هفتهی گذشته زمانی که رییسجمهور اشرف غنی تلاش کرد تا طالبان را، با وعدهی عفو عمومی و فراهمآوری زمینه برای فعالیت سیاسی این گروه، به گفتوگوی صلح وسوسه کند، میتوانست به مثال اخیر در رابطه به صلح اشاره کند: توافقی که گروه شبهنظامی حزب اسلامی و رهبر عمیقا تفرقهانداز آن، گلبدین حکمتیار را از میدان جنگ به کابل آورد.
آقای حکمتیار، توانسته در طول دههها آشفتگی در افغانستان، میدانش را حفظ کند. او برای این کار، چندباری اتحاد را شکسته و معاهدهها را زیرپا کرده است. او جنگجوی مورد علاقهی سازمان سیا در نبرد علیه شوروی، جنگسالاری که کابل را زیرپایش له کرد، ستایشگر القاعده، متحد و دشمن طالبان و هوادار گستاخ و بیشرم بمبگذاری انتحاری علیه نیروهای امریکایی بوده است.
از زمان دستیابی به توافقی که او را قادر به بازگشت به کابل کرد، حکمتیار در آشفتهبازار خصمانهی سیاست افغانستان که هر روز بدتر میشود، بیشتر چهرهی یک بازیگر همگانی را گرفته است. هرچند مصالحهی او به عنوان روزنهیی برای صلح دانسته شده است، اما تنها چیزی که آقای حکمتیار از آن پس مانده، گرفتن قامت و کسب توانایی یک مصلح سیاسی است.
حکمتیار منتقد جدی آقای غنی بوده است. این موضع او در برابر رییس اجرایی دولت، عبدالله عبدالله، حتا جدیتر هم بوده است. او اغلب در اختلافات میان دو رهبر افغانستان، دخالت میکند. مهمتر اینکه، او در میان برخی از کارگزاران قدرت افغانستان، که به سختی میتوانند با هم توافق کنند، همچنان چهرهی مشکوک و حتا منفور است.
با این وجود، هرچند که آقای حکمتیار در زمان مصالحه با دولت، نیروی قابلتوجهی در میان شورشیان به شمار نمیرفت، اما اکنون اصرار او بر این است که میتواند نقش مهمی را در رسیدن به یک توافق با طالبان بازی کند.
در ماه فبروری، آقای حکمتیار در مصاحبهیی در محل اقامت وی –که از سوی دولت فراهم شده است- گفت که مشارکت او در سیاست افغانستان به طالبان نشان داد که آنها نیز میتوانند پس از گذاشتن سلاحشان بر زمین، اعمال نفوذ کنند.
او گفت: «صلح هدف ما و پایاندادن به جنگ، مسوولیت ما است».
آقای حکمتیار ادعا کرد که او از هماکنون نقش میانجی را به عهده گرفته و مرتب با مولوی هیبتالله آخندزاده، رهبر طالبان، ارتباط برقرار کرده است.
او گفت که اگر دولت به تمامی وعدههایش با وی عمل میکرد، توافق صلح حزب اسلامی با دولت بهعنوان نمونه، برای طالبان جذابتر میبود. او گفت که از ۲ هزار جنگجوی زندانی، ۱۵۰ تن آنها آزاد شدهاند. سازمان ملل متحد آقای حکمتیار را از فهرست تروریستها حذف کرده اما ایالات متحده این کار را نکرده است.
او گفت: «اگر توافقنامهی صلح با حزب اسلامی موفق باشد، تعداد زیادی از طالبان میتوانند به دولت بپیوندند».
آقای حکمتیار از مصالحهیی با طالبان حمایت میکند که در مناطق خاص یا ولایات صلح، به این گروه شورشی خودمختاری محلی بدهد. او این مناطق را «مناطق امن» مینامد که حتا با خروج سربازان ارتش افغانستان از آن ها، بهعنوان بخشی از افغانستان باقی میمانند.
او گفت: «این امر بسیار موثر خواهد بود». وی افزود که در گفتوگوهایش با رییسجمهور افغانستان، آقای غنی -از این طرح- حمایت کرده است.
در مقابل، دیپلماتهای غربی با رد طرح منطقه خودمختار محلی بهعنوان «طالبستان»، به دنبال توافقیاند که همانند توافق با آقای حکمتیار، طالبان را به دولت مرکزی بیاورند.
آقای حکمتیار همچنان پیشنهاد کرده است که فرماندهان فردی طالبان میتوانند با پیوستن به حزب وی، به روند صلح بپیوندند و به این ترتیب شامل توافق این حزب با دولت شوند (و برائت بگیرند). حزب اسلامی در مذاکره برای معامله با فرماندهان محلی –طالبان- در شمال افغانستان، ادعا میکند که موفق بوده است.
اما دیپلماتها و تحلیلگران نظامی میگویند که حداقل تاکنون، مصالحهی آقای حکمتیار از خشونت در افغانستان (آنچنان که باید) نکاسته، یا چشماندازی برای آتشبس گستردهتر -از سوی شورشیان- نگشوده است.
بسیاری از افغانها، از این که فرماندهی که لقب «قصاب کابل» را بهخاطر راکتباران خودسرانهی پایتخت در جریان جنگ داخلی دههی ۱۹۹۰ بهدست آورده، در گفتوگوی صلح نقش ایفا کند، یکه میخورند.
تمایل او به تشدید تنشهای سیاسی در گوشهوکنار –افغانستان- سرِ جای خود بماند.
آقای حکمتیار اغلب در نشستها بهعنوان نمایشی که قرار است وحدت را نشان بدهد، در کنار آقای غنی مینشیند، اما در عموم، در رابطه به حکومتداری رییسجمهور مخرب واقع شده است –هرچند بیشتر مراقب است تا نامی از وی نبرد.
با اینحال، همهی این ها نتوانستهاند او را از ناخنکزدن به انتظارات –عموم- بهمنظور نیشگونگرفتن از رقیب آقای غنی، آقای عبدالله، باز دارند.
در ماه نوامبر، آقای حکمتیار بهطور غیرمنتظرهیی در نشستی از سوی مقامات –کمیسیون- انتخابات ظاهر شد. در این نشست، جناح آقای عبدالله خواستار استعفای رییس کمیتهی انتخابات –که مورد پسند آقای غنی بود- که شدیدا به فساد متهم شده بود، بودند. شاهدان میگویند که آقای حکمتیار با تایید ناگهانی انتخاب آقای غنی، اتاق را لرزاند.
یکی از نکات مورد نگرانی مقامات افغان و امریکایی، دفاع آقای حکمتیار از بمبگذاریهای انتحاری حزب اسلامی است. در یکی از بدترین موارد آن در سال ۲۰۱۲، این گروه مسوولیت فرستادن یک بمبگذاری انتحاری را به عهده گرفت که مینیبس حامل خدمهی پرواز یک شرکت را هدف قرار داد. این شرکت برای سفارت امریکا کار میکرد. این حمله ۱۴ کشته بر جای گذاشت.
در مصاحبه، آقای حکمتیار حمله به غیرنظامیان را انکار کرد اما علنا در مورد آنچه که او از آن بهعنوان یکی از عملیاتهای موفقیتآمیزش در جنگ یاد میکند، به بحث پرداخت: کمین کاروان نظامیان ایالات متحده که »باعث تلفات شد».
او با اشاره به فرارش از تیررس یک هواپیمای بدون سرنشین امریکایی که روی یکی از تلفونهای ماهوارهییاش «قفل» کرده بوده، گفت که خودش نیز یک هدف بوده است.
آقای حکمتیار گفت که او در دههی ۱۹۸۰ اسامه بنلادن، رهبر القاعده را میشناخت و باری، با شکستن حلقهی ارتش شوروی که جنگجویان عرب را محاصره کرده بود، جان رهبر آینده تروریستها را نجات داده. آقای حکمتیار در مورد بنلادن گفت: «او مردی بود که خودش را وقف اسلام کرده بود». او اشاره کرد پس از اینکه رهبر تروریستها تمرکز خود را از افغانستان به جهاد جهانی تغییر داد، ارتباطاتاش با بنلادن را قطع کرده.
آقای حکمتیار اصرار دارد که پس از سال ۲۰۰۱، او با القاعده تماسی نداشته و مقامات امریکایی، مدعی بودهاند که که جدایی پیوستهی او از این سازمان تروریستی، شرط تغییرناپذیر مصالحهی وی بوده است.
لورل میلر، تحلیلگر ارشد RAND که تا سال گذشته بهعنوان نمایندهی ویژهی وزارت امور خارجهی امریکا برای افغانستان و پاکستان خدمت کرده است، در یک مصاحبهی تلفونی گفت: «آغاز ما باید با تعهد بسیار مشخص جانب حکمتیار از قطع رابطه با القاعده رقم میخورد».
ضمانت و اطمینان آقای حکمتیار به اندازهیی بود که سفیر پیشین ایالات متحده در کابل، با وی ملاقات کند.
آقای حکمتیار گفت: «ما صادق هستیم… هم در جنگ و هم در صلح».
- کد خبر 6321
- پرینت