احمـد عمـران/
پنجمین دور گفتوگوهای امریکا به ریاست زلمی خلیلزاد فرستادۀ ویژۀ این کشور در امور صلح افغانستان با طالبان در دوحۀ قطر در حالی انجام میشود که هنوز حکومت افغانستان هیچ راهکار مشخصی در مورد گفتوگوهای صلح ارایه نکرده است. حکومت میخواهد با برگزاری لویه جرگۀ سنتی که از قرار معلوم ریاستِ آن را ظاهراً حامد کرزی رییسجمهوری پیشین و عبدربالرسول سیاف از رهبران جهادی به صورتِ نوبتی به عهده خواهند داشت، طرحی برای گفتوگوهای صلح از درونِ آن بیرون بکشد. اما بسیاری از تحلیلگران و سیاسیونِ کشور از همین حالا نسبت به برگزاری این جرگۀ مشورتی که تصمیمهای آن الزامآور نیستند، به دیدۀ تردید مینگرند. آنها به این عقیدهاند که حکومت و در رأس آن اشرفغنی میخواهد از این جرگه سوءاستفادۀ سیاسی کند و این حرکتِ نمایشی در راستای هدفهای شخصیِ آقای غنی و تیمِ او، بیشتر در محور انتخابات بعدیِ ریاستجمهوری میچرخد. به همین دلیل، برخی از سیاسیون کشور از عدم شرکتِ خود در آن خبر دادهاند.
آقای غنی با شتاب گرفتنِ گفتوگوهای صلح امریکا با طالبان، به صورت عجیبی از موضع مخالفت با آن برخورد میکند. کُلِ برنامههای حکومت در این اواخر، معطوف به سبوتاژ کردنِ این گفتوگوهاست. گفته میشود که حرکتهای تهاجمیِ نیروهای امنیتی نیز در این شب و روزها بهشدت افزایش پیدا کرده و در برخی از مناطق شمالِ کشور سبب شده که مردم از مناطق اصلیشان آواره شوند. یکی از کاربرانِ فیسبوک که اتفاقاً یکی از خبرنگارانِ معروف کشور نیز هست، در صفحهاش در مورد جنگِ شمال چنین نوشته است: «زادگاه من تِبِر در سرپل در این شب و روز خون میگرید. هزاران خانواده به مناطق امن گریخته اند. طالبان دست از مقاومت و نیروهای دولتی دست از درهم کوبیدنِ مناطق مسکونی برنمیدارند. تمامی خانوادههای مقیم در شبرغان، سرپل و مزارشریف میزبان آوارهگان جنگ اند. سرمای زمستان، سرمای فقر و سرمای بیسرپناهی هزاران نفر را تهدید میکند. نمیدانم چه کمکی میتوان به خانوادههای آواره رسانید و آیا ممکن است دست به دستِ هم بدهیم و به یاری نیازمندان بشتابیم؟»
این گوشهیی از واقعیتیست که این روزها مردم در افغانستان در اکثر مناطق آن را تجربه میکنند. همانطور که جنگ راهحلِ اساسی نمیتواند باشد، گفتوگوهای صلح بدون پشتوانه نیز گره از کار باز نمیکنـد. حکومت در زمانی که باید طالبان را گوشمالی میداد و از مناطق تحتِ نفوذشان بیرون میراند، دست روی الاشه گذاشته بود و از صلح و آتشبس سخن میگفت. حکومت و بهویژه حکومت وحدت ملی در پنج سالِ گذشته از زاویۀ قوموتبار به پدیدۀ طالب نگاه کرده است. آقای غنی هرگز طالبان را دشمنانِ افغانستان نمیدانست و شاید حالا هم نداند. او فکر میکرد با آمدنِ او به قدرت، طالبان به استقبالش خواهند شتافت و در حکومتِ او نقش بازی خواهند کرد. گفته میشود که او در زمان کمپاینهای انتخاباتیاش در ولایت لوگر با شماری از سرانِ طالبان دیدار داشته و وعدههایی نیز به آنها داده بوده است.
اینکه این سخنان و گزارشها چقدر درست است، هنوز کسی به صورت واضح نمیداند، ولی یک چیز کاملاً روشن است که آقای غنی در پنج سال گذشته به اندازۀ کافی برای طالبان فرصت و زمینه مساعد کرد تا در درون جامعه نفوذ کنند. حالا طالبان به یک قدرت تبدیل شدهاند. این را باید با تأسف گفت. تأسف بهخاطرِ اینکه یک گروه مزدور و بیهویت امروز میخواهد سرنوشت افغانستان را رقم بزند؛ گروهی که حتا سرانِ آن دارای هویت مشخص نیستند. آقای خلیلزاد در دوحه با کسـی دیدار کرده و پس از این گفتوگوهای صلح را به ریاستِ او پیش خواهد برد که در داخل افغانستان چهرهیی ناشناس است. ملا غنی برادر کسی که پس از این ریاست گفتوگوهای صلحِ طالبان در قطر را به عهده دارد، فردی بدون هویت است. کسی حتا نمیداند که زادگاه اصلی او کجاست. برخی میگویند که از قندهار است و برخی دیگر باور دارند که از ارزگان است. آیا چنین فردی باید در مورد گفتوگوهای صلح تصمیم بگیرد؟ از جانب دیگر، طالبان با این بیهویتی اینهمه نیرو و امکانات نظامی را از کجا بهدست آوردهاند؟ کیها به این گروه کمک کرده که در داخل افغانستان نیرو و تجهیزات نظامی داشته باشند؟
اینها سوالهایِ گویا بیپاسخ اند. اگر کسی پاسخی به آنها دهد، میگویند که گرفتار تیوری توطیه شده است. اگر آقای غنی که حالا عرصه را بر خود تنگ مییابد، از همان آغاز با صداقت و همدلی با مردم به جنگِ طالبان میرفت، این گروه هرگز اینهمه قدرت و نیرو نمییافت. ضعف حکومت و نگاه مهرآمیزِ آن به پدیدۀ طالبان، این گروه را یک گروه کلان و دارای نفوذ ساخت. شاید کشورهای بیگانه نیز در آن سهم داشتند ولی اشتباه کلان و اصلی را حکومتهای افغانستان صورت دادند. امروز آنها چوب سیاستهای نابخردانه و غیرعقلانیشان را میخورند. اگر آقای غنی دستپاچه شده و میخواهد از راه جرگۀ مشورتی صلح به نتیجه برسد، گناهِ خودش است. خودش طالبان را بزرگ کرد، برایشان فرصت داد و حالا این گروه به او پشت کرده است. روزهایی که همه فریاد میزدند که جنگ با طالبان را جدی بگیرد و جبههها را در شمال و جنوب متوقف نسازد، آقای غنی همه را نشنیده گرفت. در هلمند بارها نظامیانِ کشور فریاد کشیدند که برایشان دستور حمله به طالبان داده نمیشود. در فراه و قندوز و بسیاری از ولایتهای کشور وضع به همین صورت بود. حالا وقتی امریکا با طالبان در حال مذاکره است و این گروه با غنی نمیخواهد گفتوگو کند، عرصه بر او تنگ آمده و جنگی را آغاز کرده که متضرر اصلی آن مردم بیپناه و بیدفاع اند.
- کد خبر 8632
- پرینت