در قرن حاضر که تغییرات بهسرعت اتفاق میافتند، مشارکت عاملی تعیینکننده است. پس از پایان جنگ سرد، ارتباطات جهانی در زمینههای امنیتی و توسعهی اقتصادی، بهگونهای روزافزون درحال شکلگیری هستند. به همین دلیل است که کشورها دیگر با لحن «بازی مجموع صفر» که در آخرین دهههای جنگ سرد و سالهای نخستین پس از آن رایج شده بود، صحبت نمیکنند. «همکاری بُرد-بُرد» حداقل در لفظ جایگزین اصلاحات سیاست عملی در قرن گذشته شده است و بهشکلی فزاینده کشورها را به سمت یک نظم جهانی جدید هدایت میکند که باید برای هر دولتی فرصت توسعه در کنار دیگران فراهم شود.
تجربهی افغانستان در طول جنگ سرد و پس از آن، به ما کمک میکند تا بهتر درک کنیم که چرا ایجاد مشارکتهای نتیجهمحور و مبتنی بر همکاری دولتها اهمیت دارد. سیاست بازی قدرت «مجموع صفر» در جنگ سرد، افغانستان را قربانی کرد و این کشور تبدیل به میدان جنگ کشورهای دیگر شد. در پایان، غرب و اتحاد جماهیر شوروی سابق، میدانهای نبردی را بردند و دیگری را باختند، اما این افغانستان و مردمش بودند که زخم «بازی مجموع صفر» را متحمل شدند. این زخمها هنوز بهبود نیافتهاند.
اگرچه افغانستان انتظار تضمین امنیت و مشارکت و همکاری بینالمللی برای تامین ثبات و بازسازی این کشور پس از جنگ – و درنتیجه تضمین صلح و رفاه جهانی- را داشت، این کشور با ناامیدی مواجه شد. آمریکا و متحدانش، افغانستان را در اوایل دههی ۱۹۹۰ و پیش از موعد ترک کردند. نیروهای شوروی نیز پس از آن، از افغانستان خارج شدند. اما ده سال بعد در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، ایالات متحده هزینهی سنگینی برای شکست خود در همکاری با افغانستان و کمک برای ثبات و بازسازی این کشور پرداخت.
بااینوجود، پس از ۱۱ سپتامبر، جامعهی جهانی بهشکلی روزافزون از این همکاریها استقبال کرده است، از جمله بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا (AIIB)، بانک اروپایی بازسازی و توسعه (EBRD)، و بانک توسعهی جدید بریکس (NDB BRICS) که با ماهیتها و اهداف مختلفی آغاز به کار کردند. وجه مشترک تمام آنها عنصر همکاریهای اقتصادی است. منطقهی جنوب آسیا بهطور بالقوه یکی از غنیترین مناطق جهان است که یک تمدن مشترک باستانی مردمان متفاوت این منطقه را به هم پیوند میزند. همچنین این منطقه جمعیتهای جوانی دارد که میتوان از انرژی و هوش آنها برای بهرهبرداری از منابع طبیعی گسترده در این منطقه، بهمنظور توسعهی پایدار و صنعتیسازی تمام کشورهای آسیای جنوبی که روابط کمتری داشته و هنوز توسعه نیافتهاند، استفاده کرد.
اما متاسفانه کشورهای آسیای جنوبی در ایجاد مشارکتهای دوجانبه و چندجانبهی موثر برای پیشرفت و توسعهی اقتصادی شکست خوردهاند. این امر به رویدادهای ناگواری در برخی از کشورهای آسیای جنوبی برمیگردد که اقدامات آنها انعکاسی از رفتارها و سیاستهای عصری در گذشته است. افغانستان قربانی اصلی این حرکت منفی در منطقه است که «ناامنی تولیدشده در قالب تروریسم» همچنان این کشور را که بدون این محرکهای صلحآمیز است، بیثبات میکند.
علیرغم اینها، افغانها به لطف کمکهای بینالمللی، شامل کمکهای هند، در طول ۱۴ سال گذشته گامهایی قابلملاحظه برای ثبات کشور خود برداشتهاند. همزمان با اینکه آنها در تلاش برای تامین امنیت و ایجاد نهادهای دولتی خود بودهاند، رشد اقتصادی در بخش خصوصی را نیز دنبال کردهاند و همواره از سرمایهگذاران داخلی و بینالمللی برای سرمایهگذاری در «بازارهای دستنخورده»ی افغانستان دعوت میکنند.
وزارت امور خارجهی افغانستان، یک دیپلماسی کارآمد را از طریق سفارت دهلی نو دنبال کرده است. دیپلماتهای افغان، از جمله نویسندهی این مقاله، از بسیاری ایالتهای هند بازدید کرده و بهطور مستقیم با جوامع تجاری آنها گفتوگو کردهاند. آنها فرصتهای سرمایهگذاری سودآور در افغانستان، شامل بخشهای معدن، کشاورزی، انرژی، زیرساختها، مخابرات و سایر بخشها را به بحث گرفتهاند. بند سلما در هرات که با کمکهای مالی هند تکمیل شده است، تنها نمونهای از روابط متقابل سودمند میان دو کشور است. علاوه براین، دیپلماتهای افغان امضای تفاهمنامهی همکاری و مشارکت اقتصادی را با تعدادی از اتاقهای بازرگانی منطقه تسهیل ساخته و در کنار آن، برای سرمایهگذاران هندی سفرهایی برای بازدید از افغانستان را تنظیم کردهاند که موجب شده است تا آنها سرمایههای خود را وارد این کشور سازند.
اما باوجود این تلاشها، جنوب آسیا همچنان گرفتار سیاست قدرتی فلجکنننده میان دولتهای منطقه است که بر تمام منطقه و بهویژه هند و پاکستان تاثیرات منفی میگذارد. این دو کشور بزرگ میتوانند روابط «باخت-باخت» خود را با تمرکز بر منافع بسیاری که در همکاریهای اقتصادی وجود دارد، به روابط «بُرد-بُرد» تغییر بدهند که روابط دوجانبهی آنها را با دیگر کشورهای جهان تحکیم میکند. مشارکت هند و پاکستان در خط لولهی «تاپی»، مثالی از این است که چهگونه هند و پاکستان میتوانند در سرمایهگذاری و اجرای پروژههای اقتصادی با یکدیگر مشارکت داشته باشند. انجام این کار باعث افزایش بیشتر ارتباطات اقتصادی منطقهای و درنتیجه تشویق این دو کشور و دیگر کشورها برای بهمصرفرساندن منابع خود بر همکاریهای اقتصادی «بُرد-بُرد» بهجای مقابله با یکدیگر خواهد شد.
مشارکت استراتژیک و همکاریهای چین و هند نیز مثالی از دشمنان دیرینهای ارائه میدهد که موفق شدهاند تا اختلافات خود را مدیریت کنند و بهدنبال یافتن فرصتهایی برای پیشرفتهای اقتصادی متقابل باشند. این رویکرد تاکنون برای این دو کشور نتیجهبخش بوده است. انتظار میرود که در سالهای آینده آنها به هدف تعیینشدهی خود که سالانه ۱۰۰ میلیارد دالر ازطریق تجارتی دوجانبه است، دست یابند.
افغانستان، بهعنوان کشوری محاط در خشکی و متعهد به قواعد همزیستی مسالمتآمیز در آسیای جنوبی، آماده است تا سهم خود را برای تسهیل همکاریهای اقتصادی منطقهای انجام دهد. این کشور در پنجمین نشست وزرا در کنفرانس قلب آسیا در آسلامآباد که در تاریخ ۸ تا ۱۰ دسامبر ۲۰۱۵ برگزار شد، شرکتکنندگان را برای سرمایهگذاری در کشورهای یکدیگر فرا خواند.
رییسجمهور اشرفغنی در طول آخرین اجلاس سران اتحادیهی همکاریهای منطقهای جنوب آسیا (سارک) در نیپال، بر این نکته تاکید کرده و تمام منطقه را به انتخاب مشارکت و همکاری بهجای مقابله و رویارویی دعوت کرد. دولت و مردم افغانستان امیدوار هستند که در سال ۲۰۱۶ گامهای استواری با حمایت ارادهی سیاسی بهسمت توسعهی اقتصادی پایدار برای کل منطقه برداشته خواهد شد.