یک مجله ژاپنی در گزارش نوشت: از زمان تشکیل دولت وحدت ملی افغانستان، رقابت منطقهای بین طالبان و دولت به اوج خود رسیده است.
در بخش نخست این گزارش خواندیم که «محمداشرف غنی» رئیس جمهور افغانستان تلاش داشت با شکلدهی ائتلاف منطقهای طالبان را به زانو درآورد، اما طالبان نیز همزمان با افزایش تحرکات دیپلماتیک توانسته، تلاشهای وی را مهار کند.
طالبان تحرکات دیپلماتیک با منطقه را تشدید کرده است
طالبان، ابتدا با کمیسیون سیاسی و سپس از طریق دفتر سیاسی در قطر، ارتباطات گستردهای با کشورهای منطقه ای و فرامنطقهای ایجاد کرد که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
آلمان (که مسیر را برای گشایش دفتر قطر هموار کرد)، فرانسه، نروژ (از طریق “کای آیده” نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان)، ایالات متحده، چین، روسیه.
عربستان سعودی
جالب است که روابط دولت افغانستان با عربستان سعودی بسیار بهتر از روابط عربستان سعودی-طالبان است. به گفته یک منبع طالبان، در سال ۲۰۰۹ «طیب آغا» که در آن زمان ریاست کمیسیون سیاسی را به عهده داشت، در سفر خود به عربستان، خواستار میزبانی ریاض برای دفتر سیاسی طالبان شد.
اما ریاض برای این مجوز دو شرط قرار داد: طالبان روابط خود را با القاعده قطع کرده و اعمال آنها را محکوم کند و ضمن پذیرش قانون اساسی افغانستان در انتخابات کشور شرکت کند. طالبان هیچ یک از دو شرط را نپذیرفت و از آن زمان به بعد روابط این دو به سردی گرایید.
ازطرف دیگر، غنی سه بار به عربستان سفر کرده است، با صدور بیانیهای حمایت خود را از عربستان در جنگ یمن اعلام کرده و جزو ائتلاف ضد ترور عربستان محسوب میشود.
بنابراین، در مورد عربستان سعودی، دولت افغانستان نسبت به طالبان دست بالا را دارد. با این حال، تهدید داعش و افزایش نفوذ ایران در افغانستان، با توجه به شرایط ژئوپلیتیک آینده، ممکن است بار دیگر روابط عربستان سعودی-طالبان را بهبود بخشد.
روسیه
شرایط ژئوپلیتیک میتواند شگفتی ساز باشد؛ روابط روسیه با طالبان نمونه جالبی از این دست است. «ملا عمر» بنیانگذار طالبان چشم خود را در جنگ با روسیه، که مجروحان بسیاری از طالبان بر جا گذاشت، از دست داد.
همچنین دشمن مسلح طالبان در ائتلاف شمال از حمایت گسترده مسکو برخوردار بود، که به نوبه خود طالبان را مجبور کرد چچن را به رسمیت بشناسد و به آنها اجازه دهد در افغانستان سفارت داشته باشند.
با این همه، حالا بعد از ۱۴ سال حضور آمریکا در افغانستان، روسیه و طالبان از هر زمان دیگری به هم نزدیک تر شدهاند.
شاید یکی از عواملی که در کاهش اعتماد روسیه به کابل بی تاثیر نبوده، رفتار دولت افغانستان در رابطه با داعش است. یکی از اعضای پارلمان افغانستان «حنیف اتمر» مشاور امنیت ملی افغانستان (و در بعضی موارد حتی آمریکاییها) را متهم به کمک به رشد تهدید داعش در افغانستان کرد، که به طور بالقوه تهدیدی علیه روسیه محسوب میشود.
در همین حال، جنگ سرد آمریکا با مسکو در سوریه و اوکراین نیز بر روابط مسکو با دولت افغانستان که از پشتیبانی آمریکا برخوردار است، سایه افکنده و منجر به گرمتر شدن روابط طالبان-روسیه شده است.
ایران
غنی پس از متمایل شدن به سمت عربستان سعودی، در آوریل ۲۰۱۵ برای برقراری توازن میان تهران-ریاض به ایران سفر کرد. پس از آن «عبدالله عبدالله» رئیس اجرایی دولت نیز به تهران رفت. پس از توافق ۱+۵ در مورد برنامه هسته ای ایران، افغانستان با استقبال از افزایش رابطه ایران با جهان تلاش های خود را برای به امضا رساندن توافق سه جانبه چابهار با ایران و هند افزایش داد.
ترکمنستان
از آغاز جنگ داخلی افغانستان، ترکمنستان نسبت به این کشور موضعی خنثی داشته که برای طالبان خوشایند بوده است. با این حال، دولت اتحاد ملی به دنبال روابط دوجانبه نزدیکتر با ترکمنستان بوده است؛ هر دو طرف از روابط اقتصادی بیشتر استقبال میکنند و از این رو قرارداد خط لوله تاپی و پیشنویس توافق کریدور لاپیس لازولی را امضا کرده و احداث یک خط آهن را کلید زده اند.
به گفته برخی منابع طالبان، «شیرمحمد عباس استانکزی» رئیس فعلی دفتر سیاسی طالبان، در زمان امضای توافق تاپی بین ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند در ترکمنستان حضور داشت.
طرف ترکمن طالبان را معتمد خود قرارداده بود، زیرا با توجه به اینکه بخش اعظم هزینه های خط لوله بر عهده ترکمنستان بود، این کشور برای حفاظت از پروژه چند میلیارد دلاری خود به موافقت طالبان نیاز داشت.
در مقابل، طالبان مدتی بعد طی بیانیه ای از پروژه های بزرگ ملی و فرا ملی اعلام حمایت کرد. هم طالبان و هم دولت افغانستان دلایل خوبی برای روابط صلح آمیز با ترکمنستان دارند.
چین
پکن نیز مانند ترکمنستان در موضوع افغانستان موضعگیری خنثی دارد، البته با اندک گرایشی به سمت دولت کابل. روابط دوجانبه چین-افغانستان در دوره دولت وحدت ملی هموارتر، با ثباتتر، و گستردهتر شده است.
در دوره ریاست جمهوری غنی، چین برای اولین بار کمک نظامی به افغانستان را پذیرفت هرچند که این کمک شامل سلاحهای مرگبار نبود. از طرف دیگر، نمایندگان طالبان چندین بار به چین سفر کردند و پیوسته طبق پروتکلهای دیپلماتیک با آنها رفتار شد.
چین، همان طور که در اختلافات داخلی سایر کشورها رفتار میکند، در افغانستان نیز محتاطانه و محافظه کارانه پیش می رود.
ترکیه
این گزارش میافزاید: «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه پس از تشکیل دولت وحدت ملی اولین رهبر خارجی بود که به کابل سفر کرد، و غنی و «عبدالرشید دوستم» معاون رئیس جمهور افغانستان نیز چندین بار از ترکیه دیدار میکنند.
ترکیه در کریدور ترانزیت لاپیس لازولی شریک افغانستان بوده و پیشنویس این توافق را نیز امضا کرده است. در عین حال، ترکیه پایگاه و محل زندگی برخی رهبران طالبان نیز می باشد؛ ترکیه بهرغم حضور نظامی در افغاستان، معمولا علیه طالبان اقدامی انجام نمیدهد. این کشور روابط خود را هم با طالبان و هم با دولت افغانستان حفظ کرده است.
نمیتوان دولت وحدت ملی را تنها عامل گسترش روابط طالبان با کشورهای منطقه دانست.
اشرف غنی با دیپلماسی توانسته است طالبان را تحت فشار قرار دهد
دیپلمات نوشت: طالبان از هنگام تشکیل دفتر سیاسی قطر همین هدف را پیگیری میکرده است. با این وجود، در دوره ریاست جمهوری غنی، روابط طالبان با کشورهای منطقه رو به فزونی گذارده و این گروه بر تلاش های دیپلماتیک خود افزوده است که مهمترین دلیل آن، مقابله با گسترش روابط منطقه ای دولت غنی است.
اما دلایل دیگری نیز وجود دارد. برای مثال، تکیه طالبان بر کمکهای حامیان، به ویژه از سوی خاورمیانه، میتواند در اثر تداوم جنگ مستهلک شود. از این رو، طالبان به دنبال جلب حمایت کشورهای منطقهای برای دریافت اسلحه و کمکهای مالی و دیپلماتیک است (برای مثال، به دنبال یافتن شرکایی در شورای امنیت سازمان ملل برای رد کردن تصمیماتی است که علیه طالبان اتخاذ می شود).
طالبان با بهره گرفتن از اوضاع ژئوپلیتیک، روابط خود را با روسیه، چین، و سایر کشورها بهبود بخشیده است. هرچند گستره روابط دوجانبه دولت افغانستان بسیار وسیع تر از طالبان است، اما طالبان در سنگ اندازی در مسیر تلاش های غنی در جهت جلب حمایت های نظامی و امنیتی برای نیروهای امنیتی افغان از کشورهای همسایه، موفق عمل کرده است. هند با افزایش کمک های خود به افغانستان یک استثنا تلقی میشود.
- کد خبر 3660
- پرینت