری میشود که هیچ تجربهیی در حکومتداری ندارد و تعداد اندکی از کارشناسان با تجربهی سیاست خارجی در موقفهای ارشد هستند.
در همین حال، رهبری سیاسی افغانستان عمیقا ناقص باقی مانده و رهبران سیاسی با هم اختلاف دارند، فساد شایع است و هیروئین صادرات برتر است. پاکستان که با فراهم کردن پناهگاه یا دیگر حمایتها به گروههای ستیزهجوی در حال جنگ در آنجا برای خنثا کردن نفوذ هند در افغانستان کار میکند، همچنان یک همسایهی دردسرساز باقی مانده است.
آقای ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتیاش به مخالفت با ماجراهای به درازاکشیدهی خارج از کشور تمایل نشان داد. اگر او تصمیم همسویی و طرفداری از جنرالهایش بگیرد، باید راهی برای تشویق بهبود حکومتداری در کابل پیدا کند و از پاکستان همکاری بیشتر بکشد تا افزایش سربازان در واقع به هدف مصالحهی سیاسی کمک کند. چنانچه تاریخ نشان داده است، بعید است موفق باشد. اما اینجا جایی است که او باید برای فرستادن سربازان بیشتر به جنگ معیار تعیین کند.
false
true
true
true
- کد خبر 5030
- پرینت
false
true
false
false
true
لینک کوتاه
https://afghankelkin.com/?p=5030
true
true
true
true