افغانستان به بهانه مبارزه با تروریزم آغازبازی بزرگ آمریکا پس از شکست شوروی سابق در منطقه و جهان بعنوان دکتورین بوش رقم زده شد.
رقمی که به تدریج فراتر از افغانستان خاور میانه، حتی کشور های اروپایی را در نوردید.
آنچه دراین بازی قابل توجه و مستلزم بحث بوده و میباشد، شرایطی ایست که با گذشت زمان برای آمریکا دشوارترگردیده وباعث آب رو ریزی جامعه جهانی شده و میشود.
دکتورینی که قبل از موفقیت شکست میخورد وتبعات منفی آن بعنوان واقعیت غیر قابل انکار بزرگ ترین چالش قرن بردوش جامعه جهانی می ماند.
بگونه که هر حرکتی برای نجات آنها از چالش باعث فر رو رفتن آنها در بحران میگردد.بناً عملاً درگروگان سیاست آمریکا میباشند.
افغانستان بهترین موقعیت ژ ئو پولیتیک وجایگاه استراتیژیک برای آمریکا و انفجار برج های دوقلوبزرگترین بهانه بودکه جامعه جهانی را ملزم به اطاعت ازخود وخود متعهد به اجرای تعهداتی گردد تا کشور افغانستان را به بهانه مبارزه با تروریزم پایگاه منطقه ی خود بسازد.
دراین بازی بزرک تمامی کشورها ی کوچک وبزرگ به تناسب چشم داشت شان از افغانستان آسیب پذیرگردیده است.
واقعیت غیر قابل انکار نشان میدهد که محور اصلی بازی ازبحران افغانستان شروع گردیده و به تدریج دا منه کشورهای عربی خاور میانه و ارو پا را به تناسب گردن کجی های که نسبت به آمریکا نموده است دور میزند.
آمریکا تنها جایکه به زانو در آمده است در مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. جالب تر اینکه ایرا ن تنها کشوری بوده است که عملاً چشم داشتی جز رابطه تاریخی و فرهنگی وهمجواری نداشته است. برعکس پیشترین کمک رادرراستای سازندگی و بازسازی افغانستا ن در اجلاس توکیومتقبل شده است. که با گذشت زمان ثابت شده ومیشود.
واقعیت دکتورین آمریکا در نتیجه بازی کشورهای همسو با آمریکا هم چون پاکستان،عربستان، قطر، انگلستان، وسایرکشورهای قدرت مند به چالش کشیده شد.
اما تغیر روی کرد های متفاوت سیاست مداران آمریکا کار رابجای کشا نیده است که اگر چنانچه ادامه پیدا کند از اتفاق در حال شکل گرفتن بحران جهانی ، جلو گیری ممکن نخواهد بود!
روسای جمهورآمریکا با توجه به دکتورین نظم نوین جهانی، نتایج حاصله ازبازی توام با فریب خودرا از کوتا مدت به میان مدت تبدیل نموده و به موازات چشم اندازکشورهای که افغانستان را سکوی پرتاپ موشک خودشان میدانستد، فشارآورده واز وجود پدیده بنام طالب و القاعده وداعش سوء استفاده نموده و می نماید.
تشدید جنگ درافغانستان وکشانیدن آن به خاور میانه وکشورهای اسلامی علاوه براین که برای جلو گیری ازگسترش انقلاب اسلامی ایران وجهاد افغانستان رقم زده شده است برای تقویت و ثبات اسرائیل و تضعیف کشورهای ایست که خودرا سهیم در رابطه با جهاد افغانستان میدانستند. وچه بسی که ترور وعملیات انتحاری درکشورهای ارو پایی هم بخشی از پروژه جلوگیری از گسترش اسلامی وتقویت اسرائیل بوده وبخشی هم برای اطاعت جامعه جهانی از آمریکابوده باشد.
کشانیدن پای طالبان والقاعده در قطردر ظاهر امر این است که در گیر با انقلاب اسلامی ایران نشده است . ودر هم سویی با عربستان علیه مردم یمن موضع مستقل داشته است. اینکه سرنوشت آینده قطر چه خواهدشد ، هنوز زود است وشاید هم با پادر میانی معامله و امتیازاتی در نظر باشد تا قضیه بحال طبیعی خود بر گردد.!
به هرصورت شکست داعش در سوریه و عراق و سقوط مرکز خلافت حکومت داعش احتمال تشدید جنگ وبحران در افغانستان را بدنبال خواهد داشت .
در گیر ساختن عربستان سعودی با یمن و مقاومت مردم یمن هم چون دولت ملت سوریه و نقش موثر تیپ فاطمیون با همکاری های جمهوری اسلامی ایران دکتورین میان مدت آمریکا رادر حوره خاور میانه نه تنها به چالش کشیده است.که تلاش آمریکارا در راستای منافع اسرائیل منتفی نموده است.
سفر ترامپ به عربستان سعودی و فروش تسلیحات نشان میدهد که آمریکایی ها ترس از آن دارد که عربستان سعودی هم چون سوریه به چالش کشیده شود بناً تجارت پیشه آمریکایی(ترامپ) از طریق سیاست تسلیحاتی به تجارت می پردازد. انتخاب عربستان وقطر بعنوان پول دارترین کشور های عرب حسابشده صورت گرفته است.
تا عربستاندر اطاعت از اسرائیل وفادار بماند.
- سوال مهمتر از فر و ش سلاح به عربستان سعودی ، ارسال سلاح ومهمات همراه با نیروهای نطامی آمریکا به افغانستان است . که با وجود ناکامی وتجربه شانرده ساله بازهم در اندیشه اعزام نیرو به افغانستان میشود.
- آمریکا باید بداند که این بار مخالفت مردم همراه با مخالفت بزرگان و حتی دولت مداران همسو است .از ورود مشروع ویا مشروط خبری نیست.
- آمریکا اگر چنانچه در نظر داشته باشد که برای شکست خورده های داعش ازعراق وسوریه وجاهای دیگرمرکزیتی رابا همسویی طالب والقاعده) درافغانستان میسازد اشتباه میکند.
- عنوان کردن منطقه برای طالبان ازطرف مثلث (گلبد الدین غنی کرزی) به بهانه ختم جنگ وتجاوز خوابی بیش نیست هر چند به عنوان چراغ سبزی میتوان دانست.
- اما درعمل افغانستان را به سمت وسوی تجزیه کشانیدن است . ملت افغانستان بخصوص پشتونها اجازه نمیدهند که لکه ننگ تار یخی را بدامن خود داشته و مسئولیت پذیر این تجزی باشند. زیرا عواقب آن بستگی به چراغ گلبدالدین ، کرزی و اشرف غنی خواهد بود.
ملت افغانستان با شناخت آمریکا و جامعه جهانی وکشورهای ذیدخل در امور افغانستان مخالفت شانرا با حضور نیروهای خارجی به هر بهانه که باشد اعلام می نمایند.
تجارت پیشه آمریکایی( ترامپ) اگر راست میگوید که در اندیشه رفاه و نجات مردمش میباشد ، وزارت دفاع افغانستان آما ده گی دارد سلاح های بدون نیروی نظامی آمریکا رابرای دفاع از متجاوزین به کشورش بپذیرد هم چنانیکه اردوی ملی و افسران دلاور ما اعلام نموده اند که اگر چنانچه وزارت دفاع آنهارا مجهز به سلاح جنگی نماید اردوی ملی افغانستان توانمندی نابودی تمامی متجاوزین مسلح در کشور شانرا دارند.
قابل یاد آوری میدانم که معنی ومفهوم فرستادن نیرو همراه با سلاح های جنگی به این معنی است که اردوی ملی افغانستان با کم ترین سلاح کشورشانرا در برابر این همه هجمه نظامی طالبان والقاعده و داعش همراه با اکمالات سیاسی ونظامی جنرال های پاکستانی حفظ کرده اند.
آمریکا بادرک این مطلب که جنگیدن و مقابله با طالب و القاعده وداعش در افغانستان مستلزم سلاح های جنگی میباشد . در حالیکه قرار داد نظامی بین افغانستان و ایالات متحده آمریکا را در دفاع از افغانستان ملزم نموده است.بناً مسئولیت فرستادن اردوی افغانستان بدون سلاح ومهمات و اکمال دربرابر متجاوزی طالب والقاعده وداعش وجنرال های پاکستانی بدوش آمریکاست . بناً خانواده های شهید شده اردوی افغانستان با استناد به قرار داد سیاسی و نظامی آمریکا با افغانستان حق دارند طالب غرامت جانی فرزندان شان از آمریکا باشند!
- کد خبر 5352
- پرینت