ارگ ریاست جمهوری اعلام کرد که ادامه حملات طالبان، روند صلح را تضعیف و با چالش جدی روبهرو میکند و امید مردم برای صلح را نابود میسازد.
صدیق صدیقی؛ سخنگوی ریاست جمهوری در یک پیام ویدیویی با اشاره به حملات اخیر طالبان به شهر لشکرگاه و ولسوالیهای هلمند، خواستار قطع فوری این حملات شد.
او حملههای اخیر طالبان در هلمند را «وحشیانه» و «جنگ ناروای» این گروه علیه مردم توصیف کرده و افزوده که این حملات آسیب جدی به باشندگان این ولایت وارد کردهاست.
او افزوده که «مردم و حکومت افغانستان ادامه این حملهها را سخت نکوهش میکنند و خواهان توقف فوری آن هستند».
حملات طالبان بر بخشهایی از هلمند از هفت روز به این طرف ادامه دارد و به گفته ریاست مهاجرین و عودتکنندگان هلمند، حدود ده هزار خانواده آواره شدهاند.
بر بنیاد مقامهای محلی هلمند در جریان این جنگ تاکنون ۳۰۰ جنگجوی طالبان و ۳۰ نیروی دولتی کشته شدهاند.
با این حال، این فقط جنگ در هلمند نیست که وضعیت را برای دستیابی به صلح، پیچیده کرده است. در دوحه هم شرایط خوب پیش نمی رود. دوطرف علیرغم تماس های رسمی پس از میانجیگری و فشار امریکا و برخی دیگر از طرف های خارجی، هنوز نتوانسته اند دستور کار مذاکرات را نهایی کنند. در صورت اصرار و سماجت طالبان بر مواضع خود درباره مبنای مذهبی مذاکرات و پیشبرد آن بربنیاد نقشه راهی که در توافق آن گروه با امریکا ترسیم شده، روشن نیست که این شرایط تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؛ زیرا مفاد توافقنامه امریکا و طالبان، به طور یکجانبه ای به نفع طالبان است و هیچ امتیازی در آن برای دولت در نظر گرفته نشده است.
با وجود آنکه هیچ تصور دقیقی از محتوای توافق امریکا و طالبان وجود ندارد؛ اما به نظر می رسد که این توافق، حتی نوع نظام و سهم طالبان از آن را نیز نهایی کرده و در نتیجه، در صورتی که این توافق، مبنا قرار بگیرد، دیگر جایی برای طرح های دولت در شعاع قانون اساسی باقی نخواهد ماند.
بنابراین صلح – صرف نظر از اینکه چه تصویر و تعریفی از آن از سوی طرف های مختلف ارائه می شود- عمیقا در معرض تهدید است و این تهدید، روز به روز جدی تر می شود.
هشدار تازه ارگ درباره آسیب جدی جنگ هلمند بر چشم انداز دستیابی به صلح، هم ناظر به وضعیت میدانی جاری در هلمند است و هم می تواند نوعی اهرم فشار سیاسی به منظور تغییر وضعیت و فضای حاکم بر مذاکرات دوحه باشد.
این هشدار، دو مخاطب مشخص دارد: امریکا و طالبان. دولت می داند که امریکا و طالبان درباره اینکه مبنای مذاکرات میانافغانی، توافقنامه دوحه باشد، اتفاق نظر دارند. این اتفاق نظر از یکسو برخلاف تعهدات دوجانبه واشنگتن و کابل است و از جانب دیگر، موضع طالبان را به صورت ناعادلانه ای در برابر دولت، تقویت می کند و عزم و اراده آن گروه برای پافشاری بر خواسته خود درباره مبنا قرار دادن توافق با امریکا در مذاکره با دولت را قدرت می بخشد.
در چنین شرایطی دولت چاره ای ندارد جز اینکه متوسل به هشدارهایی شود که ممکن است در نهایت به توقف کامل تلاش های جاری صلح منجر شود.
این رویکرد دو انگیزه مهم دارد: یکی اینکه دولت در جنگ هلمند به شدت تحت فشار است. درست است که طالبان نتوانسته اند به اهداف خود از جمله سقوط کامل شهر لشکرگاه دست پیدا کنند؛ از نظر نظامی، دولت نیز به شدت آسیب دیده، دو هلیکوپتر منهدم شده و ۹ خلبان ارتش جان باخته اند. افزون بر این، ده ها نظامی دیگر هم کشته شده اند. ضمن آنکه هزاران خانواده مجبور به ترک خانه های خود در مناطق جنگی شده و به شهر لشکرگاه پناه آورده اند. این رویدادها دولت را به شدت تحت فشار قرار می دهد. با در نظرداشت اینکه هلمند، تنها جبهه ای نیست که در آن آتش جنگ، شعله ور است؛ بلکه دیگر مناطق کشور نیز به صورت ناپایدار، همه روزه شاهد درگیری های پراکنده است که اغلب از سوی طالبان هدایت می شود و از نیروهای امنیتی قربانی می گیرد. بنابراین، هدف اول دولت از هشدار درباره تأثیر جنگ هلمند بر سرنوشت صلح، مهار موج خشونت های جاری و کاهش فشارهای ناشی از آن بر دولت مرکزی و نیروهای امنیتی است.
هدف دوم، تقویت موضع دولت در میز صلح و یا کاهش فشارهای امریکا و دیگر قدرت ها بر حکومت مرکزی است. دولت می تواند با استناد به اینکه طالبان خشونت را افزایش داده اند، صلح را به چالش بکشد و به این ترتیب، بن بست کنونی تا روشن شدن سرنوشت ترامپ در انتخابات امریکا ادامه پیدا می کند؛ چیزی که طالبان به شدت نگران و مخالف آن هستند.
محمدرضا امینی – جمهور
- کد خبر 10449
- پرینت