در روزهاي اخير اظهار نظرهايي بگوش مي رسد که نشانه هاي از وخامت بيشتر اوضاع امنيتي و سياسي افغانستان دارد. نخستين بار معاون دوم رئيس اجرايي حکومت وحدت ملي اظهار داشت که سال آينده براي مردم افغانستان سال سختي خواهد بود. وي بر بنياد اطلاعات بدست آمده اظهار داشت که اقدام ها و تدارکات سنگيني براي يک جنگ خونين و سختي چيده شده است. در پي اين اظهار نظر شماري از فعالان سياسي از خود واکنش منفي نشان دادند. اما دقيقا چند روز بعد جنرانل کيمپل فرمانده نيروهاي ناتو در افغانستان در اظهار نظري به خبرگزاري اسوشيتد پرس گفت که گروه موسوم به دولت اسلامي (داعش) در تلاش آن است تا شماري از جنگجويان خود را از سوريه و عراق خواسته و به شهر جلال آباد مستقر سازد. وي در ادامه افزود که تا هنوز چندين تن از جنگنجويان خارجي داعش در شرق افغانستان با اين گروه يک جاي شده و با جنگجويان افغان متعهد شده اند. کمپل در اظهارات خود تاکيد ورزيده است که گزارش هاي وجود دارد که حاميان داعش در ننگرهار در صدد تحکيم روابط خود با اين گروه تروريستي در سوريه و عراق هستند. فرمانده ناتو در ادامه گفته است که بسياري از طالبان ناراضي که از بدنه طالبان جدا شده اند و با داعش اعلام وفاداري کرده اند. لازم به يادآوري که پيش از اين اظهارات شماري از نمايندگان از جمله معاون اول مجلس نمايندگان گفته بودند که برخي مقامات با داعش همکاري دارند.
در مجموع گزارش ها و اظهار نظرهاي اخير مقام هاي سياسي و امنيتي کشور و اعضاي ناتو و جامعه بين المللي درباره وضعيت امنيتي و سياسي کشور نگران کننده مي باشد. نگراني هاي ياد شده ارتباط مي گيرد به اين مسئله که افغانستان هنوز از بحران هاي گذشته رهايي نيافته اند که اينک بايستي بحران تازه اي ديگري را متحمل شوند. درست است که مقام هاي حکومتي هشدار هاي لازم را مي دهند ، اما بايد به اين پرسش نيز پاسخ دهند که در طي اين مدت مسئوليت آنان در ارتباط با تامين امنيت و ايجاد نيروهاي دفاعي و امنيتي چه بوده است؟ همينطور اعضاي ائتلاف بين المللي و نيروهاي ناتو بايد پاسخ بگويند شما که از آدرس مردم افغانستان اين همه هزينه نموديد و مدعي موفقيت مبارزه با تروريزم بوده ايد، نتيجه اين مبارزه شما چيست؟ آيا نتيجه همين است که سرانجام اعلام داريد که مردم افغانستان اين بار به تيغ جلادان داعش سپرده خواهند شد؟ پاسخ هرچه باشد بايد مسئولانه و شفاف باشد. به نظر مي رسد پيش از آن نيز بايد موضوع مورد بحث و بررسي قرار گيرد. آنچه در اينجا مورد هدف مي باشد اين است که چرا امنيت در کشور تامين نگرديد و ريشه ادامه بحران در کجاست؟
همانطور که قبلا هم اشاره گرديد بازهم تاکيد مي گردد که برخلاف انتظار عموم، مردم ما در سال جاري با تحولات بس ناخوشايند و نگران کننده و خونيني دست و پنجه نرم کرده اند و هنوز هم گرفتار آن مي باشند. از هم گسيختگي و حتا تقابل قواي سه گانه دولت با يکديگر، تشديد و گسترش ترورهاي زنجيره ي و کشتارهاي سازمان يافته، بي نتيجه بودن مبارزه با فساد اداري، گسترش و پچيده تر شدن توطئه ها و مداخلات خارجي، گسترش فقر و بيکاري، فرار جوانان و مردم از کشور و… از مواردي هستند که نشان دهنده اين است که بر خلاف تصور، وضعيت کشور طي چند سال گذشته به گونه ي نامناسب در حال رقم خوردن است و هر روز با شتاب غيرقابل باور، به سمت وخيم تر شدن حرکت مي کند.
اگر بخاطر از نبود زمينه لازم از شرح و بسط موضوع عبور نموده و اشاره وار بيان کنيم به نظر مي رسد کم از کم دو عامل عمده نسبت به ساير عوامل در فراهم ساختن وضعيت کنوني کشور نقش اساسي را دارد؛ يکي، ضعف مديريت داخلي و گسترده ترشدن واگرايي هاي سياسي و ديگري، تشديد و توسعه يافتن مداخلات و توطئه هاي خارجي عليه ثبات و امنيت کشور. هر دو عامل، سبب گرديده است که با گذشت هر روز وضعيت کشور را بيش از پيش بسوي بحران و ناامني سوق دهد. ناامني که مانع عبور افغانستان از بحران هاي گذشته مي شوند و از سويي هم، روند بازسازي را در کشور به صورت چشم گيري کند و بطي و متوقف ساخته اند.
در اين ميان بايد تاکيد ورزيد که متاسفانه گسترش فعاليت هاي استخباراتي بيش از هر عامل ديگر در وخيم تر شدن اوضاع نقش داشته است. چنانچه بارها نيروهاي داخلي مدعي بازداشت و دستگيري عناصري هستند که متهم به تهيه اطلاعات سري و يا مشارکت در جنگ ها و عمليات هاي انتحاري شده اند. همين طور در مواردي حتا سخن از وجود ستون پنجم در دستگاه هاي اداري و امنيتي و سياسي کشور برزبان جاري مي گردد. بدون شک تجارب گذشته هم نشان داده است که سازمان هاي استخباراتي بيگانه در ايجاد نفاق و بروز تنش هاي سياسي و نيز دوام خشونت و جنگ موثر بوده اند. نکته مهم ديگري که بايد افزود اين است که در جنگ افغانستان برخي ابزارهاي تبليغاتي به صورت دوامدار تلاش کردهاند تا عاملان مخل امنيت را فقط به عوامل بيروني و دسيسههاي همسايگان اما بدون تعريف مصداق نسبت دهند. اين فرافکني با اينکه تأثير جدي در افکار بسياري به جاي گذاشته است ، اما هرگز به نفع جامعه جهاني و مردم افغانستان نبوده است و بيشتر افکار عموم را به انحراف سوق داده است؛ زيرا عوامل ناامني در چوکات تعريف فوق نميگنجند و مسئله بسيار پچيده تر از آن است که تصور مي شود.
حال اين پرسش مطرح مي گردد که وقتي فرمانده عمومي نيروهاي ناتو سخن از نفوذ و جاي گرفتن گروه داعش در افغانستان برزبان مي آورد؛ مسئول اين وضع کيست؟ فضا و زمين د راختيار چه کسي است؟ داعش از کجا مي آيد؟ چه کساني آنان را از سوريه وعراق با فاصله هزاران کيلومتر به افغانستان انتقال مي دهد؟ تدارکات و اکمالات همه جانبه آنان را چه کسي انجام مي دهد؟ نيروهاي داعش چگونه قادر شده اند که از زير ضربات نيروهاي به اصطلاح ائتلاف ضد تروريزم جان به سلامت برده اند و اينگونه با خاطر آسوده خاک در قدم افغانستان مي گذارند؟ به قول رئيس جمهور روسيه دستگاه هاي استخباراتي قوي نيروهاي ناتو آيا واقعا عاجز هستند که مراکز و مسيرهاي اکمالاتي نيروهاي داعش را شناسايي نتوانند؟
هرچه هست به نظر مي رسد اين اعلام نظر ها و هشدار ها از سوي فرماندهي نيروهاي ناتو، يک مسئوليت انساني و تاريخي و منطقه اي را متوجه خود شان مي سازد. آنان بايد به وجدان انساني پاسخ بدهند که پانزده داعيه مبارزه با تروريزم نتيجه اش چيست؟ آيا دستگاه هاي استخباراتي قدرت هاي غربي مثل امريکا و انگليس اين قدر عاجز و ناتوان هستند که از شناسايي و سرکوب يک گروه کوچک بنام داعش ناتوان هستند؟ و…واقعيت امر آنست که وضعيت بسيار پيچيده است، مردم افغانستان نسبت به جامعه بين المللي پرسش هاي بي پاسخ زيادي را دارند. بي توجهي جامعه بين المللي در مورد سرکوب قطعي و جدي تروريسم به هر بهانه اي سرانجامش رويدادهاي پيش از يازدهم سپتامبر را تکرار خواهد ساخت. تکرار آن رويدادها نصيب جامعه غربي نيز خواهد شد. در اين ميان دولت مردان افغانستان نيز مسئوليت دارند که با جديت و مسئوليت پذيري واقعي قضيه را براي مردم افغانستان روشن سازند که در پشت پرده چه مي گذرد؟ يکي از راه هاي سرکوب و مهار ناامني از امروز و براي فردا آن است که حکومت و مردم صادقانه در کنارهم قرار گيرند. نبايد گذاشت که فاصله هاي موجود بيش از اين وسيعتر گردد. شفافيت در حکومت و مسئوليت پذيري آنان سبب خواهد شد که دولتمردان با برخورداري از قدرت و اراده ملي با دوستان بين المللي تعامل نمايند. در نبود اراده ملي در عقبه حکومت وحدت ملي، دنيا هم در محاسبات خود افغانستان را بشمار نخواهد آورد. و اين همان اتفاقي است که تا حال بازيگران منطقه اي خواسته اند که وجود داشته باشد و براي ساليان نيز باقي بماند.
- کد خبر 200
- پرینت