دکترین استخبارات افغانستان از تئوری تا عمل چگونه بوده است؟
در جهان سیاست و استخبارات بزرگترین قدرت، اطلاعات است. اطلاعات و جاسوسی پدیدهی جدید نیست، جاسوسی اندازهی زندهگی بشر قدمت دارد زیرا انسان همواره در تلاش به دست آوردن اطلاعات بوده است. انسانها برای پیش برد زندهگی خصوصی و اجتماعی و همچنان برای تصمیمگیریهایشان نیاز به اطلاعات دارند.
در مورد دولتها هم میتوان گفت که اطلاعات وسیع برای دولتها بسیار مهم و مفید است، دولتها در تصمیمگیریها برای بقای خود و طرح استراتژیهای سیاسی و نظامی نیاز به اطلاعات وسیعی دارند، در عصر حاضر، دولتها برای به دست آوردن اطلاعات دست به ایجاد سازمانهای استخباراتی و اطلاعاتی میزنند. چون اطلاعات از چند جهت مهم است، نخست اطلاعات استخباراتی دولت را از چالشها، بحرانها و فروپاشی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نجات میدهد. دوم، سازمانهای استخباراتی در تحکیم و یا فروپاشی جامعهی سیاسی نقش بسزایی دارد. از طرف دیگر اطلاعات استخباراتی میتواند دورنمای اهداف دولت را تعیین کرده، در راستای رسیدن به منافع ملی دولت و تدوین دکترین سیاست خارجی و داخلی نقش خاصی بازی کند.
بعد از امضای پیمان وستفالی در سال ۱۶۴۸میلادی و تشکیل دولتهای ملی، همزمان «منافع ملی» مطرح شد و در رابطه به منافع ملی «امنیت ملی» هم معمول شد. دولتها برای استقرار امنیت کشور خود دست به ایجاد و تشکیل سازمانهای استخباراتی زدند تا از اقدامات خصمانهی رقیبان و دشمنان خود جلوگیری کنند. قوانین بازیهای استخباراتی در هر کشور متفاوت است؛ در برخی کشورها مانند اسرائیل، امریکا و پاکستان رؤسایشان به طور مخفی استخدام میشود. این رؤسا فقط در برابر رییس جمهور و یا نخست وزیر پاسخگو اند. رییسان سازمانهای استخبارتی باید ویژهگیهای منحصر به فرد و متفاوت داشته باشند، اهداف کاریشان منافع ملی بوده و عشق به وطن و ملت از اولویتهای رؤسا مأمورین و کارمندان استخبارات باشد، به عقاید دینی-مذهبی زیاد پابند نباشند و فقط به ایدئولوژی دولت و اهداف ملی دولت وفادار بمانند، به هیچکس و هیچ ارگانی اعتماد نداشته باشند؛ حتا به رییس جمهور و نخست وزیر، مأمورین استخباراتی بایست نسبت به ماهیت انسان بدبین باشند، جهان را از دریچهی متفاوتی نگاه کنند و تمام ارگانهای دولتی و غیردولتی را تحت کنترول داشته باشند.
در قرن بیستویک علم و تکنالوژی جایگاه خاصی در نزد دولتها پیدا کرده است و دولتها هم این تکنالوژی را در دسترس سازمانهای استخباراتی و اطلاعاتی قرار داده اند. بنابراین، این سازمانها در حمایت از دیپلماسی و تعیین منافع دولتها از جایگاه خاصی برخوردار است. ساختار و عملیاتهای استخباراتی یک کشور باید چنان پیچیده و مغلق باشد که رقبای استخباراتی نتوانند اهداف خود را در آنجا دنبال کنند. امروز کشورهای پیشرفته برای گسترش اهداف خود بیشترین سرمایهگذاری را بالای سازمانهای استخباراتی میکنند. طور مثال، با آغاز جنگ سرد، امریکا سازمان استخبارت خود (سیا) را تأسیس کرد، نهاد دیوید راکفلر یکی از نهادهای بزرگ امریکا است که حدود ۳۶ میلیون دالر را برای سازمان استخبارتی سیا، به دولت آن کشور اهدا کرد.
سازمانهای استخباراتی و اطلاعاتی در سیاست خارجی و داخلی دولتها از چند بعد مهم است:
۱-حمایت و پشتیبانی از دیپلماسی کشور.
۲-حمایت و پشتیبانی از استراتژیهای سیاسی و عملیاتهای نظامی و دفاعی کشور.
۳-مقابله و مبارزه با تهدیدات بینالمللی که منافع دولت را در معرض خطر قرار دهد. این تهدیدات شامل مبارزه با تروریسم جهانی و منطقهای، مبارزه با گروهها و کاردینالهای بینالمللی موادمخدر و مبارزه با جرایم سازمان یافتهی منطقهای و فرا منطقهای میشود.
۴-مبارزه با جنگهای فکری و ایدیولوژیک و حفظ مرزهای فکری و فرهنگی.
۵-به دستآوردن اطلاعات جنگ سرد و جنگ گرم.
۶-گسترش و ترمیم فکر استراتژیک و ایدئولوژیک دولت.
اهداف کلی سازمانهای استخباراتی چیست؟
در کل سازمانهای استخباراتی جهان سه نوع اهداف را دنبال میکنند: اهداف داخلی، اهداف منطقهای و اهداف جهانی-بینالمللی.
اهداف داخلی: در بعد داخلی، امنیت شهروندان در اولویت است. سازمانهای استخباراتی مسئولیت دارند تا خطراتی را که جان شهروندان را تهدید میکند، مهار کنند، سازمانهای استخباراتی باید طرحها و فعالیتهای ضد حکومتی و اقدامات سیاسی و نظامیای را که منجر به فروپاشی نظام سیاسی میشود، خنثا کند.
سازمان استخبارات یک کشور باید وضعیت داخلی را به شکل زنجیرهای و یا مانند تارهای عنکبوت در اختیار خود داشته باشد، هرگاه کشوری پایتخت و شهرهای امن و با ثبات داشته باشد، توسعههای اقتصادی-اجتماعی و سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی در آن رونق بیشتر میگیرد.
در این بعد، سازمانهای استخباراتی بایستی اطلاعات خام-داخلی را در اختیار دولت خود قرار دهند، تا دولت بر اساس آن اطلاعات خام، پالیسی و خط مشی خود را در داخل تعیین کند.
اهداف منطقهای: نتیجهی رقابت دولتها با همسایهگانشان -که شاید منافع مشترک و یا متضاد را دنبال میکنند- بر میگردد به فعالیت سازمانهای استخباراتی دولتها. دولتها کوشش میکنند تا در فضای رقابت با همسایهگانشان در منطقه، لانههای جاسوسی خود را در آن کشور گسترش دهند تا از تصامیم و برنامههای کشورهای ذیدخل آگاه شوند.
کنترول مرزهای فکری و جغرافیایی با همسایهگان و تجزیه و تحلیل اطلاعات رقابت منطقهای یکی از اهداف سازمانهای استخباراتی است.
اهداف جهانی-بینالملی: خطرناکترین پروژههای استخباراتی پروژههای بینالمللی است. سازمانهای استخبارتی پیرامون اهداف جهانی و فرا منطقهای خود، پروژههای بسیار خطرناکی را به راه میاندازند، به عنوان مثال، ایجاد گروههای تروریستی، حمایت از سازمانهای مافیایی منطقهای و فرامنطقهای، سرنگونی رژیمهای سیاسی، ایجاد درگیر و نفاق بین ملتها و امثال این، مواردی است که سازمانهای استخباراتی در آن دخیل میباشند.
سازمانهای استخباراتی در جمعآوری اطلاعات محرمانه در خارج از قلمرو دولت خویش، از طریق سفارتخانهها، کنسولگریها، احزاب سیاسی، افراد و گروههای لابیسم، نهادهای خیریه، شرکتهای چند ملیتی و سایر سرمایهداران خارجی و داخلی، رابطه ایجاد میکنند.
دکترین استخبارات دولت افغانستان در عصر فعلی چگونه بوده است؟
سازمان استخبارات در افغانستان به نامهای خاد، اگسا، کام و خدمات اطلاعاتی دولتی یاد میشد، حالا زیر نام ریاست امنیت ملی فعالیت میکند. در زمانهای رژیم کمونیستی، سازمان استخبارات افغانستان به نام ریاست خاد به رهبری دوکتور نجیبالله، رییس جمهور پیشین افغانستان اداره میشد. آن زمان، سازمان استخبارات افغانستان تبدیل به یک سازمان قدرتمند در منطقه شده بود. استخبارات افغانستان در دورهی حکومت مارکسیستی کابل بیشترین حمایتهای فکری-ایدئولوژیکی، مالی و لوژستیکی سازمان استخباراتی شوروی یا کی. جی. بی را داشت.
بعد از سرنگونی رژیم داکتر نجیب در ابتدا حکومت مجاهدین و بعد طالبان، تمامی ساختارهای فکری و رزمی سازمان استخبارات افغانستان را از بین بردند، این سازمان حالا تبدیل به یک نهاد ضعیف شده که در عملیاتهای داخلی و مرزی فعالیت میکند. ریاست امنیت ملی افغانستان (ان. دی. اس) باید هر چه زودتر دکترین استخبارات خود را، در مقابل آی. اس. آی پاکستان و واجای ایران تدوین کرده، در برابرشان دورنمای اهداف و منافع خود را دنبال کند، در غیر آن، سازمانهای استخباراتی منطقه تصمیم به نابودیشان خواهند گرفت.
رقابتهای داغ استخباراتی امروز افغانستان، در رقابت با آی. اس. آی پاکستان و واجای ایران معنا پیدا میکند. در حال حاضر استخبارات افغانستان دکترین استخباراتی و اشخاص متخصص ندارد.
اگر ارگ ریاست جمهوری افغانستان در برابر نهادها و سازمانهای استخباراتی خود بی تفاوت باشد، بازندهی میدان سیاست خواهد بود.
چگونه میتوان استخبارات را به سازمان قدرتمند منطقه مبدل کرد؟
در قدم نخست، سازمان استخبارات افغانستان را باید از سیاستزدهگی دور کرده و در عرصهی فکری و ساختاری آن تجدید نظر کرد. رییس استخبارات نباید علنی معرفی شود، دولت باید در تعیین رییس استخبارت سری عمل کند. طور معمول، تمام کارکنان استخبارات حس وطنپرستی و روحیهی خدمت و وفاداری به کشور خود داشته باشند. خاصه، رییس استخبارات باید فردی عملگرا بوده، وطن و ملت خود را دوست داشته باشد، در ترور خاینین جدی باشد و چیزی به نام ترس در وجودش نباشد، بالای هیچیک اعضای حکومت و اطرافیانش اعتماد کامل نداشته و پابند به ارزشهای دینی و مذهبی نباشد.
ساختارهای فکری و رزمی نهادهای استخباراتی چنان باشد که رقیبان و دشمنان خود را غافلگیر کند، کارمندان فکری و رزمیشان باید با جنگهای فکری-ایدئولوژیک، جنگهای استراتژیک و استخباراتی، جنگهای چریکی، عملیاتهای کوماندویی و استفاده از تکنالوژی مدرن آشنایی کامل داشته، در طرحها و تصمیمگیریهای خود سری باشند. این نهادها باید توانایی جلوگیری از اقدامات خصمانهی کسانی که قدرت سیاسی و اجتماعی دارند و دستهای بیرونی در پشتشان است را داشته باشد.
تمام سازمانهای استخباراتی جهان از استراتژی ترور برای خاینین کشور خود استفاده میکنند، این استراتژی دو روش دارد: ترور شخصیتی و ترور فزیکی.
خاینینی که از جایگاه و قدرت اجتماعی در بین مردم برخوردار استند و با کشتهشدنشان هرجومرج و ناامنی از سوی طرفدارنش به وجود میآید، میشود ترور شخصیتی شوند. مثالهای این افراد در افغانستان بیشتر دیده میشود در جامعهی ما، جنگسالاران و تفنگسالاران با قانونشکنیهایشان به اوج نفوذ مردمی رسیده اند؛ استخبارات میتواند در برابر این افراد از روش ترور شخصیتی استفاده کند و باعث تزلز قدرتش در اجتماع شود.
در روش دوم یا ترور فیزیکی از سلاح و یا مواد انفجاری برای کشتن افراد کار گرفته میشود. در از بین بردن کسانی که در خیانتهای ملی دخیل بوده و از قدرت سیاسی و یا نظامی برخوردار اند اما جایگاه اجتماعی نداشته و دستهای نامرئی اند، از ترور فیزیکی استفاده میشود.
امروز استخبارات افغانستان در یک جنگ استخباراتی با کشورهای منطقه و جهان قرار دارد.
تصمیمگیرندهگان و متخصصان استخباراتی افغانستان بادی هر چه زودتر دکترین و استراتژیهای استخباراتی خود را تعیین کرده، دورنمای اهداف و منافع شوم دولتهای ذیدخل و ذینفع را هدف قرار دهد، وگر نه به زودترین فرصت حکومت و استخبارات افغانستان به ضعیفترین نهاد در منطقه بدل میشود.
شمشاد عزیز کاظمی
- کد خبر 6606
- پرینت
شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید
کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -
اما متاسفانه درافغانستان این مغز دولت در دست انگلیسها و امریکایی افتاده است وقتی که فکر دولت در اختیار خودش نباشد هیچ کدام بر نامه برای توسعه خود نخواهد داشد
سلام افغان کلکین مقاله ای تحت عنوان “استخبارات مغز دولت است” نوشته آن مربوط شمشاد عزیز کاظمی می باشد که اولین بار در روزنامه هشت صبح نشر شد بعداً شما آن را در سایت خود نشر کردید لطفاً آدرس و اسم نویسنده را در مقاله ای که نشر کردید بنوسید! تشکر