ویساحمد برمک؛ وزیر داخله ادعاهای طالبان مبنی بر به تصرف برخی مناطق استراتژیک غزنی را رد کرد.
آقای برمک گفت: در ظرف ۴ روز گذشته تمام ادعاهای طالبان که مدعی بودند محبس، بالا حصار غزنی، قوماندانی امنیه و سایر تاسیسات دولتی سقوط کرده، همه دروغ محض بود.
به گفته وزیر داخله از ابتدای درگیری تاکنون محبس، قومندانی امنیه و بالاحصار غزنی در تصرف نیروهای تاریخساز و قهرمان دولتی بوده و هیچ زندانی آزاد نشده است. هماکنون در سایر نقاط غزنی نیز عملیات تصفیهای جریان دارد.
برمک خطاب به طالبان گفت که از تبلیغات بیمورد و دروغ خودداری کنند.
وزیر داخله طالبان را مسؤول ویرانی و بربادی در غزنی خواند و افزود که این گروه بیشتر تاسیسات ملکی و عام المنفعه را هدف قرار داده اند و مردم را به خون و خاک کشانده است.
او اضافه کرد که طالبان بغاوتگر با استفاده از مساجد، تکیه خانهها و اماکن ملکی حملات را در شهر غزنی انجام میدهند.
در این میان، اگرچه مشخص نیست که کدامیک از دوطرف درگیر در جنگ غزنی، به مردم و افکار عمومی دروغ می گویند؛ اما این نکته روشن است که یکی از آنها دروغ می گویند؛ زیرا ادعاهای طالبان و روایت منابع محلی با آنچه دولت مرکزی و مسؤولین امنیتی، ادعا می کنند، تفاوت های فاحش و چشمگیری دارد.
پس از فروکش کردن جنگ، مردم و منابع محلی و ناظران عینی، با انتشار عکس ها و روایت های تکان دهنده این جنگ خونین، پرده از ابعاد دروغ های دوطرف برخواهند داشت.
با این حال، در این تردیدی نیست که طالبان یک گروه تروریستی غیر مسؤول، خونریز و بی رحم است که برای تحقق اهداف ضد انسانی خود و کارفرمایان داخلی و خارجی اش از هیچ اقدامی دریغ نمی کند. به همین دلیل، حق با وزیر داخله است که طالبان، به شهر غزنی حمله کرده و با استفاده نظامی از مناطق غیر نظامی، شهر را به ویرانی و بربادی کشانده اند.
آن گروه که پیام آور نابودی و مرگ و سیاهی است، اگر جز این می کرد، جای شگفتی داشت؛ اما دولتی که تظاهر به مدنیت و قانونمندی و پایبندی به اصول و نورم های حقوقی بین المللی می کند، آیا وظیفه نداشت که از مردم اش در برابر یک دشمن تروریستی همواره بیدار و همیشه در کمین، به درستی محافظت کند؟
اینکه غزنی با نظامی گری وحشیانه و ویرانگر طالبان، ویران شد، ممکن است، درست باشد؛ اما آیا تعلل و تأخیر و حتی احتمالا تبانی و تراضی حلقات مزدور دولتی و تروریست های قوم گرای درون نظام با نیروهای تروریستی طالبان با انگیزه های قومی و… در این نبرد خونبار و ویرانگر را چگونه می توان توجیه کرد؟
۴ روز از جنگ غزنی می گذرد و این نخستین نشست خبری وزرای دفاع و داخله در باره یکی از کم سابقه ترین جنگ های ۱۷ سال اخیر افغانستان است. ۴ روز برای یک شهر چندصد هزار نفری که آماج تهاجم ویرانگر و وحشتناک دژخیم ترین دشمن تروریستی قرار گرفته، زمانی کافی برای نابودی و تباهی است.
مسؤول این نابودی و تباهی کیست؟
آمار ارائه شده از سوی مقام های ارشد امنیتی در باره تلفات نظامیان و غیر نظامیان و طالبان در نبرد غزنی نیز لزوما همان چیزی نیست که در واقع، اتفاق افتاده است. دولتی که قادر به دفاع از سنگرگاه های کلیدی خود در متن شهر نیست، چگونه و با چه ابزار و امکانی، آمار دقیق تلفات را بیرون آورد و از چه راهی می توان این آمار را تأیید کرد؟
ساکنان شهر و منابع محلی می گویند که اجساد نیروهای دوطرف جنگ و نیز غیر نظامیانی که مظلومانه قربانی وحشت و خشونت ناشی از این توطئه خونین استخباراتی شده اند، همچنان در سطح شهر و مناطق نبرد، روی زمین مانده است. دولت تا همین امروز، حتی امکان انتقال اجساد نیروهای امنیتی و زخمی های جنگ را نداشت و اکنون ادعا می شود که این امکان به تازگی فراهم شده است.
با این وصف، چگونه می توان به آمار ارائه شده از سوی مقام های امنیتی در خصوص تلفات جنگ، اعتنا کرد؟
حتی اگر آمارها و ادعاهای بزرگ و بلندبالای مقام های ارشد امنیتی در باره واقعیت های میدانی جنگ جاری در غزنی، واقعی و صادقانه هم باشد، حکومت دست کم در این زمینه آشکارا به مردم دروغ می گوید که مصمم به سرکوب تروریست های طالبان و تحمیل تلفات سنگین و جبران ناپذیر بر آن گروه است. دولتی که نمی خواهد حتی انتخابات در غزنی برگزار شود، چه تضمین و اطمینانی وجود دارد که ثابت کند خواستار تأمین امنیت و حفاظت از شهروندان آن در قبال حملات دشمن تروریستی است؟
از سوی دیگر، چگونه امکان دارد که از یکسو برای برگزاری مذاکرات مستقیم «صلح» با تروریست های طالبان و آتش بس دوم با آن گروه، تلاش و برنامه ریزی و سرمایه گذاری می شود و از جانب دیگر، صدها نیروی امنیتی برای سرکوب آن گروه به جبهه غزنی گسیل می شوند؟
این دو رویکرد قابل جمع نیست و آشکارا رد پای یک توطئه و تبانی زننده و ضد ملی استخباراتی در جنگ غزنی، قابل شناسایی است.
عبدالمتین فرهمند – جمهور
- کد خبر 7201
- پرینت