صـلح یا جنگ
احمد عمران/ یک شنبه ۳ سرطان ۱۳۹۷/
این روزها ارگ به صورت کم سابقه و با اعتماد به نفس عجیبی دم از آغاز گفتوگوهای صلح با طالبان و پیوستن افرادی از این گروه در ولایتهای مختلف میزند. همه از «به زودی» سخن میگویند؛ همان طور چندی پیش جان نیکلسون فرمانده نیروهای ناتو و امریکایی در افغانستان اعلام کرد که پیشرفتهای در زمینۀ تفاهم با گروه طالبان به وجود آمدهاست. همین بود که چند روز پس از آن رییس حکومت وحدت ملی به گونۀ غیرمترقبه آتشبس یکجانبه اعلام کرد و اتفاقهایی افتاد که برخی از آنها شیرین و برخی تلخ بودند. طالبان پس از روزهای عید حداقل دهها سرباز ارتش و پولیس را در ولایتهای مختلف کشور و به ویژه بادغیس و فراه به گونه فجیعی کشتند. یک عالم دین که به زبان تند و انتقادآمیز از کارنامۀ دولت معروف بود روز جمعه در هرات ترور شد. حالا سایۀ ترس و نگرانی را در سیمای اکثریت شهروندان کشور میتوان خواند. فردا چه خواهد شد؟ کسی چیزی نمیداند، حتا کسانی که دم از مدیریت روند صلح میزنند. آقای غنی و عبدالله بارها گفته بودند که همه چیز به گونه شفاف و با درمیان گذاشتن جزییات مسایل با مردم صورت خواهد گرفت؛ اما حالا دیده میشود که خیلی از مسایل از دید مردم و حتا کارگزاران دولت پنهان انجام یافته و هنوز هم در حال انجام یافتن اند. میگویند « مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد»، این سخن کاملا در مورد گفتوگوهای صلح با طالبان مصداق دارد. دولت در حال انجام ریسکی است که خود تبعات آن را به درستی نسنجیده است. مردم اما تجربۀ گذشته را در اختیار دارند. نوع حکومتداری و مشارکت طالبان در قدرت را عملا دیدهاند. چگونه ممکن است که طالبان از آن خواستهای حد اکثری شان گذشته باشند و بخواهند که ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشری را بپذیرند. این درست است که کل طالبان افراد فکری و دارای ایدیولوژی افراطی نیستند و براساس برخی روابط سنتی و قومی به این گروه پیوستهاند و یا مجبوریتهای دیگر داشته اند، اما انکار نباید کرد که شاکله رهبری طالبان کاملا یک جریان خطرناک و افراطی است که با قرایت خاصی از دین و اسلام میخواهد نظام مورد پسند خود را بر جامعه مستقر کنند. سران طالبان تا هنوز نگفته اند که در مورد اعتقادت افراطی خود تجدید نظر کرده و حالا به قرایتی میانهروانه از دین رسیدهاند. تا زمانی که چنین اتفاقی نیفتادهباشد دو خطر همواره میتواند که جامعه را تهدید کند. یکی این که ممکن است طالبان با ورود به شهرها و روستاها به بهانۀ صلح جنگی کاملاً از داخل را آغاز کنند. هرچند که طالبان و برخی دیگر از گروههای دهشتافکن به اندازه کافی در درون نظام هودار، خواهنده و کار چاق کن داشته اند که برخی از آن ها به نام طالبان نکتایی دار یاد میکنند، اما حضور گستردۀ آنها در شهرها و روستا میتواند عملیات این گروه را علیه دولت به هدف فروپاشی آن تسریع کند. دوم این است که ممکن آقای غنی با طالبان با توافقهایی رسیده باشد که نوع نظام طالبانی را در کشور پیاده سازند. این خطر بیش از هر خطردیگری جامعه را هراسان ساخته است. طالبان هر زمانی که وارد قدرت سیاسی شوند، همان برخورد و حرکتی را با جامعه انجام میدهند که در زمان حاکمیت شان میکردند. این اشتباه محض است که باور کنیم طالبان تفکر طالبانی را کنار گذاشته و مدرنیسم را قبول کنند. طالبان یک تفکر افراطی و تمامیت خواهانه است که اسلام سیاسی را با قرایت ویژه قبیلهیی به خورد جامعه میدهد و میخواهد براساس همان آموزهها کل جامعه را یک دست سازد. برای طالبان کثرت گرایی، داشتن عقاید متضاد و زیستن در جهانی کثرت گرا قابل فهم نیست. مگر فراموش کردهایم که طالبان در زمان حاکمیت خود شیعه را « یهود مسلمانان» میدانست و جامه نارنجی به جان هندوباوران کشور کرده بود. آیا این گروه حالا سیک ها و هندو ها، و شیعه را هم پایه همان هایی میداند که به نظر این گروه مسلمان «سچه» اند؟ صلح و گفتگوهای که ارگ با طالبان به کمک برخی کشورها آغاز کرده، در هاله از ابهام قرار دارد و معلوم نیست که پیامدهای آن برای کشور چه خواهد بود. این طور نشود که ما با صلح با طالبان مجبور شویم یک بار دیگر خود را مطابق به خواست های آنها عیار سازیم. دروازه های مکتب ها و دانشگاه ها را ببندیم، زنان را خانهنشین کنیم و دیگر همه چیز را به تقدیر و قسمت حواله دهیم و هیچ کاری برای رفاه و بهبود جامعه انجام ندهیم. چرا ارگ در مورد مهمترین پرسشها در عرصه صلح خاموشی اختیار میکند؟ چرا نمیگوید که این همه طلب یک شبه از کجا شد که وارد شهرها شدند. هیچ منطقی به نظر نمیرسد که طالبان نیرویی به اندازۀ فعلی که در نمایش ورود به شهرها در روزهای عید انجام شد در اختیار داشته باشد. اگر درست به قضایا ببینیم طالبان بسیار وقت است که به چندین دسته و گروه منشعب شده و دیگر آن ماشین جنگی سالهای حکومتداری خود را که به کمک القاعده فراهم میشد در اختیار ندارد.
- کد خبر 6949
- پرینت