پس از آن که آمریکا و متحدان آن نتوانستند و یا نخواستند به وعدههای خود در قبال تأمین امنیت و دولتداری خوب در افغانستان، جامه عمل بپوشانند، موضوع تقسیم این کشور را با طالبان مطرح کردند. قدمت طرح تقسیم افغانستان با طالبان، از طرح مذاکرات صلح این کشور، بیشتر است. به نظر میرسد که برای اولینبار، «رابرت بلکویل» دیپلمات و سفیر سابق آمریکا در هند، این طرح را پیشنهاد کرد و به زودی مورد توجه و استقبال سران کشورهای غربی قرار گرفت. وی در جولای ۲۰۱۰ بیان داشت:
«آمریکا به خاطر برنده شدن جنگ و حفظ تمامیت خود باید افغانستان را به دو بخش تقسیم نموده و جنوب را به طالبان واگذار کند تا آنان مطابق خواست خود حکومت کنند.» تلویزیونیک/۱۳۸۹/۴/۲۰
در آن زمان اظهارات این مقام آمریکایی، با واکنش دولت وقت افغانستان روبرو شد و کابل، این پیشنهاد را غیرقابل قبول عنوان کرد.
اندکی بعد یعنی در سال ۲۰۱۲، طرح تقسیم افغانستان با طالبان، توسط «توبیاس ایلوود» عضو محافظهکار پارلمان بریتانیا و همکارانش، علناً رسانهای شد. این طرح که «برنامه سی» یا «plan-C» نامگذاری شده بود، طرحی متفاوتی را برای آینده افغانستان ترسیم میکرد. براساس این طرح، افغانستان به هشت زون یا هشت منطقه تقسیم میشد که چند زون آن باید در اختیار طالبان قرار میگرفت.
برنامه سی، محدود به یک ایده نماند، بلکه در سال ۲۰۱۲ مقامات ارشد دولت بریتانیا و کاخ سفید نیز در مورد آن بحث کردند. توبیاس ایلوود در همان زمان گفت:
«این طرح را به مقامات دولت پاکستان نیز ارائه کرده است.» بی.بی.سی/ ۲ ژوئیه ۲۰۱۳
پس از آن که طرح تقسیم افغانستان با طالبان علنی شد، «ارشاد احمدی» معاون سابق سیاسی وزارت خارجه افغانستان در ژوئن ۲۰۱۳ در مصاحبه با خبرگزاری رویترز، گفت که «سرتاج عزیز» مشاور امنیت ملی پاکستان این برنامه را با «عمر داوودزی»، سفیر وقت افغانستان در اسلامآباد مطرح کرده است.
در آن زمان، موضوع واگذاری بخشهایی از افغانستان به طالبان، به یک دغدغه جدی برای دولت افغانستان تبدیل شده بود تا جایی که حامد کرزی رئیسجمهور وقت افغانستان، مسئله را با رسانهها و مردم درمیان گذاشت. او در هشتم سرطان ۱۳۹۲ در نشست خبری مشترک با «دیوید کامرون» نخستوزیر سابق انگلیس در کابل، گفت:
«میبینم کوششهایی در جریان است که ملوکالطوایفی را از طریق طالبان بر مردم افغانستان تحمیل کنند.»
واکنش شدید دولت افغانستان به تقسیم این کشور با طالبان ازیکطرف و نبود یک مجری داخلی برای پیاده کردن طرح تقسیم افغانستان با طالبان از طرف دیگر، سران آمریکا و انگلیس را واداشت تا موقتاً و عجالتاً «برنامه سی» را کنار بگذارند و برنامه مذاکرات صلح را روی دست بگیرند. دقیقاً پس از فروکش کردن طرح سی، موضوع مذاکرات صلح به میان آمد و آلمان اولین کشوری بود که موضوع صلح افغانستان در آنجا طرح شد و سپس دفتر طالبان در سال ۲۰۱۳ در قطر گشایش یافت. البته مذاکرات صلح به این معنا نبود تا انگلیس و آمریکا از طرح سی دست بردارند بلکه آنان منتظر فرصتی بودند تا با فراهم شدن شرایط و پیدا کردن مجری داخلی، دوباره این برنامه را مطرح کنند. اکنون که مذاکرات صلح به معنای واقعی، شکست خورده و دیگر قابل اجرا نیست، غربیها دوباره به فکر عملی کردن طرح تقسیم افغانستان با طالبان، افتادند. اگر بعضی از خوانندگان حضور ذهن داشته باشند، یکونیم سال پیش، همزمان با امضای توافقنامه صلح دولت افغانستان و حزب اسلامی، باردیگر موضوع سهیم کردن طالبان در ساختار سیاسی دولت افغانستان و واگذاری بخشهایی از این کشور به طالبان مطرح شد. البته در روزهای نخست ورود گلبدین حکمتیار به کابل، طرح واگذاری ولایتهای جنوبی افغانستان فقط در حلقات خاصی با حضور حکمتیار مطرح میگردید اما در سه ماه اخیر این طرح علناً توسط حکمتیار در سطح رسانهها بیان میشود. به نظر میرسد که غربیها، با داشتن شخصی مثل حکمتیار، مجری داخلی برای برنامه سی را پیدا کردهاند. البته با این تفاوت که «طرح سی/ توبیاس ایلوود»، به مناطق و اقوام دیگر نیز تا حدودی خودمختاری میداد اما «طرح سی جدید» که مجری آن حکمتیار است، این امتیاز فقط شامل حال طالبان میشود. حقیقت این است که کشورهای غربی، از ابتدا حکمتیار را برای پیاده کردن برنامههای خود به کابل آوردند. البته در تقسیم افغانستان، کشورهای غربی تنها نیستند بلکه پاکستان و عربستان نیز در این پروژه حضور فعال داشته و دیدوبازدیدهای اخیر سران حزب اسلامی با مقامات عربستان در کابل از جمله دیدار حکمتیار با سفیر عربستان ازیکطرف و سفر چهار ماه پیش حکمتیار به پاکستان از طرف دیگر، حاکی از همراهی ریاض و اسلامآباد با کشورهای غربی، برای تجزیه و تقسیم افغانستان است. به رغم آن که برنامه سی، با هدف حل بحران افغانستان، پیشنهاد شده اما عملی شدن این طرح، افغانستان را در یک بحران دیگر فروخواهد برد و این هم بعید نیست که طرح سی جدید، افغانستان را کاملاً تجزیه کند.