شما اینجا هستید
آرشیو مطالب » نیویارک تایمز: امریکا و ناتو در باتلاق افغانستان

سربازان تولی دوم روحیه غم انگیز شان را، وقتیکه در روز روشن از دریای کورینگال (ولایت کونر) می گذشتند، پنهان نمی کردند. اوایل اپریل سال ۲۰۰۹ بود، وقتیکه پنتاگون با جدیت جنگ در افغانستان را تجدید نمود. ماموریت تولی این بود، تا به نشیب کوه بالا شود و بر سر راه طالبان کمین افراز کند. مجموعاً تعداد آنها به ۳۰ نفر میرسید و در جمله آنها تیراندازان، ماشیندارچیان و کشافان شامل بودند که اعضای سابق تولی را تشکیل میداد و همچنان در بین آنها افراد نو که بجای کشته شدگان و زخمی شدگان آماده بودند، نیز موجود بودند. اکثریت آنها وظیفه مطروحه را احمقانه و ضیاع بیهوده وقت — یک مثال دیگر تلاش قطعه امریکایی که به نیروی خود باور نداشت و میخواست فعالیت خود را به افسران در جنگ نشان دهند، میخواندند. کندک اول غند ۲۶ پیاده که خود را بنام «مار افعی» مسمی نموده بود، خط مقدم را بعد از ماه نهم تصرف کرد و قبلاً در نشیب کوه و بخش بسیار کوچک دره دریای کنر زیر قله بلند تپه مستقر شده بودند. تولی دوم به اندازه تلفات دید که در همان روز به کمک نیروی اضافی نتوانست ترکیب خود را به اندازه دوم سوم دوباره تکمیل کند. سرباز سوتو بسیار خوب میدانست که جنگ به آن پروژه خوب سنجیده شده ملی که جنرالان در اخبار مورد بحث قرار میدهند، شباهت ندارد. خود او به اردو دو سال قبل پیوسته بود و میخواست از ایالات متحده در برابر حمله نوبتی تروریستان دفاع نماید. خیالپرستی او بسیار زود توسط واقعیت گرایی تعویض شد و جنگ هم برای او و همچنان برای رفقای او به کار حیاتی و زنده ماندن مبدل گشت. در مسایل دیگر او از شک و تردیدها، در باره ذیصلاح بودن سازمان دهندگان جنگ تا معقولیت افراز کمین ها به کمک قطعه یادشده کشف، رنج می برد. او باور نداشت که این کار خواهد داد.

در اوایل اکتوبر جنگ در افغانستان ۱۷ ساله میشود، ولی استراتیژی دقیق فعالیت های محاربوی وجود ندارد، اگرچه سه رئیس جمهور تعویض شده اند. به سالگرد مجلوبین آینده که بعد از اعمال تروریستی سال ۲۰۰۱ تولید شده، به حد کافی بزرگ میشوند، تا در صفوف اردوی امریکا شامل گردند. به خاطریکه جنگ در افغانستان — یگانه عملیات طولانی جنگی امریکا نیست. جنگ در عراق که در سال ۲۰۰۳ آغاز شده، تجدید شده و به شکل دیگر در خاک سوریه، جای که نظامیان امریکایی سلسله کامل پوسته های زمینی بدون کدام پلان دقیق سنجیده شده یا قطع عملیات افراز نموده، ادامه دارد. ایالات متحده بارها راجع به پیروزی های عملیات زیادی خود: در اواخر سال ۲۰۰۱؛ در بهار سال ۲۰۰۳ و در سال ۲۰۰۸؛ در چارچوب خروج کوتاه مدت نیروها از عراق، در اواخر سال ۲۰۱۱ و همچنان در اشغال مجدد ویرانه های رامادی، فلوجه، موصل و رقعه از «دولت اسلامی» (داعش — سازمان تروریستی ممنوع در روسیه — تبصره مدیریت مسوول) که در کوره عراق اشغال شده بوجود آمد و در ابتدای جنگ با تروریزم حتی وجود هم نداشت، اعلام داشته است. جنگ ادامه دارد و منازعه در افغانستان به نقطه نزدیک شده، تا به سرمنزل مقصود برای سربازان امریکایی مبدل گردد که بعد از آغاز آن تولد شده اند.

به جنگ های یادشده بیش از سه میلیون امریکایی گماشته شده اند. در حدود ۷۰۰۰ آنها کشته شده و ده ها هزار زخمی شده اند. و این جنگ سال به سال، اکثراً در حالات همگون، بشمول حمله خونین ماه جولای بر بریدگی جوزیف ماسیئیل از طرف نظامی افغان — شرکت کننده همان نیروها که ایالات متحده آماده ساخته و مسلح نموده و از نیروهای که امریکایان به دفاع از خود مجبور شده، ادامه دارد.

یک موضوع روشن است: سیاست با اتکا بر فعالیت های جنگی و دیدگاه خودی سازماندهی ملت و فرهنگ که این مردان و زنان را به رفتن به خارج مجبور ساخته، به موفقیت نه انجامیده است. و بدون هرگونه تردید به کمک جنگ آنچه که سازماندهندگان آن وعده داده بودند، بدون در نظرداشت بر سرقدرت بودن احزاب یا جنرالان که قوماندانی آن را بر دوش دارند، دستیاب نه خواهد شد.

در زمینه افزایش زیان ها — اگر به معادل دالر باشد، یا از نقطه نظر اعتبار و حیثیت از دست رفته یا سیاست خونین — طراحان جنگ و مبصرین که از آنها حمایت میکنند اکثراً پیشگویی های خوشبینانه آماده نشده یا پرداز شده دارند که هرکدام آنها طرح نو یا پلان کدام جنرال تازه نام گرفته شده می باشد. نظر به اظهارات خودستایی، عملیات جنگی امریکا در خارج عدالت برقرار میکنند، به سرنگونی ستمگران مساعدت میکند، از خشونت در سرزمین های غربی جلوگیری مینماید، به گسترش دموکراسی، ترقی مساعدت میکند، از جنگ بر بنیاد مذهبی جلوگیری میکند، از باشندگان ملکی دفاع میکند، سطح فساد را کاهش میدهد، به خاطر حقوق زنان مبارزه میکند، حجم تجارت بین المللی هیروئین را کاهش میدهد، عواقب ایدیولوژی افراطی مذهبی را کنترول میکند، ارگان های امنیتی گوش به فرمان و باسواد در عراق و افغانستان ایجاد میکند و بالاخره چنان دولت اعمار میکند که بتواند استقلال را حفظ کند و همزمان با ستمگران و تروریستان آینده مقابله نماید.

اما به جز از سرنگونی ستمگران و کشتن اسامه بن لادن، هیچ چیز از مطالب فوق الذکر بطور قانع کننده دستیاب نشده اند.

حکومت های افغانستان و عراق که ایالات متحده جهت اعمار و حمایت آنها صدها میلیارد دالر مصرف کرده، بی رحم و غیرقابل پیشبینی می باشند. در کشورهای که آنها اداره میکنند، تعداد زیادی افراد مسلح آزاد و تروریستان که از برکت مبارزه با ماشین جنگی امریکا آبدیده شده، وجود دارند. بخش اعظم شبکه اقتصادی که امریکا با پول های مردم خود ساخته و به آنجا نیرو فرستاده، متروک ثابت شده اند. صدها هزار میل سلاح که به این کشورها ارسال شده، در بازارها فروخته میشود و یا در دست دشمنان واشنگتن قرار دارد. قطعات پولیس و اردوی ملی که پنتاگون برای انکشاف آینده کشور ضروری میدانست، منحل شده اند. سازمان «دولت اسلامی» (داعش — سازمان تروریستی ممنوع در روسیه — تبصره مدیریت مسوول) از حملات تروریستی در سراسر جهان حمایت میکرد و آنها را تمویل میکرد و این آن فعالیت های جنایتکارانه است که جنگ جهانی با تروریزم باید از آن جلوگیری میکرد. اما برعکس…

مردم در افغانستان نسبت به نیروهای امریکایی حسن نیت ندارند. نیروهای محلی افغان نیز از روش امریکایان راضی نیستند. حادثه سقوط هلیکوپتر در کونر این را ثابت ساخت. بعد از آنکه هلیکوپتر افتاد، افراد پیاده بحری سعی نمودند سربازان افغان را به کمک مسافرین و عمله دعوت کنند، ولی آنها امتناع ورزیدند و اعلام داشتند که این در پلان ها و مکلفیت های آنها شامل نیست. در اخبار راجع به جنگ افسران ارشد فقط چیزهای لازم، راجع به تمرینات سربازان افغان توسط نظامیان امریکایی، راجع به کسب اعتماد باشندگان محلی و عقب نشینی طالبان معلومات میدهند. آمران چیزهای را یاداوری نمی کردند که سوتو دیده بود: اینکه اکثریت افغانان در دره کونر به برقراری مناسبات با امریکایان علاقمندی نه داشتند و باور نه داشتند که اردوی افغان از برکت دفاع امریکا زنده مانده است.

در تاریخ ۱ می افراد مسلح جنبش طالبان پوسته در خط مقدم در قله کوه با دید منظره دریای کنر را درهم کوبیدند، سه امریکایی، دو سرباز لاتیشی و سه سرباز افغان را به قتل رساندند. بعد از این بریدمن رودریگیس با بریدگی کشف که مانند بسیاری سربازان دیگر به این نتیجه رسیده بود که اکثریت باشندگان کورینگال در کونر در کدام جای دیگر، منجمله در دره کونر مصروف فعالیت اند، صحبت نمود. در نتیجه تصور سربازان امریکایی راجع به محاصره مواضع افراد مسلح طالبان نقش بر آب ثابت شد. افراد مسلح طالبان به آرامی میتوانستند دره را ترک کنند.

در همان ماه قوماندان کندک هاوئیل به رهبر محلی طالبان بنام نصرالله نامه ارسال کرد که در آن تعهد در باره آشتی با حکومت افغانستان و عدم استفاده از کورینگال جهت سازماندهی حملات در بدل خروج امریکایان پیشنهاد کرده بود. در نامه جوابیه گفته شده بود که طرفین فقط در صورت توافق کرده میتوانند، اگر امریکایان به دین اسلام مشرف گردند. نصرالله نوشته بود، در غیر آن نیویارک و لندن تا بنیاد خواهند سوخت.

 

این مطلب بدون برچسب می باشد.

افغان کلکین – اخبار افغانستان | مطالب روز جامعه افغانستان