با وجود اینکه ارگ ریاست جمهوری به صورتِ پیوسته در تلاش نشان دادنِ موفقیتهای خود در عرصۀ تأمین امنیت شهروندان است و حتا در این مورد دست به توجیهگری های آنچنانی و از جمله اینکه «ماهیت جنگ در کشور تغییر کرده» میزند، اما سازمان ملل متحد افزایش تلفات غیرنظامیان را در شهرهای کشور و بهویژه شهر کابل شوکهکننده میداند.
بر اساس یافتههای این سازمان، در سال ۲۰۱۷ میلادی ۳۴۰۰ غیرنظامی به شمول کودکان و زنان در حملات مختلف و بهویژه انتحاری کشته شده اند. به گفتۀ این سازمان، هفتاد درصد مسوولیتِ کشتار غیرنظامیان در افغانستان به دوش گروههایی مثل طالبان و داعش است. این سازمان از کُل گروههای درگیر جنگ در افغانستان میخواهد که به قوانین جنگی متعهد باشند و از قربانی کردنِ غیرنظامیان اجتناب ورزند. اما این درخواست مثل همیشه جنبۀ تشـریفاتی دارد و هیچ گرهی از کار نمیگشاید.
گروههای تروریستی نهتنها نگرانِ جان مردمِ ملکی نیستند، بل خلافِ آن میکوشند با کشتن غیرنظامیان، فضای رعب و وحشت را در شهرها حاکم بسازند. حملاتی که در کابل و برخی شهرهای دیگرِ کشور در هفتههای اخیر صورت گرفت، نشان داد که گروههای تروریسـتی اصرار زیادی بر آسیب زدن به نظامیان و مراکز دولتی ندارند. آنها میکوشند که به جنگشان در کشور به هر شکلی که ممکن است و بهتر جواب میدهد، ادامه دهند.
سازمان ملل متحد و نهادهایی از این دست، فقط به وظیفۀشان عمل میکنند و هشدار میدهند که باید در هنگام نبرد به حقوق غیرنظامیان احترام گذاشته شود. اما آیا این درخواستها و هشـدارها نتیجهیی نیز به دنبال دارد؟
درخواستهای سازمان ملل نه تنها در جنگ افغانستان، بل در همه جایِ دنیا که شعلههای جنگ بیداد میکند، اثرِ ملموسی در پی ندارد. بدتر از آن اینکه: گروههای تروریستی و دهشتافکن فقط به هدفهایی میاندیشند که میخواهند به آنها برسند. برای آنان هیچ فرقی نمیکند که در جنگ و حملاتِ کورشان چه کسانی کشته میشوند. از جانب دیگر، با قرایتی که طالبان و داعش از جنگشان دارند، کشتن غیرنظامیان هیچ محلی از اعراب برای آنها نخواهد داشت. آنها غیرنظامیانِ تحت حاکمیت دولت را به همان چشمی میبینند که نیروهای خارجی و دولتی را نگاه میکنند. برای طالبان و داعش، حداقل ۹۰ درصد شهروندان افغانستان حق زندهگی ندارند، چون بر اساس آموزههای آنها، این افراد با قبول دولت بر سرِ اقتدار، به همان میزان افراد دولتی مقصر اند و حق زندهگی کردن ندارند.
طالبان و داعش گروههایی نیستند که خود را اسیر ارزشها و عواطفِ انسانی بسازند. آنها این مباحث را ساخته و پرداختۀ غرب و کشورهای بهاصطلاح خودشان کفـری میدانند که با آموزههایشان هیچ رابطهیی نمیتواند داشته باشند. در این میان، فقط وظیفه و رسالتِ دولت و نهادهایی برجسته میگردد که متعهد به تأمین امنیتِ جان غیرنظامیان شدهاند.
متأسـفانه دولت افغانستان بهصورتِ غیرمنطقی در حال توجیه حملاتِ مرگبار انتحاری طالبان و داعش است و از مهمترین وظایفِ خود چه به دلیل ضعف مدیریت و چه به دلیل نفوذ گروههای شورشی در بدنۀ آن، سرباز میزند. رییس حکومت مدتها پیش اعلام کرده بود که در حال گفتوگو با شمار زیادی از باشندهگانِ پایتخت است تا یک برنامۀ جامعِ امنیتی برای این شهر تدوین کند. اما نه از دیدارهای جمعی با باشندهگان کابل خبری شد و نه هم از برنامۀ جامع امنیتیِ آقای غنی اثری به میان آمد.
باشندهگان کابل و برخی دیگر از شهرهای کشور، همهروزه قربانی حملات کورِ گروههای تروریستی میشوند و تنها کاری که آقای غنی برای التیام بخشیدن به زخمهای باشندهگان این شهر انجام میدهد، صادر کردنِ تقبیحنامههای از قبل نوشته شده، سر زدن به شفاخانهها و تشکیل کمیسیونهای حقیقتیاب است که هیچ کدام هم مؤثریتی نداشته است.
مسـلماً نه تقبیح با الفاظ شدید میتواند جلو حملات را بگیرد، نه رفتن به شفاخانهها زخمهای مردم را التیام میبخشد و نه هم کمیسیونهای حقیقتیاب توانستهاند رازِ موفقیتِ این حملات و عاملانِ آن را کشف کنند. کمیسیونهای حقیقتیاب فقط یک اصطلاح دهنپُرکن و فریبنده است که صرفاً میتواند اذهان عمومی را برای مدتی از اصل موضوع منحرف بسازد. مردم از چنین وضعیتی به ستوه آمدهاند؛ اگر حکومت به این سخن باور ندارد، باید یک بار با شهروندان عادی این کشور از نزدیک ببیند و حجمِ بغضِ خشمآلودشان را اندازهگیری کند.
منطقاً، حکومت کردن بر جنازهها و قبرستانها، افتخار و لذتی در پی ندارد. آیا آقای غنی یک بار به این مسأله اندیشیده است؟ او چه پاسخی میتواند به خانوادههایی بدهد که عزیزانشان را در حملات انتحاری از دست داده اند؟ آیا با گفتن اینکه ماهیتِ جنگ در کشور تغییر کرده، میتوان مردم را به حمایت از دولت قانع ساخت؟
التیام زخمهای مردم، تقویت حکومتداری خوب و پاسخگو، ایجاد شرایط بهترِ امنیتی و جنگ بیامان و قاطع علیه گروههای تکفیری و جنایتپیشه است. اما وقتی مهمترین متحدِ آقای غنی، حملات استشهادی را مقدس میشمارد و عملاً به خون شهدایِ چنین حملاتی توهین روا میدارد، میتوان به التیام زخمهای کهنه امیدوار شد؟
آقای غنی باید بداند که او و حکومتش از چشمِ مردم کاملاً افتاده است. مردم به همان نسبت که از بیدادِ گروههای تکفیری و تروریست به ستوه آمدهاند، از قومگرایی و قبیلهاندیشیِ حلقۀ ارگ نیز به تنگ رسیدهاند. معلوم نیست که حکومتِ موجود تا کجا میخواهد و میتواند به کژروشی ادامه دهد، اما آنچه مسلم است اینکه: مردم برای نجاتِ جانِ خود هم که شده، روزی در برابر موج کشتارها بهپا میخیزند و حکومتی را بر سر کار خواهند آورد که دستکم توانایی برقراری امنیت را داشته باشد.
- کد خبر 6224
- پرینت