رئیس کمیته نظامی آقای جان مکن با اعلام اینکه (ما پس از ۱۶ سال در جنگ افغانستان موفقیت نداشتیم، اگرترامپ راه برد خودش را در رابطه با افغانستان ارائه نکند ماطرح خودرا بر ترامپ تحمیل خواهیم کرد) هشدار جان مکن از چند منظر قابل بحث و گفتمان میباشد!
اماقبل از هر چیز لازم میدانم مطلبی را در این رابطه خدمت شما به عرض برسانم. و آن اینکه
جان مکن زمانی ابراز نظر میکند. که افغانستان و آمریکادر روزهای دشوارامنیتی سیاسی بسر میبرد.
آمریکا در حوزه داخلی افغانستان بادو ائتلاف مثلث شوم (اشرف غنی کرزی حکمتیار) و هکذا ائتلاف (عطا دوستم محقق) روبرو میباشد. اینکه تا چه اندازه نتیجه میدهد مهم نیست. مهم این است که چه مقدار درد سر ساز برای آمریکا و جامعه جهانی میباشد.
آمریکا با رئیس جمهوری گرفتار شده است که اگر قرار باشد در تاریخ آمریکا تنها رئیس جمهوری که از سیاست نه تنها دوراست که بنای سیاتش سیاست نیستزور گویی است همین ترامپ است.
اینکه آمریکا همراه با چهل کشور دیگرآنهم بعداز ۱۶ سال دست آوردی ندارد، چیزی نیست که آقای ترامپ و یا کسی نداند که آقای جان مکن صحبت از آن میکند.
واینکه جان مکن صحبت از تحمیل طرح خود در مقابل طرح راهبردی ترامپ مینماید چیزی جز مانور تبلیغی و فریب سیاسی نمیباشد هم چنانیکه ائتلاف چند تن محدود پشتونهای مرتبط با اجنبی و بیگانه که ملت خود آنهارا طالب میداند صحبت از دادن جغرافیای برای طالبان میکند و یا ائتلاف چند تن محدود فارسی زبانها مرتبط باشبکه های اجنبی و خارجیها ره بجای نمیبرد.
زیرا بدنامتر از بدنام در بین فاسی زبانها از آنها پیدا نمیشود.
اگرچنانچه مبنی ائتلاف آنها بر مبنی یک معامله نباشد باید قبول کرد که بی معنی ترین ائتلاف سیاسی در افغانستان بوده است.
در حقیقت سیاست مداران حاکم بر آمریکا و افغانستان هردو به یک نقطه رسیدهاند. انتظار غیر از اینکه اوضاع را بدوبدتر کنند نمیرود.
آیا براستی آقای جان مکن طرح دارد و یا اینکه بلوفی بیش نیست! آقای جان مکن با کدام پشتوانه اجرایی بدون نظر وهمکاری دولت آمریکا و جامعه جهانی ودولت مداران افغانستان بخود اجازه میدهد که میتواند کاری رادرافغا نستان انجام داده میتواند. جان مکن اگرچنانچه توانمندی عمل مؤثر ومفید در رابطه با افغانستان را دارد چرا با ملت ومردم مظلوم ومصیبت زده افغانستان اعتماد سازی نکرده و نمیکند
سیاست مداران آمریکا اگر اندک خرد سیاسی می داشتندو مریض نمیبودند ۱۶ سال قبل وقتی افغانها توافق مشروط را پذیرفتند، باید میدانستند که زمان، زمان تصاحب یک کشور به زورنه تنها گذشته است که ممکن نیست.
توافق مشروط مبتنی بر اصول سه گانه میتوانست آمریکارا در محورکشور های جهان وقدرتهای بزرگ جهانی قرار بدهد.
حال که نه تنها آفغانهارا عکس العمل ساخته که از کشورهای کمک کننده وهمسو باخود، نیز سوء استفاده نموده است. باید بدانند که هیچ راهبرد نه از ترامپ ونه از جان مکن بحران ناشی از بی خردی سیاسی آمریکا را جبران کرده میتواند. خیانت به اجماع جهانی و سوء استفاده از اعتماد افغانها بهای میطلبد که هیچ راهبرد نمیتواند کار ساز واقع شود.
اما منظرهای قابل توجه:
اول:-جان مکن بعنوان نماینده نظامی اگردراندیشه طرح همسو با ارو پا وروسیه باشد، قبل ازهر چیز باید میزان پرداخت بهای ناشی از اشتباه تجاوز به افغانستان را بپر دازد. چیزیکه شوروی متوفی در جریان بر آمدنشان از افغانستان برای آمریکاییها توصیه نموده بودند که در اندیشه تجاوز به افغانستان نباشند.
دوم:- جان مکن اگر در اندیشه همسو با پیشنهاد منطقه امن برای شکست خوردگان طالب و داعش والقاعده باشد. باید بداند که داعش در کشورهای عربی تواتایی پیدا کردن خانه امن نخواهد داشت و اگر چنانچه به چراغ سبز مثلت شوم غنی کرزی حکمتیار دل خوش کرده باشد. باید قبول کند که پاکستان در دراز مدت تحمل یک کشمیر دیگر را نخواهد داشت.
سوم:- اگر چنانچه جان مکن فکر میکند درکشور های آسیای میانه جغرافیای را میتوان پیدا کرد که آمریکارا از بحران نجات بدهد. باید قبول کند که روسها کمتر از پرداخت بهای که شوروی پس از تجاوزبه افغانستان پراخت راضی نخواهد شد. مضاف بر اینکه آمریکا یاید تعهد نماید که در امور افغانستان نه تنها دخالتی نداشته باشد که بپذیر افغانستان به عنوان کشور مستقل در حوزه شوروی وروسها باقی بماند.
چهارم:- انگلیسها از امتیازی که برای خودش قائل است به آسانی دست بر دار نخواهد بود.
پنجم:- برای جمهوری اسلامی ایران نفس شکست آمریکا در افغانستان اهمیت راهبردی دارد. برای ترامپ سخت است که بدون توافقات تجاری سیاسی از جمهوری اسلامی ایران صرف نظر کند، همانگونه که جمهوری اسلامی ایران در قسمت آمریکا اهداف خودش را دنبال میکند.
به هرصورت نداشتن راهبرد آقای ترامپ در رابطه با افغانستان نه بخاطر نداشتن راهبرد است. بلکه بخاطر عدم توفیق واجرایی نمودن راهبرد است.
اینجانب راهبردی را برای نجات آمریکا از برزخ افغا نستان و بحران جهانی بخصوص آزادی سایر کشورهای که در گرو گان امریکا میباشند عملی میدانم که به چیزی جز عمل به وعدههای داده شدهاش نباشد. البته با میکانیزم راه کار افغانی، در غیر آن نه ترامپ ونه افزودن نیروهای جنگی تازه نفس و نه بازیهای درحال شکل گیری و نه امتیاز دادن به سایر قدرتها و یا سابر کشورهای دیگر درد آمریکارا درمان میکند.
درمان اصلی آمریکا بستگی به صداقت سیاسی ایست که باید پیداکند. واین صداقت چیزی جز کم کردن فشار لابیهای پاکستانی و صهیو نیستی موئثر، در اندرون دولت آمریکا نمیباشد.
شکست آمریکا در حوزه خاور میانه بخاطرسیاست غلط رژیم غاصب اسرائیل و صهیونستها از جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی است.
اما در حوزه کشورهای آسیایی چیزی جز منافع پاکستان و تقویت حکومت سیاسی امنیتی آن نمیباشد که از طریق لابیهای پاکستانی اعمال میشود.
مشکلات اصلی آمریکا از نخستین روزپیروزی جهاد وتشکیل دولت اسلامی افغانستان در رابطه با اثر گذاری آن نسبت به ملت پاکستان به همان اندازه غیر قابل انکار بوده است که موضع شفاف جمهوری اسلامی ایران نسبت به رژیم غاصب اسرائیل و بازتاب انقلاب اسلامی در منطقه وجهان بوده است. آنچه بعنوان سیاست آمریکا در رابطه با دولت اسلامی افغانستان و انقلاب اسلامی ایران اظهر من الشمس است لابیهای مؤثر پاکستانی و صهیونستی در دولت آمریکااست که سیاست مداران آمریکا را دور میزند. باشد که آمریکا بر سر عقل سیاسی آمده و اثر پذیر، از لابیهای پاکستانی و صهیومستی نگردد.
- کد خبر 5407
- پرینت