رویداد خونین روز یکشنبه بر اساس آخرین آمار پولیس کابل جان ۶۹ تن را گرفت و ۱۲۰ زخمی برجا گذاشت. هرچند که گروه داعش مسوولیت این حمله را بر عهده گرفت، اما کسانیکه حکومت را مقصر این فاجعه میپندارند، کم نیستند. صحبت یکی از بستگان مجروحان رویداد دیروز از شفاخانهی ایمرجنسی به طلوع نیوز که بهصورت زنده پخش شد، یکی از صدها دیدگاهی است که در میان مردم ابراز میشوند، اما در رسانهها کمتر منتشر میشوند و به مقامهای دولتی نمیرسند. آنها از چه چیزی خشمگیناند؟
یکم: داعش با وجود پذیرفتن مسوولیت حملهی دو روز قبل، در افکار عمومی اما هنوز قابل باور نیست و مردم باور نمیکنند که داعش بهعنوان یک گروه تروریستی در افغانستان واقعیت وجودی داشته باشد، تا هرازگاهی تجمعات مردم ملکی بهویژه هزارهها را مورد هدف قرار دهد. این گروه در روزهای گذشته در عکسی که در سایت اعماق منتشر شد، بر شبهات و گمانهزنیهایی که حضور داعش و پذیرش این گروه در میان مردم را به چالش میکشد، کمک کرد. این گروه عکسی از مهاجم حملهی دیروز بر مرکز ثبت احوال نفوس را منتشر کرد که چندی قبل نسخهی واقعیتر آن در پیوند به حملهی تروریستی این گروه بر مجموعهی تبیان در غرب کابل منتشر شده بود. در عکس اخیر، آشکار بود که این عکس دستکاری شده و پیگیری آن توسط خبرنگاران و شماری از کاربران شبکههای اجتماعی به گمانهزنیها و حتا استدلالهایی که هرازگاهی توسط شماری از مقامهای امنیتی سابق (از جمله امرالله صالح، رییس پیشین امنیت ملی) مبنی بر استفادهجویی ابزاری از نام گروه داعش توسط حلقات مشخص و غیرمشخص دیگر ابراز میگردد، کمک کرد.
باوجود اینکه دولت افغانسان از میان بیشتر از ۲۰ گروه تروریستی فعال در افغانستان، داعش را یک تهدید بزرگ تلقی میکند و به رسمیت میشناسد، مردم اما در میان ناکامیها و ناکارآمدیهای پیوستهی دولت، این گروه تروریستی را یک پاپوش رسمی برای پنهان کردن ضعف و ناتوانی دولت تفسیر میکنند. تحلیلها و دیدگاههای شماری از مقامهای اسبق دولتی و سطوح ارشد امنیتی به پذیرش این باور که «داعشی در کار نیست» کمک کرده است.
افزون بر این موارد، آمارها و اطلاعات منتشر شده در مورد شماری از مقامهای داعش، میزان سربازان این گروه و فهرست جنگجویان کشتهشدهی این گروه؛ در یک سنجش دقیقتر مردم را به این نتیجه میرساند که نپذیرند داعش یک گروه واقعی و فعال تروریستی در افغانستان است که اهداف تروریستی و جنگی مشخص را در افغانستان دنبال میکند.
دوم: آمار تازه از دسترسی مردم افغانستان به شبکههای اجتماعی در دسترس نیست، اما آخرین آماری که من دیدم بیشتر از ۵ میلیون کاربر فعال در شبکهی اجتماعی فیسبوک از افغانستان فعالاند. این میزان از حضور افغانها در شبکهی اجتماعی فیسبوک و تبدیل شدن این شبکه به یکی از مهمترین و فوریترین منابع اطلاعرسانی، بر ذهنیت مردم و افکار عمومی تأثیرگذاری مشهود و مستقیم دارد. دو روز قبل در شبکههای اجتماعی عکسی از رانندهی وزارت مخابرات افغانستان از محل حادثه منتشر شد و بهسرعت در شبکههای اجتماعی و در میان کاربران با پیامِ «رانندهی وزارت مخابرات حامل فرد انتحاری بوده» رد و بدل شد. بهدنبال انتشار این شایعه که منابع رسمی آن را تأیید نکردند، امنیت ملی با شماری از کاربران مصاحبهی تلفونی کرد. پس از آن بود که مردم اتهامهای بیشتری را متوجه دولت و شماری از مقامهای امنیتی کردند که در مواردی حتا دولت بهعنوان عامل اصلی حمله تلقی شد.
افزایش استفاده از شبکههای اجتماعی و افزایش نارضایتی مردم از عملکرد دولت- حداقل در عرصهی تأمین امنیت جان شهروندان- بهصورت مشهود و مستقیم بر قضاوت مردم و نوع دیدشان به نهادها و افراد و مقامهای دولتی تأثیرگذاشته است. فضای آلودهی سیاسی و فرصتطلبی جریانهای سیاسی از این فضا، شایعهسازی و خبرپراکنی هدفمند توسط این جریانها و افرادی که مخالف دولتاند و یا ناراضی، بر میزان دستبهدست شدن شایعات قابل پسند برای مردمی که به هر دلیلی از دولت ناراضاند و از وضعیت موجود متضرر، خوشایند و قابل پذیرش است و مردم قضاوتشان را در موارد بسیاری بر این دسته از شایعات بنا میکنند. جریانهای سیاسی مخالف دولت و افرادی که مخالفتهای شخصی با شماری از مقامهای دولتی و یا حکومت دارند، در مواردی ممکن است با جعلکاری در پی خلق نفرت و انزجار از دولت و مقامهای دولتی باشند تا بر اساس محاسبهی سیاسی، بر میزان نفرت از حریفان سیاسیشان بیفزایند و زمینه را برای همسویی بیشتر مردم در راستای اهداف سیاسی خودشان فراهم کنند.
در چنین وضعیتی، شبکههای اجتماعی بزنگاه دولت و کاراکترهای مهم آن میشود و سلسلهیی از شایعات و واقعیتها در یک چرخش شبکهیی در تغییر ذهنیتها و باورها نقش پیدا میکنند. در حادثهی روز یکشنبه، نشر یک عکس، ذهنیت حاکم بر بخش وسیعی از کاربران شبکههای اجتماعی ناراض از عملکرد دولت، قطببندیهای قومی و نژادی و مداخلهی جریانهای سیاسی، کمک کرد که حکومت بهعنوان عامل کشتار این حادثه تبلیغ شود و برای بخشی حتا بهعنوان یک واقعیت قابل پذیرش.
سوم: عکسهای منتشر شده از مرکز ثبت احوال نفوس در دشت برچی نشان میدهد که این مرکز نامسوولانه فعال و بدون تدابیر اندک امنیتی به کارش ادامه داده است. اگر بپذیریم که داعش یک گروه تروریستی فعال و توانا در افغانستان است و هدفش آنگونه که اعلام کرده و چندین بار مسوولیت رویدادها را به عهده گرفته، حمله بر مراکز و محلات گردهمایی مردم با رویکرد مذهبی است، احتمال وقوع حمله بر این مرکز بسیار بالا بود. پرسشی که مردم مکرراً و گسترده مطرح کردند این بود: چرا دولت بدون تدابیر امنیتی این مرکز را فعال کرده است؟ این پرسش بسیار بهجا و دقیقی است. در عکسهای منتشر شده از این مرکز مشخص است که گروههای تروریستی بدون هیچ بازرسی میتوانند تا صف اصلی مراجعهکنندگان خود را برسانند؛ اتفاقی که روز یکشنبه افتاد و فاجعهی بزرگی را خلق کرد.
در حالیکه دولت با درک تهدیدات بلند امنیتی بر مراکزی با موقعیت و مراجعهکنندگان خاص میتوانست تدابیر امنیتی را بیشتر و محکمتر کند، در عمل اما هیچ اقدام موثری انجام نداد.
واکنش همایون محتاط رییس عمومی ادارهی مستقل ثبت احوال نفوس مبنی بر هشدار رسمی چندباره به نهادهای امنیتی و بهصورت مشخص در مورد مرکزی که روز یکشنبه بر آن حمله صورت گرفت، پرسشهای بسیاری را برای شهروندان خلق کرد. مردم در نتیجهی وقوع حمله و تدابیر اندک و بهشدت ناقص، حق دارند فکر کنند که در معرض فراموشی و بیتوجهی کامل دولت قرار دارند با وجودیکه هدف اول گروه تروریستی داعش قملداد میشوند.
اگر از دو عامل نخست که بر قضاوت و چگونه تفسیرکردن مردم تأثیرگذار است به آسانی بگذریم، مورد آخر بیتردید به حکومت و نهادهای امنیتی مسوولیت سنگینی ارجاع میکند. این حمله میتوانست با ایجاد موانع تردد و ایستهای بازرسی در ابتدای کوچه قابل کنترل باشد. نهادهای کشفی میباید آن را کشف و خنثا میکردند. تدابیر ناقص و آغاز به کار شتابزدهی این مرکز باعث شد که انتحاری بهراحتی تا صف اصلی مراجعهکنندگان و شهروندان خودش را برساند و سپس مواد همراهش را منفجر کند. این نکتهیی است که به مردم حق میدهند شک و اعتراض کنند و حکومت را مقصر این کشتار بپندارند.
- کد خبر 6513
- پرینت